گونه های تربیت
همانطور که شخصیت انسان، دارای جنبه ها و نیز ابعاد گوناگونی است به ناچار تربیت او نیز ابعاد گوناگونی خواهد داشت .
برخی برآنند که مهمترین ابعاد تربیت انسانی عبارت است از : ابعاد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عقلی .[۱]
دسته بندی های دیگری نیز در این مورد وجود دارد، همچون دسته بندی به: تربیت اجتماعی، تربیت سیاسی، تربیت دینی و اقتصادی [۲] و یا تقسیم به : پرورش جسمانی، تربیت عقلانی، تربیت عواطف، تربیت حس زیبایی، تربیت اخلاقی و تربیت اجتماعی.
دسته بندی دیگری نیز وجود دارد که تمامی گونه های یادشده را در زیر مجموعه «تربیت دینی» دانسته و قایل است، دسته بندی های دیگر به گونه ای است که صبغه ای از سکولاریسم را می توان در آن دید.[۳]
به نظر می رسد آنچه درست است و می تواند جامع این نظریات باشد این است که هیچکدام یک از این عناوین را نمی توان در ذیل عنوان دیگری قرار داد و نهایت می توان بین این عناوین اولویت در امر تربیت قرار داد و اینگونه بیان داشت که تربیت عقلانی اولویت بر تربیت دینی دارد و می توان برای آن نیز در گزاره های دینی مواردی نیز پیدا کرد و در منابع حدیثی نیز این طریق مورد توجه قرار داده است.
در یک دسته بندی جامع می توان گونه های تربیت با توجه به حوزه کارکردی که در زندگی انسان دارند به سه دسته تقسیم کرد:
۱) رابطه انسان با خود.
۲) رابطه انسان با خدایی که او را آفریده است.
۳) رابطه انسان با دیگران و اجتماعی که در آن حضور دارد.
با توجه به این دسته بندی ای که محوریت آن با حوزه کارکرد تربیت است می توان زیر مجموعه های زیر را برای هر یک بیان کرد:
در این نوشتار به خاطر اینکه به دو دسته از این گونه ها پرداخته می شود لازم است این دو گونه تعریف شود. این دو گونه عبارتند از «تربیت دینی» و «تربیت اجتماعی».
۱.۲.۲.۳.۱: تربیت دینی
برخی از اندیشمندان دینی بر آن هستند که تربیت دینی دارای دو اصطلاح عام و خاص است و در معنای عام آن تمام ابعاد تربیت را در بر می گیرد[۴] و در معنای خاص آن قائل هستند تربیت دینی یعنی کاری کنیم که متربی به تمام مسائلی که در دین آمده است ، چه الزامات قلبی و چه الزامات عملی ، تن بدهد و باور و عمل کند.[۵] تعریفی دیگری که در این مورد وارد شده است همان تربیت متربّی بر اساس اصول دینی است. [۶]
۱.۲.۲.۳.۲: تربیت اجتماعی
تربیت اجتماعی، عبارت است از تامین تمهیدات لازم جهت متجلی ساختن ارزش ها و ضوابط مطلوب اجتماعی در فرد به منظور موثر بودن او در برخوردهای اجتماعی اعم از هدایت دیگران ، مخالفت با نظرات غیر منطقی، توافق و سازگاری و امور نظیر آنها.[۷]
[۱]. همان، ص ۴۲.
[۲]. سید مجتبی هاشمی رکاوندی، تربیت و شخصیت انسانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، اول، ص ۲۰-۸۹.
[۳]. گروه نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر ، پیشین، ص ۱۲۲.
[۴]. گروه نویسندگان، پیشین،ص ۱۱۸ .
[۵]. همان، ص ۱۲۰ .
[۶]. همان، ص ۳۶.
[۷]. محسن ایمانی، تربیت اجتماعی، فصلنامه تربیت، شمارۀ ششم، سال سوم، اسفند۶۶ ، ص ۳۱