چرا با نوجوان خود درگیر می شوید؟

نوجوانی یکی از سخت ترین دوران های زندگی انسان است که نقش بسیار مهمی در شکل گیری هویت انسان دارد.

پیش سخن

نوجوانی یکی از سخت ترین دوران های زندگی انسان است که نقش بسیار مهمی در شکل گیری هویت انسان دارد. دوران نوجوانی برزخی است میان کودکی و جوانی، از همین روی، به سلامتی گذراندن این دوران می تواند نوید بخش دوران جوانی و میانسالی مناسب باشد. سلامتی ای  که هم جسم  و هم روان شخص را مورد توجه قرار دهد.

دوران نوجوانی دورانی است که فرزند شما دیگر آن کودک سر به هوا نیست، کودکی نیست که با یک جمله به راحتی بتوان او را متقاعد و ساکت کرد، فرزند شما دیگر آن کودکی نیست که مسئله اش اسباب بازی و یا مداد رنگی اش باشد. در این سن دغدغه های او به صورت های دیگر شکل می گیرد و خود را به نمایش می گذارد.

سئوالات در دوره نوجوانی پیچیدگی های خود را پیدا می کند که باید بدان ها پاسخ داد. اما برگردیم سر مسئله ای که باید به پاسخ آن بپردازیم و آن این است که چرا با نوجوان خود درگیر می شویم؟

چرا با نوجوانمان درگیر می شویم؟

 1.کودکی و اطاعت او را می خواهیمبعضی از والدین این تصور را دارند که فرزندشان، همیشه همان کودکی است که به حرف های ایشان گوش می داد. فرزندشان همان کودکی است که تا آنها دستوری می دادند، او انجام می دادند ولی توجه ندارند که فرزندشان به دورانی قدم گذاشته است که از درون هیجاناتی دارد که در برخی از مواقع او را به سمت هنجارشکنی سوق می دهد.

نمی خواهیم بگوییم که نوجوان شما اینگونه است که رفتارهای ضداجتماعی در این دوران در درون او پدید می آید، بلکه می خواهیم این را بیان داریم که در این سن نوجوان شما، زمینه هنجارشکنی در او بیشتر می شود و این هم به خاطر تعارضات درونیست که او پیدا کرده است.

در این دوران جسم و روح او درگیر رشد است که اگر درک این تغییر از سوی خانواده صورت نگیرد، می تواند زمینه ساز درگیری و تعارضات میان والدین و نوجوان شود.

بیایید توقعات خودتان را از کودکان کمتر کنید. در این دوران او را برای خود یک مشاور بدانید تا یک سرباز. اگر والدین نقشی را که برای فرزند خود در کودکی قائل بودند، تغییر دهند و از ابتدای دوران نوجوانی او را به مانند یک مشاور در کنار خود قرار دهند و از نظرات او بهره گیرند، می توانند کودکی با اعتماد به نفس بالایی را در کنار خود داشته باشند.

والدینی که به این اعطای نقش توجه ندارند، نمی توانند نوجوانی با اعتماد به نفس را پرورش دهند. از همین روی دیده شده است نوجوانانی که در این خانواده ها پرورش می یابند، برای اینکه مورد توجه خانواده و اطرافیان خود قرار بگیرند، دست به هر کار درست و یا نادرستی می زنند.

۲.عدم شناخت و درک نیازهای نوجوان

دوران نوجوانی، دورانی است که نیازهای ویژه ای را به همراه دارد. نوجوان در این دوران به خاطر تغییرات جسمی و روحی ای که در او رخ داده است، دسته ای از نیازهای جسمی و روحی دارد که منحصر در این دوران است. از همین روی شناخت درست این دوران امری است که والدین باید بدان دست یابند. در مباحث «روان شناسی رشد» می توان مطالب خوب و آموزنده ای را در این مورد یافت که کمک کار والدین در به دست آوردن شناخت از نوجوان خویش هستند. یکی از نیازهای اساسی نوجوان در این دوران، درک استقلال طلبی اوست. نوجوان در این سن به شدت به دنبال رسیدن به استقلال است که متاسفانه برخی از والدین به این امر توجه ندارند و آن را امر نابهنجار به شمار می آورند در حالیکه این استقلال طلبی به رشد روحی نوجوان بسیار کمک می کند.

۳.عدم مهارت ارتباطی با نوجوان

همانطور که برای ارتباط با کودک یک ساله و دو ساله و … خود مهارت های ارتباطی خاصی را به کار می گیرید، نوجوانی هم دوره ایست که والدین باید با مهارت های خاص و ویژه ای که به کار می گیرند، اقدام به ارتباط با فرزند نوجوان خود کنند.

یکی از مهارت های ارتباطی با نوجوان این است که باید با او با ادبیاتی به مانند ادبیات بزرگسالان سخن گفت. در این دوران، فرزند شما بیش از پیش نیاز به احترام و توجه نیاز دارد. فرزند شما در نوجوانی دوست دارد که محترم شمرده شود، حرف هایش شنیده شود و خواسته هایش مورد توجه قرار گیرد. او دوست دارد که اگر خواسته ای نادرست دارد با منطق و استدلال از سوی والدین رد شود نه صرف اینکه والدین او دوست ندارند این خواسته را پس نوجوان ایشان نیز باید از انجام آن کار دست بکشد.

در این دوران نوجوانان به خاطر اینکه می توانند صورت های انتزاعی در ذهن خود را شکل دهند، می توانند برای کارهای خود استدلال کنند و استدلال شما را به خوبی متوجه شوند. از همین روی شما هر چقدر خود را یک والد منطقی و با استدلال نشان دهید، اطاعت پذیری از سوی فرزندتان نیز بیشتر خواهد شد. پس راه استدلال کردن درست را بیاموزید.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.