مقدمه
شاید این سئوال را مطرح کنید که منظور از این دست از اشتباهات مربوط به کدام دوران است؟ در پاسخ به این سئوال لازم است به یک تجربه ای که شما نیز داشته اید، اشاره کنیم. بارها شده است که شما افرادی را در اطرافیان خود مشاهده کرده اید که از انتخاب همسری که داشته اند، پشیمان هستند و بعد از ابراز پشیمانی این جمله را بیان می کنند که «کاش در انتخاب همسر بیشتر دقت می کردم … کاش به حرف های نزدیکانم گوش می دادم» و هزاران کاشی که نشان از اشتباهات ایشان از انتخاب همسر و عدم توجه به معیارهای انتخاب همسر دارد.
انسان باید به گونه ای زندگی کند که خود اشتباهات دیگران را تکرار نکند و از اشتباهات دیگران پند بگیرید.نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر برنا را [۱]خلاصه کلام آنکه: شما آنقدر عمر نخواهید کرد که همه آن اشتباهات را خودتان تجربه کنید.
اشتباه اول: سؤالات کافی نمی پرسیم.
نپرسیدن سؤال کافی به چند دلیل می باشد:
الف) برخی این باور غلط را دارند که پرسیدن سؤال، جنبه عاشقانه ارتباط را مخدوش می کند. این افراد این گونه می گویند که ما سؤال نمی پرسیم چون می ترسیم روابط عاشقانه بهم بخورد!!! سؤال کردن شاید عاشقانه نباشد، اما تنها راه هوشمندانه برای شناخت همسر آینده است.
سئوال راه دانستن است. اگر سئوالات هوشمندانه مطرح نشود، چگونه می توانید شناخت کافی از طرف مقابل داشته باشید. سئوالات درست و منطقی یکی از راه های اولیه شناخت و در نهایت انتخاب همسر است.
ب) «نمی خواهیم جواب سؤالات خود را بدانیم»؛ افرادی که این پاسخ را می دهند این تصمیم را دارند که حتماً با فرد مقابل ازدواج کنند و نمی خواهند مورد خواستگاری از دست بدهند. از همین روی از حق خود یعنی پرسیدن سئوال می گذرند. شاید هم علت این که سئوالاتی را مطرح نمی کنند این است که نمی خواهند چیز بد بشنوند و نگاهشان نسبت به همسری که برای آینده خود انتخاب کرده اند، خدشه دار شود.
ولی یک سئوالی در این جا مطرح است و آن این می باشد که آیا اگر فردا بسیاری از این بدی ها و خطاها آشکار شد، این افراد خود را سرزنش نخواهند کرد؟!!!
ج) «می ترسیم متقابلاً از ما نیز همان سؤالات پرسیده شود». افرادی که از گذشته خود راضی نیستند و خطاهایی را انجام داده اند، از اینکه سئوالی را مطرح کنند که مربوط به گذشته شخص باشد امتناع می کنند، چرا که ترس این را دارند، کسی که به خواستگاری ایشان آمده است نیز همان سئوالات را از او بپرسند. از همین روی از پرسیدن سئوالاتی در مورد گذشته شخص خودداری می کنند تا خواستگار هم از پرسیدن این دست از سئوالات اجتناب کند.
در اینجا سئوالی را که چندی پیش پرسیدیم را نیز دوباره تکرار می کنیم و آن این سئوال است که که آیا اگر فردا بسیاری از بدی ها و خطاهای همسرش آشکار شد، این افراد خود را سرزنش نخواهند کرد؟!!! و نسبت به انتخاب خود ابراز ندامت و پشیمانی نمی کنند.
د) «نمی دانیم درباره چه موضوعاتی باید سؤال کنیم». وقتی که شخصی در پاسخ این پرسش که چرا سئوالاتی را از خواستگار و یا نامزد خود نمی پرسی، این پاسخ را می دهد، می تواند نشان از آن باشد که شخص تصور درست و یا روشنی از ازدواج ندارد. این برخورد نیز می تواند دلیل دیگری نیز داشته باشد و آن این است که راه تحقیق در مورد شخص مقابل، پرسیدن نیست و یا من وظیفه ای برای انتخاب ندارم و دیگران باید تحقیق کنند و در این مورد تصمیم بگیرند، که اگر اینگونه باشد می تواند نشان از این باشد که این فرد، دارای شخصیتی وابسته و غیر مستقل است.
اشتباه دوم: نشانه های هشداردهنده را نادید ه می گیریم.
نشانه های هشدار دهنده در اصل چراغ قرمزهایی است که نشان از خطرهایی در زندگی آینده دارد. نادیده گرفتن نشانه های هشدار دهنده یکی از خطرناک ترین اشتباهاتی است که در هنگام ازدواج برخی از افراد مرتکب می شوند. درک این نشانه های هشدار گاه از طرف شخص کشف می شود و گاه از طرف دیگران. حال از هر طریقی که این هشدارها کشف شود، باید بدان ها توجه کرد و آن ها را مورد بررسی قرار داد.
ما چیزی را از فرد متقابل خود می بینیم که نشانگر این واقعیت است که باید دقت بیشتر بکنیم اما خود آگاه یا نا خود آگاه از آن چشم پوشی می کنیم.
گاه فرد، خودش این نشانه های هشداردهنده را از طرف مقابل دریافت می کند ولی ممکن است از سوی اطرافیان به بدگمانی متهم شود و یا اینکه بیان دارند که شروع زندگی او را تغییر خواهد داد. در مورد این مسائل اصلا تنهایی نیندیشید. بهتر است در این موارد به یک مشاور خانواده مراجعه کنید، مطلب را با او در میان بگذارید تا بتوانید تصمیم بهتری بگیرید.
مهمترین علائم هشدار دهنده:
الف) مسائل را کم اهمیت جلوه می دهیم. مانند موارد زیر:
آنقدر هم عصبانی نیست.
آنقدر هم سیگار مصرف نمی کند.
آنقدر هم مواد یا الکل مصرف نمی کند.[۲]
اگر والدین او طلاق گرفته اند، ارتباطی به ما ندارد و در زندگی من و او تاثیری نخواهد گذاشت.[۳]
ب) کارها و خطاهای او را توجیه می کنیم. همچون موارد زیر:
کودکی بدی داشته به همین خاطر زود عصبانی می شود.
چون استرس کاری زیادی دارد، فعلاً کمی مواد مصرف می کند.
دوستانش بر روی او تاثیر ندارند.
اگر او الان رفیق بازی می کند، فردا که رفتیم سر خانه و زندگی خودمان، این رفتارش را ترک خواهد کرد.
بددهانی او مال ارتباط با رفیقاش هست، من تو زندگی او را درست خواهم کرد.
درست است که قبل از ازدواج با جنس مخالف در ارتباط بوده، ولی وقتی با هم ازدواج کنیم چنان قلب او را تسخیر کنم که به مرد یا زن دیگری فکر نکند.
ج) کارهای او را منطقی جلوه می دهیم. مانند اینکه بگوئید: او واقعاً باهوش است اگر کار نمی کند و یا به دنبال شغلی نمی رود در عوض بسیار اهل مطالعه است و روزی خواهد رسید که او را کشف کنند.[۴]
د) مشکلات و مسائل را انکار می کنیم. مانند موارد زیر:
هیچکس تا به حال همانند او مرا دوست نداشته است.
چه کسی گفته که او عصبانی است؟!!!
او معتاد نیست؛ فقط بعضی وقت ها بطور تفننی مواد مصرف می کند. ادامه دارد…
پی نوشت:[۱] . حافظ شیرازی[۲] . محمدمحمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، مترجم: حمیدرضا شیخی، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۹۳، دوازدهم، ص ۱۰۵.[۳] . همان، ص ۸۱.[۴] .قاسم ابراهیم پور، شاخص های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام، تهران: مرکز بررسی های راهبردی ریاست جمهوری، ص ۹۱.
نویسنده: محمدحسین افشاری