مادر، امنیت بخش زندگی کودک

امنیت کودک در گرو تامین نیازهای جسمی و روانی اوست. 

مقدمه

شاید بتوان مزلو را اولین کسی دانست که اقدام به طبقه بندی نیازهای انسان کرد. آبراهام هَرولد مَزْلو[۱] (1970) یک روان شناسی آمریکایی است که از اندیشمندان مکتب انسان گرا به شمار می آید.  هرم «سلسله مراتب نیازهای انسانی»[۲] یکی از نظریات مطرح در روان شناسی است که توسط او بیان شده است و در آن نیازهای انسان در یک هرم به پنج طبقه تقسیم شده است.  

  1.  نیازهای فیزیولوژیکی یا نیازهای جسمانی: در این طبقه اصلی ترین نیازهای زیستی انسان مانند: آب، هوا، غذا، خواب، مسکن و جنسی قرار دارد. او بر این عقیده بود که این طبقه اصلی ترین طبقه نیاهای انسان است که اگر تامین نگردد، بقیه نیازهای انسان نمی توانند برآورده شوند و اگر هم برآورده شوند، سودی برای انسان ندارند.
  2. نیازهای امنیتی: در این طبقه نیازهایی همچون امنیت جسمی، امنیت مالی، امنیت شغلی و … قرار می گیرد. این درست است که این دسته به اندازه نیازهای دسته اول نیست، ولی دارای ارزش بالایی هستند که باعث سلامت جسم و روان انسان می گردند.
  3. نیازهای اجتماعی یا نیازهای تعلق‌پذیری وعشق: این نیازها شامل وابستگی، تعلّق خاطر، عشق و عاطفه است. شاید بتوان  روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی را از مصادیق این طبقه از نیازهای انسان دانست.
  4.  نیازهای به تکریم و احترام واقع شدن
  5.  نیازهای خودشکوفایی

هرم مزلو به خوبی توانسته است نیازهای انسان را تبیین کند.[۳]

نیاز کودک

بر اساس هرمی که در بالا بیان شد، یکی از اساسی ترین نیازهای انسان، نیاز به امنیت است. در مورد کودک، این امنیت در دو حالت شکل می گیرد و شامل دو طبقه خواهد شد. نخست امنیت جسمی که متعلق به تامین همان نیازهای امنیتی طبقه دوم مزلو است و دیگری نیاز به امنیت عاطفی و محبتی است که در طبقه سوم و چهارم جای می گیرد.

سخن در این است که نیازهای امنیتی کودک شامل چه مواردی می تواند باشد؟ شاید با بررسی ویژگی های رشدی و روانی کودک در سنین بین تولد تا هفت سالگی پاسخ این سئوال را بهتر بتوان بیان داشت. اما از اولین تامین کنندگان نیازهای کودک، خوب است سخن را از حضور مادر شروع کنیم.

حضور مادر

حضور مادر به عنوان اولین تامین کننده نیازهای زیستی و عاطفی کودک، از اولین نیازهای کودک است که باعث امنیت بخشی جسمی و روانی او می شود. برای بهتر مشخص شدن این بحث لازم است به نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریسکون نگاهی داشته باشیم.  در نگاه او، رشد شخصیت از بدو تولد آغاز گشته و تا دورۀ بزرگ‌سالی ادامه می‌یابد. می‌توان دوران کودکی را از جهت اهمیت در رشد شخصیت از دیگر مراحل رشد پراهمیت‌تر دانست. تجارب و خاطراتی که کودک در دوران کودکی می‌آموزد، ماندگارترین ایشان است و اثر آن از شخصیت او، هیچ‌وقت زدوده نمی‌شود.[۴]

با این بیان، اگر می خواهیم کودک در این مرحله موفق شود باید بتواند با محیط پیرامونش تعامل داشته باشد به‌گونه‌ای که نسبت به آن احساس اعتماد پیدا کند. این اعتماد با تامین نیازهای اولیه او به دست می آید. اگر نیازهای او به اندازه از سوی متولیان زندگی او به خوبی تامین شود او احساس امنیت خواهد کرد.[۵] از نظر اریکسون آنچه به‌عنوان حمایت در این دوران بسیار مهم است مسائلی است همچون، برطرف کردن ناراحتی کودک، بغل کردن و نوازش کردن او، صبورانه منتظر ماندن تا او به‌قدر کافی شیر بخورد، از شیر گرفتن او هنگامی‌که علاقه کمتری به پستان یا شیشه شیر نشان می‌دهد.[۶]

شاید ابتدایی ترین نیازهای به امنیت، همین دست از نیازهاست که باید توسط مادر تامین گردد. مادرانی که در کنار فرزندان خود نیستند، آسیب های زیادی را برای کودکان خود به همراه دارند. این نبودن صرفاً به منزله نبودن جسم مادر نیست، بلکه ممکن است مادری جسمش در کنار فرزند خود باشد ولی روح او این حضور را نداشته باشد. چیزی که کودک بدان نیازمند است، جسم و روان مادر توامان است.

کودک نیاز دارد که محبت و عاطفه خویش را از طریق مادر تامین کند. نیاز دارد که دوست داشتن مادر را درک کند تا از این راه احساس امنیت و راحتی کند. هر قدر عاطفه و احساس او تامین نشود، تامین نیازهای جسمی او نمی تواند راه به جایی ببرد. هر قدر ترازوی تامین نیازهای او به طور بهتری میزان شده باشند، احساس امنیت در کودک بیشتر بوده و رشد جسمی و روانی او بهتر صورت خواهد گرفت.

این سخن به معنای کم اهمیت بودن نقش پدر در امنیت بخشی به کودک نیست بلکه در روزها و ماه های نخستین زندگی این ایمنی بیشتر از سوی مادر صورت می گیرد و با گذشت زمان نقش پدر در این موضوع بیشتر خواهد شد.


پی نوشت:

[۱] . Abraham Harold) Maslow[۲] . Hierarchy of Human Needs[۳] . گرچه یکی از ایرادات اساسی به هرم مزلو، عدم توجه او به نیازها انسان به دین و معنویت است.[۴]. سعید شاملو، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران: رشد، ۱۳۸۴، ص ۴.[۵]. محمود منصور و پریرخ دادستان، دیدگاه پیاژه در گستره تحول روانی، تهران: بعثت، ۱۳۷۴، ص ۶۱؛ لورا برک، روان‌شناسی رشد، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: ارسباران، ۱۳۹۳، بیست و پنجم، ص ۳۲۱؛ سیف، سوسن و دیگران، روان‌شناسی رشد، تهران: سمت، ۱۳۸۵، هجدهم، ج ۱، ص ۱۹۴.[۶]. لورا برک، پیشین، ص ۳۲۱.

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.