مقدمه
انسان ها برای داشتن ارتباط با دیگران، فقط از زبان گفتاری و نوشتاری بهره نمی گیرند، بلکه در این مورد از کانال های دیگر ارتباطی نیز استفاده می کنند که گاه تاثیر این کانال های ارتباطی بیشتر از زبان گفتار و نوشتار است.
شخصیتی که به حالت متکبرانه در روبروی شما قرار گرفته است ولی در کلام خود به دنبال این است که به شما اثبات کند که بزرگی و شخصیت بالای شما را قبول دارد، به هیچ وجه شما آن را قبول نمی کنید و این جمله را بیان می دارید که «رفتار شما این مطلبی را که می فرمایید، تائید نمی کند» و یا شخصی که در هنگام دیدار با شما در گوشه صندلی خرامیده و دست و صورتش عرق کرده، نمی تواند به شما این را بگوید که او شخصیتی است برونگرا و عاشق ارتباطات اجتماعی و اصلا استرسی در دیدار با دیگران ندارد، چرا که رفتارش بازگو کننده چیز دیگری است.
با سخنی که بیان شد این مطلب روشن می شود که انسان برای ارتباط با دیگران از کانال های ارتباطی رفتاری دیگری نیز بهره می گیرد که تاثیر آن ها بر ارتباط، گاه از تاثیر سخن بیشتر است.
لازم به ذکر است که این کانال های ارتباطی مقدمه ارتباط شناختی و عاطفی است و اگر به این کانال ها برای ارتباط تمسک جسته نشود، دو ارتباط دیگر یعنی شناختی و عاطفی شکل نخواهد گرفت.
کانال های ارتباط رفتاری انسان
انسان برای ارتباط رفتاری با دیگران از ده کانال بهره می گیرد.
۱.نوع لباس
نوع لباسی که انسان در ارتباط با دیگران می پوشد، خود می تواند یک کانال ارتباطی باشد. جدای از آنکه لباس می تواند بیانگر شخصیت انسان در توجه و یا عدم توجه به پاکیزگی و نظافت باشد، می تواند بیانگر توجه شخص به این رابطه نیز باشد. از همین روی برخی از شغل ها دارای لباس رسمی در دیدارها هستند که از جمله این موارد لباس های دیپلمات ها در روابط خارجی است.
اگر شخصی برای دیداری که با شما دارد، لباس مناسب و منظمی پوشیده باشد و یا بیان دارد که برای این دیدار توجه کرده است که چه لباسی و با چه رنگ خاصی را بپوشد، بیانگر آن است که این دیدار برای او ارزشمند بوده است.
در روایات بیان شده از اهل بیت (علیهم السلام) در نوع پوشش توصیه هایی شده است که از جمله این موارد، عدم پوشیدن لباس شهرت است. حمّاد بن عثمان می گوید: در حضور امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی به حضرت گفت: خداوند شما را اصلاح کند! شما می گویید که علی بن ابیطالب (علیه السلام) لباس زبر و خشن میپوشید و جامه اش چهار درهم بیشتر قیمت نداشت، در حالی که بر تن شما لباس نو می بینم!
حضرت به او پاسخ داد: علی بن ابیطالب (علیه السلام) در زمانی چنان لباس های خشنی می پوشید که کار زشتی به حساب نمی آمد و چنان لباسی را اگر کسی در این روزگار بپوشد لباس شهرت پوشیده است.[۱]
از امام باقر (علیه السلام) نقل شده: پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) به شخصى وصیت کرد که مبادا پیراهن و اِزار خود را بلند بیاویزید که این از تکبر است و خدا تکبر را دوست نمى دارد.[۲]
در حدیثی دیگر پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) به ابوذر اینگونه سفارش می فرمایند: «هرکه از روى تکبر جامه اش را بر زمین کشد، حق تعالى در قیامت نظر رحمت به او نفرماید.»[۳]
با بیانی روایت هایی که گذشت می توان به این نکته پی برد که جامه ای که انسان در برمی کند، خود می تواند انتقال دهنده مفاهیمی از جمله تکبر و … باشد که باید مومنین بدان توجه داشته باشند.
بیشتر بخوانید: ارتباط لباس با فرهنگ و اسلام
۲.نگاه و تماس چشمی
یکی دیگر از کانال های ارتباطی میان انسان و دیگر افراد، نگاه و تماس چشمی است. در برخی از فرهنگ ها زل زدن به صورت دیگران به گونه ای بی احترامی به شمار می آید و ممکن است شخص برداشت کند که شما قصد تهاجم و تعرض به او را دارید.
به طور کلی چشم، یکی از منابع بروز هیجاناتی همچون خشم، غضب، شادی و … است.
نکته دیگری که در این مورد تماس چشمی می توان بیان داشت، این است که در برخی از ارتباطات نگاهی طولانی می تواند نشان از محبت و رابطه عاطفی و یا احترامی بیشتر میان دو نفر باشد. زمانی که از موضوعاتی صحبت می کنیم که از بیان آن شرم داریم و یا یک موضوع ناراحتکننده یا غمانگیز است یا در زمانی که در حال اندیشیدن و تفکر برای بیان افکار و احساسات درونیمان هستیم، ارتباط چشمیمان به شدت کاهش می یابد.
در زمانی که با افراد مورد علاقه مان سخن می گوییم، یا وقتی که با زیردست خود در حال سخن گفتن هستیم این ارتباط به شدت افزایش می یابد و بر طول مدت زمان و نیز کیفیت آن (از لحاظ مستقیم بودن نگاه) افزوده می شود.
در یک جمع بندی می توان گفت، بر اساس میزان ارتباط چشمی، روابط را قضاوت میکنیم. هر چه ارتباط چشمی بیشتر باشد، رابطه نزدیکتر است.[۴]
زنان بیشتر از مردان با فردی که در حال صحبت با او هستند، ارتباط چشمی برقرار میکنند. این یکی از دلایلی است که زنان مکالمهی رو در رو را ترجیح میدهند و مردان به صحبت کردن در حالت ایستاده کنار هم قانع هستند.
بیشتر بخوانید: ارتباط چشمی؛ مهمترین ابزار در ارتباط
۳. آهنگ صدا و طرز صحبت
«لحن کلامش تند بود»، «چرا این شخص بی ادبانه صحبت می کرد»، «چه لحن زیبایی داشت، خیلی مهربانانه و با ادب صحبت می کرد»؛ این جملات، جملاتی است که بارها آن ها را شنیده اید.
آهنگ صدا یکی دیگر از کانال های رفتاری ارتباط است. تند صحبت کردن، آهسته صحبت کردن، بلند صحبت کردن، بی رمق صحبت کردن، با ناز و ادا صحبت کردن و … همه از انواع مختلف لحن است که بسته به فضای ارتباطی یکی از این لحن ها را در کلام به کار می گیریم.
در برخی از شغل ها و حرفه های همچون نماینده فروش کارخانه ها، منشی گری و … این آموزش ها داده می شود که از چه الفاظی و با چه لحنی با مشتری ها سخن گفته شود تا سبب جذب مشتری برای خرید و … شوند.
در قرآن کریم برای آداب صحبت کردن و تن صدا ویژگی هایی را برشمرده اند. از جمله این موارد می توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
الف) سخن گفتن با دیگران باید با نرمی باشد و از درشت گویی باید دوری کرد. «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛[۵]ولی به نرمی با او (فرعون) سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!»
ب) سخن گفتن باید به دور از هیجانات پرخاشگرانه و غضباک باشد تا بتواند تاثیر داشته باشد. «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِیر…؛[۶] از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صدای درازگوشان است»[۷]
نکته آخر که شاید بیان آن خالی از اهمیت نباشد، این است که جامع ترین و عمیق ترین ارتباط دو انسان، رابطه جنسی است که متاثر از ارتباط شناختی، عاطفی و رفتاری است.
پاورقی:
[۱]. محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳، دوم، ج۴۰، ص ۳۳۶.[۲] . محمدبن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۹، اول، ج ۵، ص ۴۱، باب ۲۳، حدیث ۵۸۴۸.[۳] . محمد باقر مجلسی،حلیه المتقین، ص ۱۸.[۴] . همانطور که بیان شد، این سخن در جایی درست است که دو نفر سابقه عاطفی با یکدیگر داشته باشند تا بتوانیم این را بیان داریم که مدت زمان طولانی ارتباط چشمی نشان از محبت و علاقه باشد. در صورتیکه این سابقه عاطفی نباشد، ممکن است یکی از طرفین این برداشت را داشته باشد که شخص مقابل قصد تعرض و بی احترامی به او را دارد و یا به دنبال عیبجویی در اوست.[۵] . طه/ ۴۴.[۶] . لقمان/ ۱۹.[۷] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ج ۱۷،ص ۵۹.
نویسنده: محمدحسین افشاری