آخرین خبرها

آیا تفاوت جنسیتی تابع یادگیری های اجتماعی است؟

اسلام قائل است که تفاوت های زن و مرد، تفاوت های تکوینی است. 

مقدمه

یکی از سئوالاتی که در میان مباحث مطالعات زنان مطرح می شود این است که آیا جنسیت و صفت های خاص هر یک از دو جنس مرد و زن تابع ذات و سرشتی آدمی است که در او به ودیعت گذاشته اند یا آنکه این تفاوت در جنسیت حاصل یادگیری های اجتماعی است؟
پیش از ورود به بحث لازم است تعریفی از «تفاوت های جنسیتی» نیز بیان شود. تفاوت های جنسیتی، تفاوت هایی است که در ویژگی های جسمانی، روانی و نقش ها و کارکردهای اجتماعی افراد تعریف یا پذیرفته شده است و این امر ناشی از تفاوت های در جنسیت مردان و زنان است. در کنار این واژه، اصطلاح دیگری نیز وجود دارد که از آن به «نقش های جنسیتی» تعبیر می شود. نقش های جنسیتی، نقش های اجتماعی محول شده به یک جنس خاص که ناشی از تفاوت در جنسیت است؛ مثلا نقش پدری یا مادری، زنی یا شوهری، خواهری یا برادری، دختری یا پسری، عروس یا داماد و … [۱]

نظریه آلبرت بندورا

یکی از نظریاتی که در حوزه یادگیری اجتماعی مطرح شده است و می تواند راهگشای تببین تفاوت جامعه پذیری جنسیتی و یادگیری اجتماعی باشد، نظریه ایست که آلبرت بندورا[۲] (روان شناس و استاد دانشگاه استنفورد آمریکا) آن را در دهه ۱۹۹۰ مطرح کرده است.
آلبرت بندورا بر این عقیده است که خانواده و به طور خاص والدین نقش بسیار مهمی در آموختن گزاره های رفتاری به فرزندان خویش دارند. فرزندان با مشاهده رفتار والدین و نیز تجربه های بدرفتاری از سوی والدین رفتارهای سلطه پذیری و نیز سلطه جویی را می آموزند. او بر این عقیده است که فرزندان می آموزند که پدر و جنس نر باید همیشه سلطه جو باشد و زن و جنس ماده باید همیشه سلطه پذیر باشد.[۳]

یادگیری اجتماعی ابزاری در جهت جامعه پذیری جنسیتی

با مطرح شدن نظریه «آلبرت بندورا» برخی از اندیشمندان بر این باور شدند که فرایند جامعه پذیری گرایش ها و نیز هویت جنسیتی از طریق انتقال به فرزندان در خانواده درونی سازی  شده و سبب مسلط شدن مردان بر زنان می شود. قصه ای که در طول تاریخ همیشه تکرار شده است.
این نوع یادگیری باعث شده است که از زنان تصویر آرام، مطیع، منفعل، عاطفی و وابسته و از مردان تصویری مستقل، استوار، شایسته، و توانا و مصمم ترسیم می نماید و در چنین شرایطی زنان نقش جنسیتی سنتی مطیع بودن و در مقابل مردان، نقش سلطه گرای مردانه را می پذیرند.[۴]
با پذیرش نظریه بندورا، جامعه پذیری جنسی یک امر ذاتی و وراثتی در وجود انسان نیست، بلکه جنسیت و هویت جنسیتی امری است برآمده از برساخت های اجتماعی. بدین معنا که صفات های خاص زنانه و مردانه حاصل رفتارها و انتخاب های اجتماعی است نه نشان از یک ذات زنانه و مردانه. زن در سرشتش سلطه پذیر نیست بلکه آنچه او را سلطه پذیر می کند، جامعه است و دستورهای موجود در آن.  

تفاوت های جنسیتی در اندیشه متفکران اسلامی

بر اساس ادله فلسفی مرد یا زن بودن دراصل انسان بودن، خلل و نقصی را ایجاد نمی کند. به سخن دیگر اینکه انسانی زن باشد یا مرد، نمی توان از انسانیت او کاست یا بدان افزود چرا که جنسیت یک امر عرضی است که عارض بر ذات می شود، و یک امر ذاتی تا تفاوت جوهری را ایجاب نماید.
یکی از این دلایل که در سخن متفکران اسلامی بیان شده است، دلایلی است که ابن سینا در کتاب شفا آورده است.[۵]

نظریه اسلام در مورد تفاوت های جنسیتی

اسلام برای تفاوت های جنسیتی، واقعیتی را قرار داده است و تفاوت های میان آن دو را یک امر واقعی می داند. ولی سخن در این است که جنسیت هیچ نقشی در اصل انسانیت ندارد، یعنی موجب نقص و کمال یا شدت و ضعف در انسان بودن نمی شود، اما با پذیرش اصل تفاوت این را نیز قایل است که جنسیت در حقوق و وضع قوانین تاثیرگذار است و موجب تفاوت های حقوقی می گردد.[۶]
استاد مطهری (ره) با پذیرش تکوینی تفاوت های جنسیتی زن و مرد اینگونه بیان می دارد: «از نظر اسلام این مسئله هرگز مطرح نیست که آیا زن و مرد دو انسان متساوی در انسانیت هستند یا نه؟… از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی متساوی بهره مندند. آنچه از نظر اسلام مطرح است، این می باشد که زن و مرد به دلیل این که یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند… خلقت و طبیعت آن را یکنواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات ها وضع مشابهی نداشته باشند.»[۷]

  پی نوشت: 


[۱] . مریم شاهواروتی و دیگران، بررسی تفاوت های جنسیتی زنان و مردان در دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم، فصلنامه تخصصی پژوهش های میان رشته ای قرآن، سال اول، شماره اول، زمستان ۱۳۸۷، ص ۶۶.[۲] . Albert Bandura[۳] . سوزان فورواد، مردان زن ستیز، مترجم: شیما نعمت اللهی، تهران: انتشارات خجسته، ۱۳۷۷، ص ۱۷۷.[۴] . Schaeffre.F.T.& Iamn R.P (1992), “Sociology”, New York,mc Graw Hill, p: 28.[۵] . سیده معصومه حسنی، تفاوت های جنسیتی از دیدگاه اسلام و فمینیسم، فصلنامه شورای فرهنگی-اجتماعی زنان، سال ششم، شماره ۲۲، ص ۱۹۳.[۶] . همان، ص ۱۹۱.[۷] . مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، ۱۳۵۳، ص ۱۲۱-۱۲۲.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

سیمای خانواده اسلامی در نگاه امام رضا (علیه‌السلام)

سیمای خانواده در نگاه امام رضا (علیه السلام)

«خانواده» از گذشته‌های دور تا به امروز به‌عنوان مهم‌ترین نهاد اجتماعی و پایه‌گذار جوامع، فرهنگ‌ها و تمدن‌های بشری شناخته شده‌است. دین اسلام، به‌عنوان یک مکتب انسان‌ساز، توجه ویژه‌ای به ارزش و مقام خانواده دارد و آن را مرکز تربیت می‌داند. سعادت و شقاوت جامعه انسانی را نیز به اصلاح و فاسد بودن این نهاد وابسته می‌داند و تشکیل خانواده را به‌عنوان تأمین‌کننده نیازهای عاطفی و معنوی انسان، از جمله دستیابی به آرامش، تلقی می‌کند. خانواده تنها نظام اجتماعی است که در تمامی جوامع، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، مورد پذیرش و توسعه قرار گرفته و در هر جامعه نقش و جایگاه متفاوتی دارد. هرچند خانواده یک هسته کوچک اجتماعی است، اما تأثیر و نقش آن در زندگی اجتماعی مردم برجسته و قابل توجه است. در آیه ۷۴ سوره فرقان آمده است: «وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ و کسانی که می‌گویند خدایا، ما را از همسرانمان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهیزکاران گردان.» این آیه بر اهمیت خانواده و پیش آهنگی آن در تشکیل جامعه نمونه انسانی اشاره دارد، چنان که پیوندهای سالم و درخشان خانوادگی را ایده آل پرهیزکاران معرفی می‌کند. با توجه به اهمیت موضوع خانواده و نقش آن در سعادت فردی و اجتماعی، این نوشتار به‌دنبال ترسیم سیمای خانواده اسلامی از دیدگاه امام رضا (علیه‌السلام) هست. به‌عبارت دیگر، این پژوهش می‌کوشد تا با بررسی روایات و سخنان امام رضا (علیه‌السلام)، ویژگی‌های یک خانواده تراز اسلامی را شناسایی و تحلیل کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.