ج) محیط اجتماعی
درست است که انسان میتواند در محیط ناپاک، پاک زندگى کند و بهعکس در محیطهاى پاک سیر ناپاکى را طى کند، به تعبیر دیگر؛ شرایط محیط علّت تامّه در خوبى و بدى افراد نیست ولى تأثیر آنرا به عنوان یک عامل مهمّ زمینه ساز نمیتوان انکار کرد.[۱]
انواع تأثیرات محیط عبارتاند از: رشد و شکوفایی استعدادها، شکلدهی هدایت رفتار، آموزش و انتقال اطلاعات و انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی. در خصوص فضایل و رذایل اخلاقی میتوان همه این تأثیرات را به حساب آورد؛ محیط مساعد، موجب رشد و شکوفایی زمینههای اولیه وراثتی در فضایل یا رذایل میشود و میتواند رفتار فرد را هدایت کند و الگوهای مناسبی برای شخصیت وی فراهم سازد.[۲]
آیاتى از قرآن درباره تأثیر محیط در شخصیّت و روحیات اخلاقی انسان به دلالت مطابقى یا به دلالت التزامى سخن میگویند؛
مانند:
1- وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یخَرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لَا یخَرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَالِکَ نُصَرِّفُ الاَیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ[۳]
و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون میآید، و زمینى که ناپاک است، جز گیاهى اندک و بیسود از آن بیرون نمیآید. اینگونه نشانهها را براى گروهى که سپاسگزارند [به صورتهاى گوناگون] بیان میکنیم.
در این مثال؛ انسانها به گیاهان تشبیه شدهاند و محیط زندگى آنها به زمینهاى شور و شیرین؛ در یک محیط آلوده، پرورش انسانهاى پاک مشکل است هر چند تعلیمات قوى و مؤثّر باشد، همان گونه که قطرات حیاتبخش باران هرگز در شورهزار سنبل نمیرویاند. به همین دلیل، براى تهذیب نفوس و تحکیم اخلاق صالح باید به اصلاح محیط اهمّیّت فراوان داد.[۴]
۲- وَ جَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَ ءِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلىَ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلىَ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَاهًا کَمَا لهَمْ ءَالِهَهٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تجَهَلُون [۵]
و بنیاسرائیل را از دریا عبور دادیم پس به گروهى گذر کردند که همواره بر پرستش بتهاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همانگونه که براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستید که جهالت و نادانى میورزید.
در این آیه سخن از قوم بنیاسرائیل است که سالها تحت تعلیمات روحانى و معنوى موسى(علیه السلام) در زمینه توحید و سایر اصول دین قرار داشتند و معجزات مهمّ الهى را همچون شکافته شدن دریا و نجات از چنگال فرعونیان، بهطور خارق العاده با چشم خود دیدند؛ امّا همین که در مسیر خود به سوى شام و سرزمینهاى مقدّس، با گروهى بتپرست برخورد کردند، تحت تأثیر این محیط ناسالم قرار گرفتند.[۶]
د) نقش معاشران و دوستان
غالباً دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگى افراد پاک شدهاند؛ عکس آن نیز صادق است؛ زیرا بسیارى از افراد پاک توانستهاند بعضى از معاشران ناباب را به پاکى و تقوا دعوت کنند.
پیوستن به گروه ها، بویژه گروه دوستان می تواند آثار مخرب و مفیدی داشته باشد گروه به نوجوان امتیاز و آرامش می دهد و او را در انجام فعالیت های سازنده و مفید تشویق می کند.
در گروه، تبعیت از قوانین، همکاری و رعایت حقوق دیگران آموزش داده می شود. نیاز جوان و نوجوان به گروه باعث می شود وی تمام رفتارهایش را بر خواست آنها منطبق کند و رفتارهایی که منجر به طردشدگی می شود، ترک کند.
اولین دستور مهمّى که دین اسلام درباره تغذیه دارد این است که خوراکى و آشامیدنى خود را از راه حلال تهیه کنیم؛ زیرا در حلال آثار الهى و نور ملکوتى است که آن آثار و آن نور در قلب و نفس و عمل اثر مثبت میگذارد. بنابر قواعد الهى غذاى حلال، محرّک انسان به سوى عبادت و تحصیل فضایل اخلاقی و غذاى حرام، محرّک به سوى گناه و رذایل اخلاقی است.
این امر در گرو ه های مثبت، پسندیده و ارزشمند مشاهده می شود. اما ممکن است نوجوان با گرفتار شدن در گرو ه های منحرف، به بیراهه کشیده شود؛ زیرا در این مواقع، فرد تحت تأثیر شدید احساسات قرار گرفته و افراد را با واقع بینی نمی سنجد؛ برای مثال اگر فرد دارای قدرت جسمانی ویژه ای باشد و به عنوان رهبر در میان همسالان از شگردها و روش های جذب استفاده کند، ولی دارای ویژگی های مثبت اخلاقی و اجتماعی نباشد، رفتار گروه متأثر از وی به صورت اخلال گری، پرخاشگری و زورگویی بروز خواهد کرد. در مجموع می توان گفت مهمترین الگوی نوجوان پس از والدین، گروه همسالان است.
گروه همسالان به فرد، سلوک و روش مستقل زیستن را می آموزد و با سست کردن علاقه های عاطفی زندگی خانوادگی و ایجاد پیوندهای جدید اجتماعی، زمینه های استقلال عاطفی نوجوان را فراهم می آورد. دوستان به عنوان منبع ارتباطی و حمایتی می توانند در رشد و سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی نوجوان مؤثر باشند، اما برای گزینش دوستان لایق باید آگاهی های لازم و بسترسازی مناسب از سوی خانواده صورت گیرد.[۷]
در قرآن بر عامل نقش معاشران و دوستان در تربیت انسان اشاره شده است؛
مانند:
۱- وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا* یَاوَیْلَتىَ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ فُلَانًا خَلِیلًا * لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولًا[۸]
و [به خاطر آور] روزى را که ستمکار دست خود را [از شدّت حسرت] به دندان میگزد و میگوید: اى کاش با رسول [خدا] راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد آورى [حق] گمراه ساخت بعد از آنکه [یاد حق] به سراغ من آمده بود! و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است.
این آیات، سخن از تأسّف و تأثّر عمیق ستمگران در قیامت است که از انتخاب دوستان ناباب تأسّف میخورند؛ چرا که عامل اصلى بدبختى خود را در رفاقت با آنان میبینند.
ه) تغذیه
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى نیز نشانههاى روشنى براى این معنا دیده میشود.
مانند:
1- … أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لهَمْ فىِ الدُّنْیَا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فىِ الاَخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ* سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّلُونَ لِلسُّحْتِ…[۹]
اینان کسانى هستند که خدا نخواسته است که دلهایشان را پاک گرداند. آنان را در دنیا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است. آنها بسیار به سخنان تو گوش فرا میدهند تا آنرا تکذیب کنند. خورندگان حرامند.
قرآن، درباره گروهى از یهود که مرتکب کارهاى خلافى از قبیل جاسوسى بر ضدّ اسلام و تحریف حقایق کتب آسمانى شده بودند، میفرماید: آنها کسانى هستند که خدا نخواسته است دلهایشان را پاک کند، و بلافاصله در آیه بعد میفرماید: آنها بسیار به سخنان تو گوش فرا میدهند تا آنرا تکذیب کنند و بسیار مال حرام میخورند.
این تعبیر نشان میدهد که آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تکذیب آیات الهى، و خوردن مال حرام به طور مداوم بوده است؛ و از اینجا روشن میشود که خوردن مال حرام سبب تیرگى آیینه دل و نفوذ اخلاق رذیله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است.
۲- یَأَیهُّا الرُّسُلُ کلُواْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُواْ صَالِحًا إِنىّ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ[۱۰]
اى پیامبران از غذاهاى پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید آگاهم.
بعضى از مفسّران معتقدند ذکر این دو (خوردن غذاهاى پاک و انجام عمل صالح) پشت سر یکدیگر دلیل بر وجود یک نوع ارتباطى بین این دو است، و اشاره به این است غذاهاى مختلف آثار اخلاقى متفاوتى دارد، غذاى حلال و پاک، روح را پاک میکند و سرچشمه عمل صالح میشود، و غذاهاى حرام و ناپاک روح و جان را تیره و سبب اعمال ناصالح میگردد.[۱۱]
ن) عوامل غیبی
آیات قرآن، مبادی غیبی و در رأس آن، خداوند را عامل مستقل ذکر میکند که به طور جدی در عرصه هستی فعال هستند، و بر فضایل و رذایل تأثیرگذار است و میتواند با آمادهسازی مقدمات و زمینههای لازم، توفیق عبد را در تحوّل اخلاقی فراهم کند.
در قرآن میبینیم که خداوند؛ هدایت، ایمان، طهارت قلب و هر گونه تحوّل اخلاقى و تزکیه را به خود اسناد میدهد و مرهون لطف و فضل و رحمت خویش میداند.
مانند:
1- هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّکِینَهَ فىِ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزَدَادُواْ إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کاَنَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا[۱۲]
او کسى است که آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان بیفزایند لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
2- …. وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکىَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَاکِنَّ اللَّهَ یُزَکىّ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ سمَیعٌ عَلِیمٌ [۱۳]
و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچکس از شما پاک نمیشد؛ ولى [این] خداست که هرکس را بخواهد پاک میگرداند.
با توجه به ایات قران که در این بخش بیان شد می توان گفت که تمام اعمال و رفتارانسان با توجه به قضا وقدر به مشیت خداوند وابسته است و اخلاقیات هم از این قاعده مستثنی نمی باشد.
نویسنده : محمدحسین افشاری
منابع:
- قرآن کریم.
- اکرم حسین زاده ، مقاله اسیب شناسی تربیت اخلاقی، کتاب نقد/ شماره۴۲
- بحار الأنوار( ط- بیروت) مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ج۱۰۱ ص۹۵.
- سایت اسلام کوئست نت .
- شعارى نژاد، على اکبر، روان شناسى رشد، اطلاعات، چاپ پنجم.
- مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه.
- مکارم شیرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.