و اما در اصطلاح
دین به عنوان یکی از الفاظی است که در بین اندیشمندان ، به صورت های گوناگونی تعریف شده است و برخی نیز قدم را فراتر از آن گذاشته و قائل شده اند که دین تعریف ناپذیر است .
بعضی ها قائل به سختی تعریف در دین شده و علت این امر را تنوع در ادیان و عدم وجود اشتراک بین ایشان می دانند . [۲]
اما با توجه به دو حوزه متفاوت اندیشه یعنی حوزه دین اسلام و اندیشمندان این گروه و دیگری حوزه اندیشه غرب و اندیشمندان این گروه برمی گردد ، تعاریف این گروه را جداگانه بیان کرده و در پایان تعریف خویش را از دین که نزدیک به مباحث مدنظر ما بوده می پردازیم .
الف) دین در نگاه اندیشمندان غربی
از سوی اندیشمندان مغرب زمین ، از دین ، تعاریفی ارائه شده است ، که در این نوشتار به برخی از این موارد اشاره شده است .
ویلیام جیمز در تعریف دین می گوید :
دین ، عبارت است از احساسات ، اعمال و تجربیاتی که افراد به تنهایی و در پیشگاه خداوند می یابند .[۳]
در تعریفی که ویلیام جیمز از دین ارائه کرده است ، بحثی در مورد دستوراتی که از سوی خدای متعال فرستاده شده است ، اشاره نشده و می توان آن را اینگونه معناکرد ، که دین صرفاً آن اعمال و احساساتی است که برای خدای متعال انجام شود ؛ حال این امر از سوی او فرستاده شده و یا فرستاده نشده باشد .
پارسونز در تعریف دین اینگونه آورده است :
دین ، مجموعه ای از باورها ، اعمال ، شعایر و نهادهای تربیتی است که افراد بشر در جوامع گوناگون بنا کرده اند .[۴]
این تعریف یکی از تعاریفی است که به مجموعه تعاریف اندیشمندان اسلامی از دین ، نزدیکی خاصی دارد .
ماتیو آرند :
دین ، همان اخلاق است که احساس و عاطفه به آن تعالی ،گرما و روشنی بخشیده است . [۵]
تی یل :
در حقیقت ، دین ، وضعیتی روحی یا حالتی ناب و حرمت آمیز است که آن را خشیت می خوانیم . [۶]
ویژگی ای که در این تعریف برای دین بیان شده ، این است که دین را صرفاً یک امر احساسی دانسته شده که نتیجه آن خشیت و خضوع در مقابل یک امر برتر و یا در نگاه عالی آن خضوع در برابر یک امر قدسی است .
اس دایناخ :
دین ، مجموعه ای از اوامر و نواهی است که مانع عملکرد آزاد استعدادهای ما می شود .[۷]
در این تعریف ، یک نگاه منفی ای از دین ارائه می شود و آن مانع بودن دین از رسیدن انسان به آزادی هایی است که آن آزادی ها باعث شکوفا سازی استعدادهایش و در نتیجه ، عامل رسیدن به سعادتش می شود .
این تعریف ، شاید یکی از نادر تعاریفی باشد که با نگاه منفی به دین ، نگریسته شده است .
به عنوان آخرین تعریف ، تعریف فرانکوامتو در مورد دین را بیان می داریم :
دین مجموعه ای از حقایق و احساسات و اعمالی است که انسان را به خدا متصل می کند .[۸]
در جمع بندی تعاریف اندیشمندان غربی در مورد دین می توان آنها را در چند دسته قرار داد : دین به معنای اعتقاد به یک امر قدسی است ، برخی آن را ایمان به موجودات روحانی دانسته اند و گروهی دیگر ، دین را ایمان به یک یا چند نیروی فوق بشری که شایسته عبادت و اطاعت هستند .
ب) دین در نگاه اندیشمندان اسلامی
اما این اختلاف در میان اندیشمندان اسلامی نیز قابل رؤیت است ، گاه این بزرگان ، دین را به معنای عام گرفته اند ، بدین معنا که دین مکتبی است که مدعی انسان سازی و رسانیدن او به سعادت است و گاه در تعاریف دیگر همین اندیشمندان ، دین را به معنای خاص آن یعنی مکتبی انسان ساز که از سوی خدای متعال فرستاده شده ، معنا شده است .
تعاریفی که دین را صرفاّ مکتب مدعی رسانیدن انسان به دین دانسته اند ، عبارتند از:
علامه طباطبایی در چندین مطلب در تعریف دین که در المیزان آمده است دین را به روش یا سنت اجتماعی تعریف می کند :
دین ، راه زندگی است که آدمی در دنیا به ناچار آن را می پیماید . [۹]
تعریف دیگری که بر همین مبنا از دین شده است ، تعریفی است که آقای جوادی آملی از دین بیان نموده اند :
دین مجموعه عقاید ، اخلاق ، قوانین و مقرراتی است که برای اداره جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد . [۱۰]
دین مجموعه ای از عقاید ، اخلاق ، قوانین و مقرراتی است که برای امور فردی و اجتماعی انسان ها و تأمین سعادت دنیا و آخرت آنان تدوین شده است . [۱۱]
استاد جعفر سبحانی در تعریف دین بیان داشته اند کهدین ، یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است که چهار بعد دارد : اصلاح فکر و عقیده ، پرورش اصول عالی اخلاق انسانی ، حسن روابط افراد اجتماع و حذف هر گونه تبعیض ناروا را در خود جای دهد . [۱۲]
از سوی دیگر ، این اندیشمندان ، دین را در قالب الهی آن که منشأ وحیانی و الهی باشد نیز تعریف کرده اند .
استاد جوادی آملی در تعریفی دیگر از دین بیان اینگونه می گویند :
دین مجموعه ای از عقاید ،اخلاق، قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه خداوند برای هدایت درستکاری بشر تعیین شده است. [۱۳]
با این تعریف ، دین مکتبی است که ساخته و فرستاده شده از سوی خداست ، به این معنا که قوانین فقهی ، اخلاقی و اینکه چه اموری جزء اصول اعتقادی این مجموعه باشد ، همه از سوی خدای متعال فرستاده شده است .
آقای مصباح یزدی در تعریف دین می گوید :
” دین در اصطلاح به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است ” .[۱۴]
آقای خسروپناه در کتاب انتظارات بشر از دین اینگونه بیان می دارد :
دین از مجموعه حقایق و ارزش هایی است که از طریق وحی یا الهام یا هر طریق قطعی دیگر به ارمغان می رسد و هدایت و سعادت انسان را تأمین می کند .
و در ادامه می گوید :
مجموعه ای از معارف ، عقاید ، احکام ، اخلاق و در یک کلام مجموعه هست ها و نیست ها ، باید ها و نباید ها که خداوند جهت هدایت بشر به وسیله منابع و ابزاری چون کتاب و سنت و عقل و فطرت نازل فرموده است ، خواه این معارف با عقل و تجربه تحصیل پذیر باشد یا نباشد . [۱۵]
تعریف برگزیده ما از دین
آنچه ما به عنوان تعریف دین برگزیدیم و تا انتهای مباحث هر جا سخن از دین به میان آورده می شود همین تعریف مد نظر ما می باشد ، عبارتست از :
دین ، مجموعه بایدها و نبایدهایی است که از سوی خدای متعال توسط پیامبرانش برای هدایت بشر در جهت رسانیدن او به سعادت فرستاده شده است .
اجزای دین
با تعریفی که از دین ارائه شد ، مشخص می شود ، دین از دو قسمت تشکیل شده است :
۱) هست ها و نیست ها : که این مجموعه ، به بیان قواعد موجود در عالم می پردازد تا انسان بتواند عالمی را که در آن قرار گرفته را بهتر شناخته و از غربتی که در آن به خاطر نامانوس بودنش با این عالم دارد را از بین برود . [۱۶]
۲) بایدها و نبایدها : این مجموعه نیز وظایف انسان را نسبت به اطراف خویش و عالمی که در آن قرار دارد ، تبیین می نماید ؛ که نتیجه آن رسیدن انسان به سعادت موعود است .
اقسام دین
آنچه در این بین مسلّم است ، ادیان موجود در عالم را می توان در دو دسته قرار داد:
۱) ادیان تحریف شده
۲) ادیان تحریف نشده
که در این میان ما دین اسلام را دین مصون از تحریف می دانیم . مصون از تحریف بدین معناست که گزاره های بیان شده از سوی خدای متعال در غالب این دین ه طور درست ، صحیح و کامل به دست بشر رسیده و او باید که با توجه به این گزینه ها به عنوان اصول و قواعد کلی در طول زمان ، جزئیات مورد نیاز زمان خود را از آن استخراج نموده و راه رسیدن به سعادت را بپیماید .
خدای متعال در روز عید غدیر خم ، با معرفی دوباره امیر المؤمنین ، علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) ،دین اسلام را کامل شده معرفی می کند .
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا.[۱۷]
امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.
پس مشخص شد که ما دین اسلام را به عنوان کاملترین و آخرین دین خدای متعال می دانیم که بدون تحریف به دست ما رسیده است و ما با درک آن قواعد می توانیم در هر زمانی راه خویش به سعادت را از آن بیابیم .
زیبایی چیست ؟
در مورد تعریف زیبایی نیز در بین اندیشمندان اختلاف های قابل توجهی وجود دارد . برخی علت این امر را در نداشتن جنس و فصلی برای تعریف زیبایی دانسته اند چرا که برای تعریف هر واژه ای نیاز به جنس و فصلی معین است تا آن شی بواسطه آن جنس و فصل از دیگر مفاهیم قابل تمایز بشود .
استاد مطهری در پاسخ به سئوال تعریف زیبایی بیان میدارد که تا کنون احدی نتوانسته است به اینکه زیبایی چیست ، پاسخ دهد ! [۱۸]
دکتر شریعتی نیز در تعریف زیبایی مطلبی به همین مضمون دارد :
امروز هیچ موضوعی در مسائل هنری ،فلسفی و علمی مهم تر و مشکوک تر از حقیقت زیبایی نیست ناچار هستیم تحلیلش کنیم و به هیچ تحلیلی نمی آید .
از زمان ارسطو آن چنان که تاریخ می گوید ، کوشش شده است تا زیبایی را به صورت یک موضوع علمی و فلسفی تحلیل بکنند و حد و رسم آن را نشان بدهند ولی همه این کوشش ها باطل است و تا کنون ناکام مانده است .
البته هر کس و هر یک از این نظرها عده ای پیرو دارد . اما خود همین دال بر این است که هنوز بحث به جایی نرسیده است . [۱۹]
اما به این نگاه خدشه ای وارد است و آن این است که تعدد تعاریف از یک واژه بدین معنا نیست که نتوان از آن یک تعریف واحدی را ارائه داد ، چرا که واژه های بسیار را می توان یافت که از آن تعاریف متعددی ارائه شده ولی در کنه ذات این تعاریف می توان یک تعریف واحد را یافت و یا اینکه تعاریف ارائه شده از یک واژه با نگاه مختلفی ارائه شده است .
پس باید با این دید به این واژه ها نگاه شود و تعاریف متعدد را بررسی کرد که آیا واقعا می توان از این تعاریف متعدد یک تعریف واحد را استخراج نمود ؟
و اما تعاریف دانشمندان از زیبایی:
زیبایی در نگاه افلاطون : زیبایی هماهنگی میان اجزاست با کل . [۲۰]
زیبایی در نگاه ارسطو : زیبایی عبارتست از برآیند نظم ، تقارن و تعین که علوم ریاضی آن ها را در درجات معین مشخص می کند . [۲۱]
اگوستین قدیس : بر اثر تناسب است که اشیا دلپذیرند ، یعنی زیبایی همان تناسب است . [۲۲]
استاد جوادی آملی نیز زیبایی را اینگونه تعریف می نمایند :
زیبایی یا جمال چیزی است که با دستگاه ادراک انسان ملایمت داشته باشد … زیبایی عبارت است از شی محسوس یا نامحسوسی که با دستگاه ادراکی ما هماهنگ باشد یعنی قوای ادراکی ما از آن لذت ببرد. [۲۳]
تعریف ما از زیبایی
زیبایی یعنی آن شی محسوس یا نامحسوسی که ادراک آدمی در ارتباط با آن احساس خوشایندی می کند و از بودن با آن لذت می برد . این قوای ادراکی اعم از حس های پنجگانه بوده و عقل آدمی را نیز در برمی گیرد .
آن شی یا به مذاق قوه چشایی خوشایند می آید و لفظ خوشمزه را برای آن اقامه می کند و یا برای قوه بینایی که برای آن در زبان عامیانه لفظ خوشگل را بیان می دارد و گاه این شی برای قوه عاقله زیباست و آن را عاقلانه توصیف کرد .
کلیه این امور اگر منطبق بر فطرت آدمی بوده و جدای از قوه شهوات متصف به زیبایی شود ، در واقع زیباست و گرنه آن زیبایی ، زیبایی مورد نظر نیست بلکه یک امر شهوانی است که در نگاه ما زیبا جلوه کرده است .[۲۴]
خدای متعال در چندین آیه از قرآن به این امر اشاره می کند که شیطان ، برخی از اعمال را برای انسان زیبا جلوه می دهد تا او به راحتی و با انگیزه آن عمل را انجام دهد ، در حالیکه نمی داند آن عمل موجبات سقوط او به سوی شقاوت را مهیا می کند .
فَلَوْ لَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضرََّعُواْ وَ لَاکِن قَسَتْ قُلُوبهُُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَنُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون .[۲۵]
پس چرا هنگامى که عذاب ما به آنها رسید زارى نکردند؟ زیرا دلهایشان را قساوت فراگرفته و شیطان اعمالشان را در نظرشان آراسته بود.
در این مورد می توانید به سوره های انفال آیه ۴۸ ، نحل آیه ۶۳ ، عنکبوت آیه ۳۸ و نمل آیه ۲۴ مراجعه نمایید .
چرا بحث از زیبایی دین می شود ؟[۲۶]
چرا باید زیبایی را تعریف کرد و به دنبال کشف زیبایی یک شی بود ؟
چرا باید به دنبال زیبایی دین باشیم ؟
سخن از زیبایی یک شی امری است در برانگیختن شوق یک شخص برای بهره گیری بیشتر از آن شی .
اگر زیبایی یک شی درک شود و خوبی های درونی آن برای وجود آدمی درک شود ، شوق او برای استفاده از آن شی بیشتر شده و توجهات از بهری گیری از آن شی و هدف از ارتباط و روش استفاده از آن برای او تغییر می یابد .
استاد مطهری در کتاب « فلسفه اخلاق » اهمیت بحث از زیبایی را اینگونه بیان می دارد :
آن کسی که معتقد است اخلاق از مقوله زیبایی است ، می گوید حس زیبایی را در بشر پرورش دهید . بشر اگر زیبایی یا مکارم اخلاق را ، زیبایی اخلاق کریمه و بزرگوارانه را حس کند ، مرتکب اعمال زشت نمی شود . علت اینکه افراد دروغ می گویند این است که زیبایی راستی را درک نمی کنند . علت اینکه خیانت می کنند این است که زیبایی امانت را درک نمی کنند ، پس ذوق فرد را باید پرورش بدهید . [۲۷]
دین هم از همین مقوله است ، که باید زیبایی آن برای انسان درک شود تا هدف از ارتباط با دین را درک کرده و بهتر بتواند دل به بایدها و نبایدهای آن دهد و آنان را اجرا نماید .
پس با این بیان هدف از این نوشتار بیان برخی از زیبایی های دین است تا آدمی بداند خدای متعال چه گوهری را به رایگان در اختیار او گذاشته تا او را به سعادت برساند . پس باید بدان تمسک جوید و خود را از دستورات آن بی نیاز ندارد .
آیا دین نازیبایی هم دارد ؟
بحث ما از زیبایی های دین بدین معنا نیست که دین ، نازیبایی هایی هم دارد که ما در این نوشتار بیان نمی کنیم .
نه ، اینگونه نیست ، دین ، به همان معنای ارائه شده ـ یعنی هست ها و نیست ها بایدها و نبایدهایی که از سوی خدای متعال برای هدایت انسان فرستاده شده ـ عین زیبایی است اگر تحریف نشده باشد و دست انسان در آن وارد نشده باشد و فهم های او تحمیل بر آن نشده باشد ، این دین عین زیبایی است که زشتی در آن راه ندارد .
خدای متعال این دین را ارسال نموده تا انسان خود را با اوامر آن آراسته کند و بدان بر عالمیان فخر بفروشد که خدای متعال او را قابل دانسته و مورد خطابات خود قرار داده است .
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند [۲۸]
[۱] . خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، قم ، اسوه ،دوم ،۱۳۸۳ ، ج اول ، ص ۶۱۱
[۲] . عبدالحسین خسروپناه ، انتظارات بشر از دین ، تهران ،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، دوم ، ۱۳۸۶ ، ص ۶۱
[۳] . j.h.hick. philosophy of religion . p. 2
[۴] . انتظارات بشر از دین ، ص ۵۱
[۵] . همان
[۶] . مایکل پترسون و دیگران ،عقل و اعتقاد دینی ،ص ۱۸
[۷] . j.h.hick. philosophy of religion . p. 2
[۸] . فصلنامه حوزه و دانشگاه ، سال اول ، شماره ۴
[۹] . محمد حسین طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ،چاپ پنجم ، ۱۳۷۲ ، ج ۸ ، ص ۱۳۴ و ج ۲ ص ۱۳۰ ، ج ۴ ص۱۲۲ ، ج ۱۰ ص ۱۸۹ ، ج ۱۶ ص ۱۷۸ .
[۱۰] . عبدالله جوادی آملی ، شریعت در آینه معرفت ، قم ، مؤسسه فرهنگی رجاء ،چاپ اول ، ۱۳۷۲ ، ص ۹۳
[۱۱] . عبدالله جوادی آملی ، نسبت دین و دنیا ، ص ۲۰ و ۲۱
[۱۲] . جعفر سبحانی ، مجله نقد و نظر ، ش ۳ ، ص ۱۹
[۱۳] . عبدالله جوادی آملی ، عقل در هندسه معرفت دینی ، ص ۱۹
[۱۴] . محمد تقی مصباح یزدی ، آموزش عقاید ، تهران ،موسسه امبیر کبیر ، نهم ،۱۳۸۲ ،ص ۱۸
[۱۵] . انتظارات بشر از دین ، ص ۶۱
[۱۶] . در فصل دوم این موضوع به عنوان یکی از زیبایی های دین به طور مفصل مطرح شده است .
[۱۷] . سوره مبارکه مائده ، آیه ۳
[۱۸] . مرتضی مطهری ، مجموعه آثار ، قم ، صدرا ، پنجم ، ۱۳۸۸ ، ج ۲۲ ، ص ۳۶۱
[۱۹] . شریعتی ، هنر
[۲۰] . مجموعه آثار ، ج ۲۲ ، ص ۳۶۱
[۲۱] . اسوولاد هنفلینگ ، چیستی هنر ، آغاز جستار دوم ، ترجمه علی ورامین
[۲۲] . چیستی هنر ، ص ۶۳
[۲۳] . محمد حسین گیلان پور ، جلوه هایی از زیبایی دین ، قم ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها ، اول ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۰-۱۱
[۲۴] .برای مطالعه بیشتر در این مورد به مقاله اول نوشته شده توسط استاد جوادی آملی در کتاب جلوه هایی از زیبایی دین چاپ شده از سوی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها مراجعه نمایید.
[۲۵] . سوره مبارکه انعام ، ۴۳
[۲۶] . با اینکه بحث از زیبایی و تعریف آن یکی از مسائل اختلافی بین فلاسفه در بحث فلسفه اخلاق و فلسفه هنر است ، به علت نیاز به تعریف این واژه و از بین بردن اختلافات در تعریف این واژه ، مجبور به بیان این مسئله در اینجا شدیم .
خوانندگانی که در این مورد خواهان مطالب بیشتری هستند ، نیاز به خواندن کتاب هایی است که در این مورد نوشته شده ، می باشد .
[۲۷] . مجموعه آثار ، ج ۲۲ ، ص ۳۶۰
[۲۸] . دیوان حافظ ، تصحیح علامه محمد قزوینی ، نشر کانون انتشارات پیام عدالت ، ص ۱۴۴