درمان اختلال شخصیت مرزی

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) یکی از روش های مناسب در درمان اختلالات شخصیت مرزی است. 

مقدمه

شاید هیچ مبتلا به اختلال شخصیتی را نتوان به اندازه فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(BPD)[۱] یافت که مشاور را دچار مشکل و سردرگمی کرده باشد. این افراد ثبات هیجانی ندارند و تکانشی، غیر قابل پیش بینی، تحریک پذیر و مضطرب ریشه رفتار این افراد است. آنها به راحتی کسل و ملول می شوند. رفتارشان شبیه مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال است با این تفاوت که به اندازه مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، گوشه گیر و عجیب نیستند.»[۲]

از ویژگی این افراد تغییر حال به حال ایشان است. به گونه ای در کسری از دقیقه از حال خوش به ناخوش و از حال ناخوش به یک حال شاد تغییر رفتار می دهند.

مشاور به عنوان یک فردی که با فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی روبه روست، از رفتارهای متناقض او در امان نیست. او یک روز شاهد علاقه و احساسات فراوان او برای بهبودی بیماری خود است و روزی دیگر به شدت مشاور را محکوم و مورد مواخذه قرار می دهد. روزی به او ابراز علاقه دارد و روزی دیگر به گونه ای نفرت انگیز با او برخورد می کند.

مشاور موفق کسی است که بتواند به رفتارهای او تعدیل ببخشد. خودکشی راحت ترین کاری است که در صورت عدم توجه مشاور به رفتارها و احساسات او، انجام خواهد داد. از همین روی باید تهدیدهای او به خودکشی را جدی بگیرید و یا به افراد نزدیکش و نیز مراکز پیشگیری اطلاع داده شود.

راه های درمان اختلال شخصیت مرزی

یکی از راه های درمانی مناسب در درمان اختلال شخصیت مرزی، استفاده از روش رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)[۳][۴] است. در این نوع از روش های درمانی، پذیرش و همدلی مراجع محور را با حل مساله شناختی رفتاری، فنون تنظیم هیجان و آموزش های مهارت های اجتماعی در هم آمیخته شده و از آن بهره گرفته می شود.

برای بهره گیری از این نوع درمان، چهار مرحله در نظر گرفته می شود که می توان آنها را به صورت فردی و یا گروهی انجام داد.

مرحله اول

در مرحله اول رفتارهای خطرزا همچون خودکشی مورد توجه قرار می گیرند. در این مرحله سعی می شود که به فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی یاد داده شود که این نوع از رفتارهای خود را کنترل کند. به او آموزش داده می شود که بفهمد چه باورها، انگیزه ها و رفتارهایی ممکن است باعث سوق دادن او به سمت رفتار خودکشی منجر شود. از او خواسته می شود که با دیدن این سوق دهندگان، سریع به رفتارهای مقابله ای بپردازد تا بتواند خودکشی و یا رفتارهای دیگر تکانشی را در کنترل خود قرار بدهد.

مرحله دوم

در مرحله دوم به او یاد داده می شود که بتواند میان رفتارهای افراطی و هیجان های خود تعادل بخشد. به او آموزش داده می شود که اندازه هر رفتار و هیجان چقدر باید باشد تا از افراط او در هیجانات خودداری شود. در این مورد می توان از خود او به عنوان یک قاضی بهره گرفت و از او خواست که اندازه هر کدام یک از هیجانات را بیان دارد. بیان دارد که افراط در این هیجان چقدر است و تفریط آن نیز به چه اندازه است.

مرحله سوم

افزایش عزت نفس و بهبود روابط او با دیگران، کاری است که باید مشاور در مرحله سوم انجام دهد. اصلاح روابط او با دیگران می تواند از انجام رفتارهای تکانشی و نیز تهدید به خودکشی در فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کاسته شود. یاد دادن ارتباط درست با دیگران می تواند به عزت نفس او بیفزاید. او با یافتن ارتباط درست با دیگران به این نتیجه می رسد که از توان خوبی در این مورد برخوردار است و همین باعث افزایش عزت نفس در او می شود. از همین روی این مرحله یکی از مهم ترین مراحل درمانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به شمار می آید.

مرحله چهارم

در این مرحله به شخص کمک می شود که به ارتقای پیوندجویی میان خود و دیگران اقدام کند و سعی در کسب شادی داشته باشد. شاید شادی، هیجان بسیاری خوبی است که باید شخص به طور مکرر آن را تجربه کرده و با دیگران در این مورد شریک شود. تجربه شادی به این امر کمک می کند که مرز میان اختلالات غم و شادی از بین ببرد و او را در بروز هیجان خود به تعادل برساند. از همین روی تجربه یک نوع از هیجان و بروز آن، مرزی های ناخواسته کوتاه مدت را در وجود او از بین می برد.

پی نوشت:[۱] .  Borderline Personality Disorder[۲] . جان دبلیو سانتراک، زمینه روان شناسی، مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، سوم، ۱۳۸۸، ج ۲، ص ۲۲۱.[۳] . Dialectical Behavior Therapy[۴] . رفتاردرمانی دیالکتیک ( DBT) نوع خاصی از درمان شناختی رفتاری است که در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ توسط مارشا لینهان برای کمک به درمان بهتر اختلال شخصیت مرزی طراحی شده است؛ اما در حال حاضر برای درمان انواع مختلفی از اختلال‌های روان‌شناختی به‌کاربرده می‌شود.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.