چرا زنان دوست دارند شاغل باشند؟

یکی از دلایل زنان برای یافتن شغل، تامین نیازهای مالی است.

مقدمه

بعد از انقلاب صنعتی و ظهور کارخانه های بزرگ در کشورهای اروپایی، نیاز به تعداد کارگران در کارخانه ها بیشتر احساس شد. تعداد کارگران مرد، آن اندازه نبود که بتواند چرخ صنعتی کارخانه ها را به چرخش درآورد و جدای از آن همیشه به کارگیری مردان در کارخانه ها، هزینه های زیادی به همراه داشت و این نوع از کارگران به راحتی در قبال سختی کار و … لب به اعتراض می گشودند.

از همین روی بسیاری از کارخانه داران به دنبال به کارگیری کارگرانی بودند که در مرحله نخست این کمبود تعداد را جبران کند و در مرحله دوم بتواند نیروهایی باشند که به مانند مردان نیاز به تامین عائله، بیمه و … ایشان نباشد؛ کارگرانی باشند که به راحتی لب به اعتراض نگشایند و بتوان به راحتی بهره کاری زیادی از ایشان کشید.

بر اساس همین فلسفه به مرور زنان در مدت اندک زمانی وارد کارخانه ها شدند نه به عنوان اینکه بر تعداد کارگران مرد بیفزایند بلکه به مرور بتوانند جایگزینی برای مردان در کارخانه ها شوند.

اما از سوی دیگر این میل و رغبت در زنان نیز بوجود آمد. شاید دلایل زیر را بتوان عمده دلایل زنان برای حضور در فعال های کاری دانست:

۱)تکامل جویی

برخی از زنان بر این باور هستند که داشتن شغلی که درآمد مالی برای ایشان به شمار آید می تواند زمینه ساز رشد ایشان باشد. این بیان نه در مورد شغل که در مورد تحصیلات دانشگاهی و غیر دانشگاهی زنان جامعه امروزین نیز قابل مشاهده است.

با ارزش هایی که زندگی پست مدرن در زندگی انسان امروزین آفرید، این باور را به همگان داد که داشتن شغل یا مدارک علمی دانشگاهی ارزش بخش به شخصیت زنان است. از همین روی بسیاری از افراد برای یافتن این ارزش ها دست به برهم زدن اولویت های زندگی خود و در نهایت یافتن این ارزش ها هستند.
سخن در مورد درستی این ارزش ها مجال دیگری را می طلبد ولی آنچه این ارزش ها آفرید، دوری زنان از کارکردها و نقش هایی است که در زندگی قدیم خود داشتند و همین نیز عاملی بر آسیب های روانی و به خطر افتادن سلامت روانی ایشان شده است.  

۲)نیاز اقتصادی

شاید یکی از عمده دلایلی که زنان در مورد شاغل شدن خود بیان می کنند، نیازهای اقتصادی است که در زندگی وجود دارد.

برخی از ایشان بیان می دارند عمده دلیلی که باعث شده است اقدام به یافتن شغل کنند، وجود مشکلات اقتصادی است که امروزه در زندگی ها دیده می شود. آیا این دلیل واقعیت دارد یا نه؟ باز به مانند دلیل نخستی که بیان شد به دنبال کشف واقعیت در این مسئله نیستیم. ولی می توان با بررسی های میدانی به این حقیقت رسید. نیازهایی که امروزه افراد در زندگی خود آفریده اند، گاه نیازهایی است که واقعیت و حقیقتی برای آن نمی توان یافت. نیاز به داشتن وسایل های گران قیمت و ماشین های متعدد، انسان ها را به تلاش اقتصادی بیشتری واداشته است که این تلاش های اینگونه در دهه های قبل دیده نمی شد.

پس با یک بررسی می توان به این نتیجه رسید که همه این نیازهایی که این افراد بیان می دارند اینگونه نیست که یک نیاز حقیقی باشد بلکه یک نیازی است که افراد خود به خاطر رسیدن به یک رفاه های خاصی آن را در زندگی برای خود آفریده اند.

۳)بی ارزش شدن نقش های زنان

برخی از زنان قائل هستند که نقش های سنتی ای که زنان داشتند، همچون نقش مادری و همسری نقش های بی ارزش و یا کم ارزش هستند. از همین روی برای جبران این بی ارزش های نقشی و یا از دست دادن هویت، باید راه های جبران پذیری به جای آن جایگزین کرد.

نقش های همسری و مادری با ظهور اعتراضات فمینیست ها به حاشیه رفت و یک امر ضدفرهنگی و ضدزنانه به شمار آمد. اوج این بی ارزش دانستن نقش های سنتی زنان را باید در موج دوم فمینیسم دانست. در موج دوم نه فقط نقش های مادری و همسری زنان مورد تمسخر ایشان واقع شد که ساختار خانواده نیز مورد تهاجم قرار گرفت.

۴)گذران وقت

برخی از زنان علت اشتغال خود را پر کردن زمان های بیکاری خود می دانند. زنانی که در دوران مدرن زندگی می کنند، بسیاری از کارهای خود را بر روی دوش دیگر افراد یا وسایل قرار داده اند. امروزه مهدهای کودک، ماشین لباسشویی و … جایگزین فعالیت های زنان در قدیم شده است. کارهایی که زنان در قدیم در خانه برعهده داشتند باعث می شد نه گذر وقت را متوجه بشوند و نه احساس این را داشته باشند که اوقات فراغتی دارند. ولی از زمانی که این میانبرها به زندگی زنان وارد شد، این باور را در ذهن زنان پدید آورد که زمان زیادی را دارند و باید از این زمان بهره گیرند. از همین روی یکی از راه هایی که زنان تصور کردند که می توانند از آن برای پر کردن اوقات فراغت خود بهره گیرند، یافتن شغل است. شغل باعث می شود که هم اوقات فراغت ایشان پر شود و نیز از لحاظ مالی سبب استقلال مالی ایشان در خانواده شود.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

یک نظر

  1. به امید اینکه هر زنی تو فیلد خودش شاغل شه
    خب به نظرم و مردا مغرور و تنه لش جامعه رو دور کنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.