بررسی انواع گونه های تربیتی
۱. تربیت اعتقادی
این نوع تربیت می تواند به اعمال درونی و بیرونی آدمی جهت دهد و گاه بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزاید. برخی بر این عقیده هستند که تربیت عقلانی مقدمه تربیت اعتقادی است و برخی دیگر این دو را یکی دانسته و قائل هستند، عقل به عنوان یک ابزار، در گونه تربیتی به کار گرفته می شود.
۲. تربیت اجتماعی
۳. تربیت اقتصادی
اگر این نوع از تربیت به خوبی شکل نگیرد، نهایت آن ناسپاسی نسبت به نعمت های خداست. چرا که با هر چقدر توان مالی ای که باشد، چون نمی داند چرا و چگونه خرج کند، به زودی آن سرمایه از بین می رود و پس از آن است که نعمت ها از او سلب شده و شخص منکر رحمت های الهی می شود.
متربی باید بیاموزد، چگونه مال حلال به دست بیاورد، چگونه کسب مال حلال اولویت های زندگی او را جابه جا نکند، او باید بیاموزد که چه اندازه از مالش را برای چه کاری هزینه کرد، او باید بیاموزد که چه اندازه از مال به دست آورده را پس انداز کرده و به عنوان سرمایه روزهای تنگ و سخت قرار دهد، او باید بیاموزد که چگونه از سرمایه های خویش بهره ببرد. همه این چگونه ها، در تربیت اقتصادی باید پاسخ داده شود تا این متربی خود بتواند زندگی خوبی را تجربه کند و اقتصادی سالم را نیز در جامعه پرورش دهد.
۴. تربیت عبادی
۵. تربیت سیاسی
مهم ترین عاملی که باعث می شود جوانان یک کشور نتوانند به درستی در جامعه فعالیت های سیاسی کنند و احساسات بر اندیشه های ایشان حاکم باشد، همین عدم تربیت سیاسی است. از همین روی برای داشتن یک جامعه سالم باید تربیت سیاسی در جامعه نهادینه شود.
۶. تربیت عقلانی
در خطبه یک نهج البلاغه از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: « فبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ و واتَرَ إلَیهِم أنبیاءهُ ؛ لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ ، و یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، و یَحتَجُّوا علَیهِم بالتَّبلیغِ ، و یُثیروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ ، و یُرُوهُم آیاتِ المَقدِرَهِ؛ پس [خداوند] رسولان خود را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پیاپى سوى ایشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را که در فطرتشان نهاده است، بگزارند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند و با رساندن پیام الهى حجّت را بر آنان تمام کنند و گنجینه هاى خردهایشان را بیرون آورند و نشانه هاى قدرت [خدا] را به آنها نشان دهند.» این روایت نشان دهنده آن است که یکی از اهداف فرستادن انبیا از سوی خدای متعال به سوی انسان ها، رشد عقلی ایشان است.
انسانی که عقلش به درستی رشد کرده باشد، در مقابل دستورات و اوامر شهوانی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد. عقل رشد یافته به راحتی اجازه نمی دهد صاحبش اسیر شهوات و شهوانیات شود. از همین روی در روایت از عقل به امام باطن تعبیر شده است[۱] که انسان باید از آن تبعیت و پیروی کند.
ابتدایی ترین راه تربیت عقلانی این است که فرد را به تفکر در مورد محیط پیرامون خود دعوت کنید. از متربی خواسته شود که چرایی کارها و رفتارهای خود را توضیح دهد. از او خواسته شود با نگاه فیلسوفانه به اطراف خود بنگرد. سعی کند از هر موضوعی به راحتی نگذرد.
در این میان صبر و شکیبایی مربیان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مربی ای که می خواهد متربی عاقل داشته باشد، باید در مقابل سئوالات و پرسش های او شکیبایی به خرج دهد. سعی کند برای سئوالات او پاسخ های مناسب با سن و جنس او بدهد. او را منع از پرسیدن نکند و به سئوالات او احترام بگذارد. اگر خود جواب سئوالات را نمی داند، او را به سمت کسانی که آن را می دانند راهنمایی کند یا کتاب و مقالاتی را در این موارد به او معرفی کند.
۷. تربیت بدنی
یک مربی خود در کنار توجه به روح متربی خود، جسم او را مورد توجه قرار می دهد و هر آنچه که باعث آسیب و آزار رسیدن به آن می شود، را به متربی تذکر بدهد و برنامه هایی برای رشد جسمی او تدوین کند. تربیت بدنی مناسب، تربیتی است که در کنار تغذیه مناسب و درست شکل می گیرد. تغذیه درست و مناسب بر اساس نیازهای جسم، می تواند به قوت بدن و طاقت او بیفزاید. در کتاب های عرفانی دیده می شود که برخی سفارشات را در مورد تغذیه بیان داشته اند که نشان از آن دارد که بدن به مانند اسبی است که روح بر آن سوار است. اگر این اسب به درستی سواره خود را همراهی نکند، سواره را در نیمه راه می گذارد. دقیقا جسم به مانند همین اسب است و سواره روح است که اگر جسم با روح همراهی نکند، تعالی برای او امکان پذیر نیست.
۸. تربیت اخلاقی
یک مربی اخلاقی، خود خوبی ها و بدی ها را می شناسد و سعی بر این دارد که متربی خود را به رفتارهای اخلاقی خود به سمت خوبی ها سوق دهد. یک متربی اخلاق، بیش از آنکه به سخنان و سفارشات اخلاقی مربی خود توجه داشته باشد، به رفتارهای او می نگرد و از طریق رفتارهای اوست که می آموزد خوبی ها را عمل کند و از بدی ها دوری کند.
پی نوشت: