مقدمه
یکی از نیازهای مهم در وجود انسان، نیاز به سلامت روان است. همانطور که انسان باید به فکر سلامتی جسم خود باشد، به همان اندازه نیز باید به فکر سلامت روان خود نیز باشد. ارتباط مستقیمی هم بین این دو وجود دارد، بارها این ضرب المثل را شنیده اید که «عقل سالم در بدن سالم است» این ضرب المثل، صرفاً یک ضرب المثل ساده در زبان فارسی نیست بلکه در خود مضامین بسیار مهمی را جای داده است.
از همین روی لازم است به همان اندازه که برای سلامت جسم خود هزینه می کنید، به فکر سلامت روان خود باشید. یکی از گزاره های بسیار موثر بر سلامت روان، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس از طریق واسطه هایی که موثر بر آنهاست، زمینه سلامت روان شخص را مهیا می شود.
واسطه هایی که در این امر دخیل هستند عبارتند از:
۱. خودپنداره مثبت[۱]
خودپنداره شامل نگرشها، احساسات و دانش ما درباره توانایی، مهارت و قابلیت پذیرش اجتماعی است. خودپنداره تمام ابعاد شناختی، ادراکی، عاطفی و رویههای ارزیابی را در بر میگیرد. بنابراین، مجموعه نگرشهای شخص به خود را خودپنداره می نامند.
خودپنداره یک واژه کلی است که سه مؤلفه دارد:
• تصویر خود، که به شیوه توصیف از خودمان یعنی به آنچه فکر میکنیم هستیم اشاره دارد. (خواه بر اساس واقعیت یا خلاف آن باشد.)
• عزت نفس، که به طور اساسی جنبه ارزشیابی دارد و به حدی اشاره میکند که ما خویشتن را دوست داریم، میپذیریم و ارزش دارد درباره آن فکر کنیم.
• خود آرمانی، همان چیزی است که دوست داریم باشیم و این ممکن است وسعت و درجات متفاوتی داشته باشد. هر چه فاصله بین تصویر خود و خود آرمانی زیادتر شود عزت نفس کاهش پیدا می کند.[۲]
فردی که دارای اعتماد به نفس واقعی است، سبب آن می شود شخص دارای نگرش ها و احساسات مثبتی در مورد توانایی های خود باشد و همین امر می تواند زمینه ساز سلامت روان او باشد.
۲. ادراک موفقیت بالاتر
این دست از افراد به خاطر باور به توانایی های خود، موفقیت های بیشتری را به دست می آورند چرا که سعی آنها مبتنی بر این است که از توانمندی های خود به درستی و بر اساس شناختی که دارند، بهره گیرند. از آن روی که کسب موفقیت با سلامت روان ارتباط مستقیمی دارد، اعتماد به نفس واقعی زمینه ساز کسب موفقیت می شود و کسب موفقیت می تواند سلامت روان مطلوبی را به همراه داشته باشد.
۳. دست یابی به هدف
یکی دیگر از گزینه های موثر بر سلامت روان، دست یابی به هدف است. انسانی که با تلاش خود، توانسته مطلوب هایی را در هدف ها کسب کند، سلامت روان مطلوب تری را نسبت به کسی که دسترسی به اهداف خود نداشته است، داشته باشد. آنچه می تواند کمک مستقیمی در رسیدن به هدف کند، باور به توانایی هاست که ما از آن به اعتماد به نفس یا خودکارآمدی نام می بریم.
۴. مدیریت استرس
مدیریت استرس، مبتنی بر اعتماد به نفس شکل می گیرد. استرس یکی از مواردی است که می تواند به سلامت روان آسیب بزند، از همین روی یکی از مهارت هایی که امروزه به انسان ها آموخته می شود، مدیریت استرس است. افرادی که دارای اعتماد به نفس هستند، راحت تر و سریع تر از دیگران می توانند بر فشارهای حاصل از استرس غلبه کنند. این افراد توانایی های خود را برطرف از فشارهای حاصل از استرس می دانند به همین خاطر راحت تر از دیگر افراد به مدیریت آن می پردازند.
یکی از راه کارهایی که در مدیریت استرس به شخص آموخته می شود، توجه به همین توانایی ها در مقابله با استرس و فشارهای روانی زندگی است. هدف نهایی از مدیریت استرس، داشتن سلامت روان است.
۵. قاطعیت
داشتن قاطعیت در زندگی، امری است که سلامت روان را به همراه دارد. یکی از علل شکست در ارتباطات با دیگر افراد، نداشتن همین قاطعیت است که زمینه آسیب های روانی را به همراه داشته است. قاطعیت در برخورد با دیگران، داشتن روابط درست مبتنی بر قاطعیت همه و همه می تواند سلامت روان را به همراه داشته باشد.
باور به توانمندی های خود، می تواند قاطعیت در برخورد را به همراه داشته باشد. کسی که اعتماد به نفس واقعی را در خود بارور کرده است با قاطعیت می تواند کاری را برگزیند و آن را به اتمام برساند. اما کسی که در مورد توانایی های خود باورهای مطلوبی را نداشته باشد، نمی تواند آنگونه که می خواهد و درست است، کارهایی را با قاطعیت انتخاب کند. او هر روز در مورد انتخاب خود سئوال دارد که آیا این انتخاب مبتنی بر توانایی های من بوده است یا نه؟ به همین خاطر این دست از افراد، مناسب پذیرش مسئولیت های مهم نیستند.
۶. مدیریت بحران
مدیریت بحران به مانند مدیریت استرس، امری است که بر سلامت روان تاثیر مثبتی دارد. در زندگی انسان ممکن است بحران های متفاوتی رخ دهد که برخی از آنها به خاطر داشتن شدت زیاد، ممکن است آسیب های دایمی ای را برای انسان در طول زمان به همراه داشته باشد. از همین رو، مدیریت بحران ها، ارتباط مستقیمی با سلامت روان دارد. افرادی که اعتماد به نفس مطلوبی را تجربه کردند، می آموزند که در بحران ها چگونه از توانایی های خود بهره گیرند. توانایی که شاید تا به حال از آنها بهره نگرفته اند.
۷. افزایش مثبت اندیشی
درک توانایی های خود، مثبت اندیشی را که زمینه ساز سلامت روان است را به همراه دارد. فرآیندی که پیچیدگی خاصی را در آن مشاهده نمی کنید.
۸. افزایش کیفی روابط
روابط مثبت می تواند سلامت روان را به همراه داشته باشد. انسان هایی که دارای روابط درست و منطقی با دیگران هستند و به گونه ای از حمایت های عاطفی و … دیگران خود و دیگری را بهره مند می کنند، نسبت به دیگران، تجربه های بهتری از روابط را کسب می کنند. اعتماد به نفس، می تواند منجر به کیفیت بهتر ارتباط با دیگران شود. ارتباطاتی که از سر حقارت شکل نمی گیرد و سلطه پذیری را به همراه ندارد.
۹. استقامت ذهنی
استقامت ذهنی[۳]، توانایی مقابله با فشارها و سختی، عبور از موانع و شکست، تمرکز بر هدف، حفظ و کسب آرامش بعد از شکست، اجرای باثبات در سطح بالای رقابتی و رقابت جویی را شامل می شود. در تعریف دیگر از لوهر بیان شده است، آن را منعکس کننده توانمندی های در استفاده از انرژی به شکلی مثبت در طول بحران ها و تسلط رفتارهای مثبت در موقعیت های پرچالش، شاق و پردردسر است.[۴]
استقامت ذهنی در صورتی پیش می آید که شخص باورمندی مطلوبی به توانمندی های خود داشته باشد، از همین روی کسی که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، استقامت ذهنی مطلوبی دارد و در صورت مواجه با شکست ها و موانع به راحتی از آنها عبور می کند.[۵]
پی نوشت:[۱] . Positive self-concept[۲] . رمضان حسن زاده و سیدحمزه حسینی، ذبیده مرادی (1384)، بررسی رابطه بین خودپنداره کلی دانشآموزان و عملکرد تحصیلی آنها، فصلنامه دانش و پژوهش در روان شناسی، سال هفتم، شماره ۲۴.[۳] . Mental Endurance[۴] . زهرا میرصفیان و علیرضا سوادکوهی، تاثیر ابعاد استقامت ذهنی بر اشتیاق تحصیلی در دانشجویان، مجله دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی، سال بیستم، شماره دوم، تابستان ۱۳۹۸، شماره ۷۶، ص ۷۰.[۵] . پرسش نامه استقامت ذهنی (MTQ-48) یکی از آزمون های روانی است که می تواند به سنجش استقامت ذهنی مبادرت کند. پرسشنامه استقامت ذهنی دارای ۴۸ عبارت بوده و شامل زیر مقیاس های چالش، تعهد، کنترل و اعتماد است. هر کدام از زیر مقیاس های اعتماد و کنترل از دو عامل تشکیل شده اند (کنترل هیجانی و کنترل زندگی؛ اعتماد به خود و اعتماد بین فردی) تشکیل شده است.
نویسنده: محمدحسین افشاری