مهم ترین تفاوت زنان و مردان از دید روانشناسی

بعضی از رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان ، با هم تفاوت دارد.
چکیده: یکی از شگفتی های آفرینش، وجود تفاوت ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و پژوهش گران، اینگونه بیان داشتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. با ما همراه باشید.

مهم ترین تفاوت زنان و مردان از دید روانشناسی

مهم ترین تفاوت زنان و مردان از دید روانشناسی

برای اینکه بتوانید با زنان و مردان و تفاوت های روانی ایشان آشنا شوید،  پژوهشگران امور روانی این تفات ها را بین زنان و مردان برشمرده اند که در این نوشتار به برخی از ایشان اشاره خواهد شد.

۱.دیدگاه زنان و مردان نسبت به مسائل زناشویی کاملا متفاوت است.

حتما شنیده اید که رابطه زناشویی در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد. این شاید مهم ترین تفاوت زن و مرد باشد که خیلی وقت ها در زندگی مشترک نادیده می ماند و دلخوری هایی را به وجود می آورد. این امر نباید اینگونه برداشت شود که مردان به عواطف مثبت مسئله زناشویی و آمیزش توجه ندارند، نه این درست نیست، بلکه اینگونه اگر بیان شود بهتر است که توجه مردان در این مورد بیشتر معطوف به فعالیت های فیزیولوژیکی است و به همین خاطر به آقایان سفارش می شود که قبل از شروع ارتباط جنسی، همسر خود را از لحاظ عاطفی و روانی آماده یک رابطه زناشویی خوب کند.

۲. زنان تشریفات را دوست دارند ولی مردان کمتر تشریفاتی هستند.

۳. استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد به خلاف زنان که وابستگی به یک مرد که بتواند به عنوان تکیه گاه ایشان قلمداد شود برای آنها لذت بخش است و آن را دوست می دارند.
مردها می خواهند که در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه او به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است. گرچه برخی از خانم ها  به علت مشغله های فعالیت هایی که در بیرون از خانه برای خود آفریده اند شاید به این سمت و سو میل کنند که در برخی از موارد همچون مباحث اقتصادی، استقلال داشته باشند ولی این استقلال می تواند به نقش ها و نیز ارکان قدرت در خانواده آسیب بزند و آن مطلوبیتی که از خانواده کارآمد و سالم انتظار می رود، نتوان بدان دست یافت.

۴. زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.
مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.

۵. زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند.
اگر زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد، بی وقفه به آنها توجه دارد و سلامت، شادابی، عقاید و حتی تغییرات او برایش مهم است.
اما این رفتار را به مردان به طور ظاهر کمتر می توان دید نه اینکه مردان نیاز به حمایت ندارند. آنچه برای یک مرد اهمیت دارد این است که شخصیت او به واسطه حمایت دیگران زیر سئوال نرود. مرد دوست دارد یکه تاز قدرت در خانواده باشد و دیگران او را به عنوان تکیه گاه در خانواده بدانند و حمایت های ظاهری می تواند به تکیه گاه بودن او در خانواده، آسیب بزند از همین روست که اگر بخواهد حمایتی هم از مرد خانواده صورت بگیرد باید این حمایت به صورت پنهان انجام گیرد و از ظاهرسازی آن توسط اعضای خانواده و نزدیکان دوری کنند.

۶. زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند، مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند. 
نفوذ در مردان وابسته به هنر زن است که امری است امکان پذیر و می توان برای تغییر در رفتارهای نادرست همسر و اصلاح آنچه به گونه ای نادرست در زندگی توسط مرد اتفاق افتاده همت کرد. اگر زنی مهارت های زنانگی خود را به خوبی آموخته باشد به راحتی می تواند در دل همسر خویش نفوذ کند و این اصلاحات را در او ایجاد کند.

۷. مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است و علت عمده اختلافات زناشویی را می توان در این تفاوت رقم زد که دیگر مشکلات و تعارضات را همراه خود به داخل خانواده وارد می کند.
تقریبا در تمام فرهنگ ها مرد به عنوان قدرت اول خانواده شناخته شده است. مردها می خواهند هسته و ستون اصلی خانواده باشند و در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیم می گیرد، معمولاً مشکلات زیادی مشاهده می شود که سرکوب شدن اعتماد به نفس مرد را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.

۸. ترس زنان بیشتر است تا خشم شان، ولی مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.

۹.صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است.
زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می کنند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد کرد.
مردان هم در برخی موارد نیاز به صحبت کردن با همسر خویش دارند. مشکلات بیرونی به گونه ای بر روان مرد آثار زیادی دارد که این اثر را می توان با گفتگوهای عاطفی و بیان راه حل های مفید از سوی همسر، از بین برد. زنان در از بین بردن آسیب های روحی روانی همسر خویش که ساخته فعالیت های بیرونی است، نقش مهمی دارند که باید از آن بهره گیرند.

۱۰. زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی. 
اما این در مردان به گونه بالعکس می باشد.مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.

۱۱. نگاه مردان به مسائل، کلی تر است و نگاه زنان به مسائل جزئی تر.
مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولا این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد درباره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می کند. در این مواردی که ممکن است اختلافاتی به همراه داشته باشد باید به مردان آموخت که در برخی موارد باید این جزئی نگری را داشته باشند. به عنوان نمونه یکی از این موارد وقتی است که همسرش برای او خود را آراسته است که در بسیاری از موارد از سوی زنان بیان شده است که اصلا به چشم آقای مان نیامدیم. مردان باید بیاموزند که توجه به جزئیات زیبایی همسر و آراستگی او، تاثیر بسیار مهمی در سلامت جسم و روان زن دارد.
به زنان نیز باید آموخت که جزئیات همه مشکلات زندگی درست نیست. گاه باید جزئیات نادرست را دید ولی آن را بیان نکرد و از ان گذشت.
پس هر دو باید مهارت های مربوط به این نوع نگاه خود را بیاموزند تا راه به خطا نبرند.
مهم ترین تفاوت زنان و مردان از دید روانشناسی

۱۲. زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند ولی مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.

۱۳. جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد.
این تفاوت وقتی بیشتر خود را نشان می دهد که زنی به زیبایی و آراستگی خود نمی رسد و برای آن ارزشی قائل نیست. این بی توجهی به مرور زمان باعث سردی ارتباط عاطفی و جنسی مرد نسبت به زن شده و ممکن است زمینه ارتباطات بیرونی مرد شود (ارتباط فرازناشویی)

۱۴. مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست. 
پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند. نباید از این تفاوت اینگونه برداشت کرد که این تفاوت منجر به تبعیض و بی عدالتی در میان فرزندان از سوی پدر می شود.

۱۵. زن ها عاطفی تر از مردها هستند.
یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و … را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، پیش از هر چیز فکر می کند که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است.

۱۶.  زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و … را در نظر می گیرند.
مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.

۱۷.در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود. گرچه این مورد در تمامی مردان مساوی نیست و ممکن است مردی به خاطر استفاده از مهارت های ارتباطی حالت های عاطفی، تعجب، ترس و … را در صورت خود بروز دهد.

۱۸. زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.

نویسنده :  محمد حسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.