یکی از مهمترین شاخه های زبان شناسی، بحث معناشناسی است که متاسفانه در نگاه سنتی ما چنین مباجثی را نمی توان به طور کامل دید. در مطالعاتی که در افکار ایزوتسو داشتم، مطالعاتی را در حیطه معناشناسی نیز داشتم که به ناگاه با جزوه خوبی از استاد دکتر پاکتچی مواجه شدم که آن را در انتهای این نوشتار آورده ام.
معناشناسی (Semantics)، دانش بررسی و مطالعهی معانی در زبانهای انسانی است. بطورکلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی میگویند. معناشناسی گرفته شده از لغت یونانی semantika اسم خنثی جمع semantias علم مطالعهی معنا میباشد. این علم معمولاً بر روی رابطه بین دلالت کنندهها مانند لغات، عبارتها، علائم و نشانهها و اینکه معانیشان برای چه استفاده میشود تمرکز دارد. مفاهیم زبان شناسی و زبان شناسی معنایی بررسی معانی است که توسط انسانها برای نشان دادن خودشان در طول زبان استفاده میشود. دیگر اشکال معنا شناسی زبانها برنامه ریزی شده، منطقهای مجرد و نماد شناسی را شامل میشود.
خود کلمه معناشناسی یک طیفی از عقاید از عامیانه گرفته یا کاملاً فنی را مشخص میکند. این عبارت (لغت) اغلب در زبان مرسوم برای مشخص کردن مشکل درک که یک انتخاب کلمه یا معنی ضمنی پایین میآید، استفاده میشود. این مشکل فهم موضوع بسیاری بررسیهای رسمی در طول یک دوره طولانی، و بطور قابل ملاحظهای در زمینه معنا شناسی رسمی بودهاست. در زبان شناسی این علم بررسی (مطالعه) تفسیر علایم یا نشانههایی که توسط مأموران یا جوامع در شرایط محیطی و زمینههای بخصوص استفاده میشده، میباشد با این دیدگاه، صداها، عبارت مربوط به صورت، زبان اشاره، محتوای معنایی (معنا دار) دارند و هرکدام چندین شاخه مطالعاتی دارد. در زبان نوشتاری، چیزهایی مانند ساختار پارگراف و نشانه گذاری محتوای معنای دارد، در اشکال دیگر زبان، محتوای معنایی دیگری وجود دارد.
زبانشناسی نوین پژوهش پیرامون خواص مربوط به معانی را به شیوههای عینی و سیستماتیک دنبال نموده، و در این راه دامنهٔ وسیعی از زبانها و بیانها را در نظر میگیرد. بدین ترتیب، گوناگونی و ابعاد شیوههای زبانشناسانه بیشتر و وسیعتر از روشهاییست که منطقیون و فلاسفه با تمرکز بر دامنهٔ محدودتری از جملات در درون یک زبان واحد بهکارگرفتهاند.
از لحاظ زبانشناسی، دانش معناشناسی به موضوعات پایهای خود میپردازد؛ نظیر چندمعنایی (آرایهای که به ابهامات معنایی میپردازد)، ترادف (آرایهای که پیرامون لغات هم معنی میباشد)، تضاد (معانی مخالف یک لغت)، همآوایی، مجاز مرسل و…
به عنوان زمینهای پیچیده و حیاتی در تحلیل زبانشناسی، معناشناسی خود به دانشهای متعدد از رشتههای علمی وسیع و اساسی دیگری نظیر منطق، ریاضیات، و فلسفه نیازمند است.
مطالعه (بررسی) رسمی معنا شناسی با بسیاری زمینههای دیگر تحقیق از جمله لغت شناسی، علم نحو، واقعگرایی، ریشه شناسی و دیگر زمینهها تقسیم میشود اگر چه که معنا شناسی یک زمینه کاملاً تعریف شده در نوع خودش اغلب با ویژگیهای ترکیبی میباشد. در فلسفه زبان، معنا شناسی و ارجاع زمینههای مرتبط هستند. زمینههای مرتبط بیشتر شامل زبان شناسی تاریخی و تطبیقی و نماد شناسی میباشد. بنابراین بررسی رسمی معنا شناسی پیچیدهاست.
معنا شناسی با علم نحو که علم ترکیبات واحدهای یک زبان (بدون توجه به معنی شان) میباشد و علم واقع گرایی که مطالعه روابط بین علائم یک زبان میباشد، معنایشان و استفاده کنندگان زبان مقایسه میشود. در واژگان علمی و بینالمللی، معنا شناسی (Semanties)، Semasialogy نیز نامیده میشود.
برای دانلود جزوه درس معناشناسی استاد پاکتچی که در ۱۲ جلسه برگزار شده است، کلیک کنید.
بسیار عالی بود