اختلال پرخوری

پرخوری زیاد می تواند انسان را مستعد بیماری جسمی و روانی کند.  
چکیده: اختلال پرخوری همان پرخوری گاه به گاه است. افراد مبتلا به این اختلال در غذا خوردن، باید این کار را به طور منظم، حداقل یک بار در هفته در طی یک دوره ۳ ماه یا بیشتر انجام دهند تا بتوان گفت که مبتلا به این اختلال هستند. با ما همراه باشید تا با این اختلال بیشتر آشنا شوید.

اختلال پر خوری

توضیح اختلال پرخوری

اختلال پرخوری تشخیص جدیدی است که به DSM-5 اضافه شده و افرادی را شامل می­شود که در دوره زمانی مجزا پرخوری پرخوری می­ کنند، بر خوردن خویش کنترل ندارند، و حداقل دوبار در هفته به مدت ۶ ماه به پرخوری می ­پردازند. برای این که پرخوری­ ها برای تشخیص اختلال پرخوری واجد شرایط باشند باید با مصرف غذای زیاد، خوردن بعد از نقطه احساس سیری کامل یا گرسنگی، خوردن در حالی که فرد تنهاست، و احساس نفرت از خود یا گناه بعد از پرخوری روی دهند. چون پرخوری همراه با رفتارهای جبرانی روی نمی ­دهند، احتمال داردکه افراد مبتلا به این اختلال وزن قابل ملاحظه ­ای کسب کنند.(هالجین، ج۲، ص۹۴)

ملاک­ های DSM-5 برای اختلال پرخوری:

.A دوره­ های مکرر پرخوری. دوره پرخوری با هر دو مورد زیر مشخص می ­شود:
  1. خوردن، در مدت زمان مجزا (مثلا ظرف هر ۲ ساعت)، با مقدار غذایی که قطعا بیشتر از آن است که اغلب افراد در مدت زمان مشابه و تحت شرایط مشابه می­ خورند.
  2. احساس نداشتن کنترل بر خوردن در طول دوره (مثل احساس اینکه فرد نمی­ تواند خوردن را متوقف کرده یا چه مقدار بخورد را کنترل کند).
.B دوره­ های پرخوری با سه مورد زیر (یا بیشتر) ارتباط دارند:
  1. خوردن خیلی سریع­تر از معمول.
  2. خوردن تا زمانی که فرد احساس کند به طور ناراحت کننده­ای سیر است.
  3. خوردن مقادیر زیادی غذا هنگامی که فرد احساس می­کند از لحاظ جسمانی گرسنه نیست.
  4. خوردن در تنهایی به علت احساس شرمندگی از این که فرد چه مقدار می­خورد.
  5. احساس انزجار از خود، افسردگی، یا احساس گناه زیاد پس از آن.
.C در رابطه با پرخوری ناراحتی محسوس وجود دارد.
.D پرخوری به طور متوسط حداقل یکبار در هفته به مدت ۳ ماه روی می­دهد.
.E پرخوری با استفاده مکرر از رفتار جبرانی نامناسب همچون در پرخوری عصبی، ارتباط ندارد و منحصرا در طول دوره پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی روی نمی­دهد.

وقوع مصرف زیاد غذا باید همراه با احساس فقدان کنترل بر آن باشد(ملاک A2) تا یک دوره پرخوری محسوب شود. شاخص فقدان کنترل، ناتوانی در خودداری یا توقف خوردن، پس از شروع است. بعضی افراد حالتی تجزیه­ای را در حین یا بعد از حمله پرخوری است ممکن است مطلق نباشد. برای مثال، فرد ممکن است وقتی تلفن زنگ می­زند، به خوردن ادامه دهد اما اگر یک هم اتاقی یا همسرش سرزده وارد اتاق شود، آن را متوقف کند. بعضی افراد حملات پرخوری خود را با احساس حاد عدم کنترل مشخص نمی­ کنند بلکه بیشتر یک الگوی فراگیر خوردن بدون کنترل را گزارش می­کنند. در صورتی که افرادی اظهار دارند که کوشش­ های ارادی برای کنترل خوردن را کنار گذاشته­ اند، فقدان کنترل هنوز می­تواند مطرح باشد. در بعضی موارد، پرخوری می­ تواند برنامه ریزی شده هم باشد.

نوع غذای مورد مصرف در طی حملات، در افراد مختلف و برای یک فرد خاص، متفاوت است. به نظر می­رسد که پرخوری بیشتر با ناهنجاری در مقدار غذای مصرفی مشخص می­شود تا با وسوسه برای مصرف یک غذای خاص.
مبتلایان به اختلال پرخوری به طور معمول از مشکلات خوردن خود خجالت می­کشند و در مخفی نگه داشتن آن تلاش می­کنند. پرخوری معمولا در خفا یا تا حد امکان نامحسوس صورت می­گیرد. شایع­ترین پیشایند شروع پرخوری، عاطفه منفی است. سایر عوامل آغازگر عبارتند از عوامل استرس بین فردی، منع شدن از خوردن، احساسات منفی مربوط به وزن بدن، شکل بدن و غذا و همچنین بی حوصلگی. پرخوری در کوتاه مدت ممکن است موجب کاهش یا تسکین عوامل آشکارساز حملات باشد ولی خودارزیابی منفی و ملال معمولا از عواقب تأخیری آن هستند. (کتاب DSM رضاعی)

بروز و سیر این اختلال

اطلاعات چندانی در مورد بروز اختلال پرخوری وجود ندارد. هم پرخوری و هم خوردن­های کنترل نشده بدون مصرف واقعا مفرط در بچه­ ها وجود دارد و با افزایش چربی بدن، افزایش وزن و افزایش علائم روان­شناختی همراه است. در نمونه ­های بین نوجوانان یا دوره­ های پرخوری ممکن است در بعضی افراد یک مرحله پیش درآمد برای اختلالات خوردن باشد.
بسیاری از مبتلایان به اختلال پرخوری به دنبال بروز پرخوری اقدام به رژیم گرفتن می­کنند. (این بر خلاف پراشتهایی عصبی است که در آن معمولا رژیم غذایی پیش درآمد پرخوری است). اختلال پرخوری معمولا در نوجوانان یا بزرگسالان جوان شروع می­شود ولی می­تواند در اواخر بزرگسالی هم رخ دهد. مبتلایان به اختلال پرخوری که در جستجوی درمان­اند معمولا مسن­تر از مبتلایان به پراشتهایی عصبی یا بی اشتهایی عصبی­ای هستند که به جستجوی درمان می­پردازند.
میزان فروکش چه در سیر طبیعی یا در نتایج مطالعات فرجام درمان، در اختلال پرخوری به نسبت، بالاتر از پر اشتهایی عصبی است. به نظر می­ رسد که اختلال پرخوری نسبتا مستمر باشد و سیر آن از نظر شدت و دوره، قابل مقایسه با پراشتهایی عصبی است. تغییر تشخیص از اختلال پرخوری به سایر اختلالات خوردن، غیر معمول است.

نظریه­ ها و درمان اختلالات پرخوری

اختلالات خوردن، مجموعه پیچیده­ای از تعامل ­ها بین آسیب پذیری ژنتیکی فرد، تجربیات در رابطه با خوردن، تصویر بدن، و قرار داشتن در معرض تأثیرات اجتماعی-فرهنگی را منعکس می­ کنند. از دیدگاه زیستی، پژوهشگران به نقش دوپامین خیلی علاقه دارند که در احساس پاداش و لذت، از جمله احساسات مرتبط با خوردن نقش دارد. بر طبق این دیدگاه، افراد پرخور احساس رهایی از افسردگی و اضطراب می­ کنند که به نوبه خود، رفتار پرخوری را تقویت می­ کند. افراد پرخور مانند کسانی که به مواد وابسته هستند، مابین پرخوری­ ها نشانه­ های ترک را تجربه می­کنند، له پرخوری ادامه می­ دهند با این که می ­دانند زیان آور است، احساس می ­کنند مجبورند به این رفتار بپردازند، و هنگامی که نمی­ توانند پرخوری کنند، احساس محرومیت می­ کنند. پاکسازی نیز به نوبه خود، برای این افراد که از توانایی خود در لاغر ماندن احساس غرور و لذت می­ کنند، ویژگی ­های تقویت کننده مثبت دارد.
پژوهشگران روی نژادی از موش­ها که جهش نهفته مهلکی داشتند که با عملکرد ایمنی ارتباط دارد و به کاهش مصرف غذا منجر می­ شود، تحقیقاتی را انجام دادند. این جهش، ممکن است با تغییر عملکرد در انسان­ها ارتباط داشته باشد. پژوهش در مورد وراثت بی اشتهایی عصبی در انسان­ها، نابهنجاری­ هایی را مشخص کرده است که ژن­ های گیرنده سروتونین و دوپامین را شامل می­شوند که در دستگاه لیمبیک متمرکز هستند، و بنابراین ممکن است در تغییر دادن تنظیم هیجان در افراد مبتلا به بی اشت هایی عصبی نقش داشته باشند. پردازش نابهنجار هیجانات در افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی نیز ممکن است با تغییرات در ژن دیگری ارتباط داشته باشد که با روان رنجوری خویی، خلق افسرده، و پردازش گزینشی محرک­ های هیجانی مرتبط هستند. امکان دارد اینگونه نابهنجار ی­ها اساس اختلالات مرتبط با هیجان باشند که بر افکار، احساسات، و خود تنظیمی رفتار خوردن تأثیر می­گذارند.

با توجه به شواهد مبهم برای مداخله­ های دارویی جهت اختلالات خوردن، متخصصان بالینی روش­ های روان درمانبخش را روش­ های ارجح می ­دانند. دیدگاه­ های روان­شناختی درمورد اختلالات خوردن، بر نشانه­ های اصلی اختلالات خوردن که آشفتگی­ هایی در تصویر بدن، مجموعه ­ای از چند مؤلفه را شامل می­ شود، تمرکز می­ کنند. مؤلفه شناختی-عاطفی، نگرش­ ها و عواطف درمورد بدن فرد را شامل می­ شود. مؤلفه شناختی-عاطفی تصویر بدن، ارزیابی ظاهر فرد (رضایت یا نارضایتی) و اهمیت وزن و شکل بدن برای عزت نفس او را در بر دارد. مؤلفه ادراکی تصویر بدن، شیوه­ای که افراد بدن خود را بازنمایی ذهنی می­کنند، شامل می­ شود. افراد مبتلا به اختلالات خوردن معمولا اندازه بدن خود را بیش از حد برآورد می­کنند. مؤلفه رفتاری، وارسی بدن، مانند وزن کردن یا اندازه گیری مکرر اندام ­ها، و اجتناب را شامل می­شود، که پوشیدن لباس گشاد یا اجتناب از تعامل­ های اجتماعی است که بدن فرد را در معرض دید دیگران قرار می­دهد.

نویسنده : محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.