زندگینامه اریکسون
اریک هامبورگر اریکسون[۱] (۱۹۰۲-۱۹۹۴) روانشناس رشد و روان تحلیلگر اولین کسی است که اصطلاح «بحران هویت»[۲] را مطرح کرد[۳] و بهگونهای آن را میتوان مسئلهای یافت که در زندگی خودش با آن روبرو شده بود. او که بیشتر اوقات زندگی خویش را دریافتن هویت خودش گذرانده، باعث شده است بتواند نظریهای جامع را در شخصیت بیان کند.
اریک هامبورگر اریکسون در سال ۱۹۰۲ میلادی از پدر و مادری دانمارکی، در شهر فرانکفورت آلمان متولد شد. پس از تولد اریک، پدرش خیلی زود از دنیا رفت و مادرش، کارلا با پزشک اطفال یهودی اریک تئودور هامبورگر ازدواج کرد. به همین علت اولین نوشتههای اریکسون به نام خانوادگی ناپدریاش (هامبورگر) انتشار یافت. ولی پسازآنکه در آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ تبعه آمریکا شد از نام خانوادگی پدرش (اریکسون) استفاده نمود.
وی تحصیلات ابتدایی و متوسط خود را در آلمان به پایان رساند؛ و در رشته علوم انسانی موفق به اخذ دیپلم شد. پسازآن به کار هنری روی آورد کاری که به گفته خودش در اروپا برای جوانان بیکاری محسوب میشد. در این سالها بود که او به علاقه واقعی خود پی برد و موفق شد در مدرسه آمریکایی «وین» تدریس کند.
او همچنین از سال ۱۹۲۵ در همین شهر آموزش تحلیل روانی را در مؤسسه روان تحلیل گری وین زیر نظر «آنا فروید»[۴]، دختر فروید و «آگوست آیش هو» فراگرفت. علاوه بر آن از آموزشگاه «ماریا مونته سوری» مدرک رسمی اخذ نمود. درواقع این دوره تنها دوره تحصیلات عالی وی به شمار میرفت. اریکسون همچنین به تدریس و کار درزمینۀ روانتحلیلگری پرداخت و شروع به نوشتن اولین مقالات خود نمود. در همین مقالهها بود که او کاربرد نظریه تحلیل روانی را در مسائل تعلیم و تربیت مطرح کرد.
اریکسون از سال ۱۹۳۳ برای مدت دو سال در شهر بوستون به تدریس و کار دعوت شد و پس از مدت یک سال بهعنوان محقق روانشناسی در بخش روانپزشکی اعصاب در دانشکده پزشکی هاروارد مشغول کار شد. پسازآن از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میلادی در بخش روانپزشکی مؤسسه روابط انسانی در دانشکده پزشکی «ییل» به کار پرداخت.
اریکسون ابتدا در نقاشی آموزشدیده بود و سرانجام آنچه از اریکسون ماند، روانکاوی است که به خاطر نظریه در باب رشد روانی-اجتماعی انسانها معروف شد. بااینحال او هیچ نوع مدرک دانشگاهی نداشت.
نظریه پسافرویدی ای که اریکسون آن را مطرح کرد و باعث شهرت جهانی او شد، همچون نظریههای دیگر نظریهپردازان حوزۀ شخصیت، انعکاسی از پیشینۀ اوست، پیشینهای که هنر، مسافرتهای زیاد، تجربیات در فرهنگهای گوناگون و یکعمر جستجو برای هویت خویش را در بردارد.[۵]
برخی از آثار نوشتهشده توسط اریکسون بهقرار زیر است:
- کتاب کودکی و جامعه.[۶]
- لوتر جوان[۷] (۱۹۵۸ میلادی).
- هویت[۸] (۱۹۶۸ میلادی).
- واقعیت گاندی[۹] (۱۹۶۹ میلادی).
- هویت و چرخۀ زندگی[۱۰] (۱۹۸۰ میلادی).
- تکمیل چرخۀ زندگی[۱۱] (۱۹۸۲ میلادی).
نظریۀ شخصیت اریکسون
اریکسون، نظریۀ شخصیت خود را بهقصد بسط دادن نظریۀ فروید ساخت و روش تازهای برای در نظر گرفتن مسئله ارائه داد.[۱۲]
نظریه پسافرویدی ای که اریکسون آن را بیان داشته است، مراحل رشد کودکی فروید را به نوجوانی و بزرگسالی و پدری گسترش داد. اریکسون، در این مورد اعتقاد داشت که در هر مرحلهای تلاش روانی-اجتماعی خاصی به شکلگیری شخصیت کمک میکند. این تلاش از نوجوانی به بعد بهصورت بحران هویت درمیآید، یعنی نقطۀ عطفی در زندگی فرد که میتواند شخصیت را تقویت یا تضعیف کند.[۱۳]
روش اریکسون در تحلیل روانشناختی افراد تاریخی
اریکسون در روش روانکاوی خویش در مباحث تاریخی، سه دنیایی را که شخص در آن میزیسته، با بهرهگیری از اطلاعات تاریخیای که به دست میآورد (تاریخ توصیفی) موردبررسی و کنکاش قرار داده است.
نخست جنبۀ مربوط به تاریخ زیستی فرد و ارگانیسم او، دوم جنبۀ مربوط به تاریخ زندگی و رشد روانی فرد و سوم جنبۀ مربوط به تاریخ اجتماعی و فرهنگی او که تمام این اطلاعات را میتوان از تاریخ به دست آورد.
اریکسون با بیان مراحل روش روانی- اجتماعیای که بدان پرداخته، دورههای مختلف زندگی فرد را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد که از این جمله افراد میتوان به مارتین لوتر و ماهاتما گاندی اشاره کرد.
با الگودهیای که اریکسون ارائه میدهد میتوان شخصیتهای تاریخی دیگر را نیز مورد تحلیل روانی قرارداد و مؤلفههای مؤثر بر شخصیتهای روانی که منجر به نوع خاصی از معرفت و بهطور خاص معرفت دینی را در او شده است، موردبررسی قرارداد.
دیدگاه اریکسون در باب مراحل رشد روانی – اجتماعی
در اندیشه اریک اریکسون، رشد انسان از هنگام تولد تا پایان زندگی در مراحل و سطوح مختلف رخ میدهد. در این فصل بهطور اختصار به بیان عناوین این مراحل پرداخته خواهد شد و توضیحات کاملتر در فصل سوم به همراه تطبیق آن بر دوران زندگی مارتین لوتر بیان خواهد شد.
- مرحله اول: اعتماد در برابر بیاعتمادی (۰-۵/۱ سالگی)
- مرحله دوم: استقلال در برابر شک به خود (۵/۱-۳ سالگی)
- مرحله سوم: خلاقیت در برابر احساس تقصیر (۳-۵ سالگی)
- مرحله چهارم: احساس کارآمدی در برابر احساس حقارت (۶-۱۲ سالگی)
- مرحله پنجم: هویتیابی در برابر آشفتگی هویت (۱۲-۲۰ سالگی)
- مرحله ششم: صمیمیت در برابر انزوا (۲۰-۲۵ سالگی)
- مرحله هفتم: ثمرمندی در برابر بیحاصلی (۲۵-۶۰ سالگی)
- مرحله هشتم: یکپارچگی شخصیت در مقابل نومیدی (۶۰ سالگی به بعد)
[۱]. Erik Hamburger Erikson
[۲]. Identy Crisis
[۳]. جیس فیست و گریگوری جی فیست، نظریههای شخصیت، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: روان، ۱۳۹۱، هفتم، ص ۲۸۲.
[۴]. Anna Freud
[۵]. همان، ص ۲۸۲؛ سعید شاملو، روانشناسی شخصیت، تهران: رشد، ۱۳۸۲، هفتم، ص ۷۵؛ ناصر بیریا و همکاران، روانشناسی رشد، تهران: سمت، ۱۳۷۲، اول، ص ۷۷۸.
[۶]. Childhood & Society
[۸]. Identity
[۱۰]. Identity and the Life Cycle
[۱۱]. The Life Cycle Completed
[۱۲]. E.H. Erikson, Childhood & Society (۲nd ed), New York:Norton,1963, P. 403.
[۱۳]. جیس فیست، ص ۲۸۲.