ضرورت خودآگاهی
آیا آنگونه که علمای اخلاق، مبلغان دینی و روان شناسان بیان می کنند، خودآگاهی دارای ضرورت است؟ چه اهمیتی دارد که شما وقت خود را صرف خودآگاهی و دیگرآگاهی بگذارید؟ انسان چه نیازی دارد که به این خودآگاهی برسد؟
از دیدگاه روانشناسی، ۵ ضرورت را می توان برای خودآگاهی و در نهایت دیگرآگاهی یافت. این ۵ ضرورت عبارتند از:
- قدرت تبیین[۱]
یکی از نقاط قابل توجه در افراد موفق، قدرت تبیین ایشان است. هر انسانی نسبت به اتفاقاتی که در پیرامونش می افتد، آن را مستند به امری می کند. این استناد به دو صورت می باشد:
- اسناد صحیح
- اسناد نادرست
اسناد صحیح وقتی، صورت می گیرد که مبتنی بر واقعیت و خودآگاهی شخص باشد. افراد موفق، افرادی هستند که در زندگی خود اسنادهای صحیحی دارند. ریشه های اتفاقات را به درستی می فهمند و سهم خود را در آن اتفاق به درستی تخمین می زنند. از همین روی کسانی که دارای خودآگاهی و دیگرآگاهی هستند می توانند اسنادهای صحیحی داشته باشند.
اما در سوی مقابل، افرادی که خودآگاهی مطلوبی ندارند، نمی توانند در مورد شکست ها و یا پیروزی های خود تبیین درستی ارائه بدهند. گاه شکست ها را اسناد درونی می دهد و گاه موفقیت را.
راه کار درست در اسناددهی اتفاقات در زندگی شناخت درست و صحیح خود و دیگران است.
آدمهای خودشیفته از آن روی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند، هر امر خوبی را اسناد درونی می دهند و آن را حاصل شایستگی خود می دانند در حالیکه ممکن است اینگونه نباشد.
- امکان پیش بینی[۲]
شما اگر بدانید در چه موقعیت هایی به راحتی خشمگین می شوید و یا امکان درگیری در شما بالا می گیرد و ممکن است به خود و دیگری آسیب برسانید؛ آیا خودتان را در این موقعیت قرار می دهید.
شما اگر بدانید که بیان فلان جمله و یا انجام فلان رفتار، ممکن است منجر به دلخوری شدید همسرتان بشود، باز هم این رفتار را انجام می دهید؟
اهمیت خودآگاهی و دیگرآگاهی در همین نکته است. افرادی که به درستی خود و یا دیگری را بشناسند سعی می کنند از قرار گرفتن در موقعیت های نامناسبی که منجر به رفتارهای نابهنجار شود، دوری کنند.
خودآگاهی و دیگرآگاهی می تواند زمینه ساز پیش بینی رفتار خود و دیگری باشد که نتیجه آن مهار و کنترل یک اتفاق نامناسب است.
توضیحی که بیان شد، سمت و سوی اتفاقات ناگوار را تبیین می کرد، اما این پیش بینی سمت و سوی خوب دیگری نیز دارد. همسران، والدین، فرزندان و هر کسی که در ارتباط نزدیک با دیگری است، در صورت مشاهده ناراحتی های یک شخص، اگر قصد شاد کردن او را داشته باشد، با شناختی که از او دارد به راحتی می توان پیشنهادهای خوبی در شاد کردن طرف مقابل خود بیان دارد. کسی که این دیگرآگاهی را دارد، می تواند اتفاقات شادی آفرین بیشتری را برای ایشان مهیا کند.
- امکان پیشگیری[۳]
انسان در درون خود، مناطق مین گذاری شده ای دارد که اگر کسی روی آن پا بگذارد، می تواند زمینه انفجار (خشم و عصبانیت) آن را فرد را به همراه داشته باشد.
در روابط میان زن و شوهر، اولین و ضروری ترین نکته، شناخت همین مناطق مین گذاری شده چه در شخصیت خود و چه در شخصیت دیگری است. زوجینی که این شناخت را از خود و دیگری دارند می توانند به خوبی روابط خود را تنظیم کنند و از آسیب های به خود، دیگری و روابط میان خود دوری کنند.
- امکان حرکت در مسیر خودشکوفایی
انسانی که خود را بشناسد، استعدادهای خود را به خوبی می شناسد. او بهتر از دیگران می داند که در وجودش زمینه و بستر پرورش چه نوع استعدادی است. او با شناختی که از خود دارد، استعدادهای بالقوه ای که در وجودش نهاده شده است را می شناسد، و سعی دارد که از آن ها بهره گیرد.
اما انسانی که از خود شناخت کافی ندارد، هیچ گاه پی به استعدادهای خود نخواهد برد و عمر خود را در راهی خرج خواهد کرد که نه توان جسمی آن را دارد و نه توان روحی آن.
به مانند این موضوع را می توان در انتخاب رشته های تحصیلی توسط بسیاری از نوجوانان و جوانان دید. افرادی که خود را نشناخته اند، در انتخاب رشته ای برای ادامه تحصیل و … راه به جایی نمی برند. هر سمتی که جامعه برای ایشان انتخاب کند، به همان راه می روند و در نهایت یک نارضایتی از زندگی در تمام عمر بر ایشان حاکم است.
۴ عامل را می توان به عنوان موانع خود شکوفایی نام برد:
الف) نشناختن استعدادها
ب) ضعف اراده
ج) ترس از شکست
د) نظام ارزش گذاری غلط اجتماعی[۴]
۵٫ امکان انتخاب صحیح
امکان انتخاب صحیح، برای کسی مهیاست که از خود و دیگری شناخت درست و کاملی داشته باشد. هر چقدر این شناخت ناقص باشد، در انتخاب هم تاثیر مستقیمی خواهد گذاشت. انسان در زندگی خود انتخاب های مهمی دارد که بر روی تمامی عمر او تاثیر می گذارد. انتخاب شغل، انتخاب همسر و انتخاب رشته تحصیلی از جمله این موارد است.
پی نوشت:[۱]. explanition[۲]. prediction[۳]. prevention[۴]. این امر توسط والدین، مربیان، معلمان و رسانه ها صورت می گیرد.
نویسنده: محمدحسین افشاری