چکیده: عصر مدرن و پس از آن دنیای مدرن، نگاهی که به انسان دارد آنگونه نیست که نگاهی به واقع انسان بینانه داشته باشد بلکه هویتی ابزاری را برای انسان قائل است. چه زن باشد چه مرد. تمام وجود انسان برای عصر مدرن یعنی مصرف کننده و یا ابزار تبلیغ اجناس برای مصرف. در این نقش به بیان نگاه ابزاری به زن در در دنیای مدرن می پردازیم. با ما همراه باشید.
نویسنده: محمدحسین افشاری
زنان دفترچه نقاشی دنیای مدرن
داستان این قصه برمی گردد به زمانی که زنان برای آزادی خود اقدام کردند. جنبش اول فمینیسم به دنبال آن بود که برای زنان حق آزادی بگیرد و آنان را برای یک زندگی سعادتمند آماده کند.[۱] حق رای و آزادی در انتخاب مسیر زندگی آرزو و آمالی بود که این جنبش به دنبال آن بود و توانست بخشی از آن را نیز کسب کند. خواسته هایی که در موج اول فمینیسم از زبان زنان شنیده می شد: اعتقاد به تقدم اهمیت انسان، جنبش سیاسی گسترده، دست یابی زنان به کارآموزی، آموزش و کار، بهبود وضعیت زنان متاهل در قوانین، حق برابر با مردان در طلاق و متارکه، حق رای برای زنان بود. [۲]
اما این قصه به همان صورتی که زنان پیگیر آن بودند ادامه پیدا نکرد. با پدیدایی انقلاب صنعتی[۳] باید کارگرانی به کار دعوت می شدند که با کمترین هزینه بیشترین سود را برای صنعت و کارخانه دار بیاورد. از همین روی زنان دعوت به کار شدند و زنان که تجربه مردسالارانه و قدرت اقتصادی مردان برای ایشان با الغائات متفکران موج اول فمینیسم یک زورگویی اجتماعی و جنسیتی به شمار می آمد، به سمت کارخانه ها سرازیر شدند.
شاید این اولین حضور بی تجربه زنان برای رنگ بخشیدن به جامعه بود.
اما این قصه به همان صورتی که زنان پیگیر آن بودند ادامه پیدا نکرد. با پدیدایی انقلاب صنعتی[۳] باید کارگرانی به کار دعوت می شدند که با کمترین هزینه بیشترین سود را برای صنعت و کارخانه دار بیاورد. از همین روی زنان دعوت به کار شدند و زنان که تجربه مردسالارانه و قدرت اقتصادی مردان برای ایشان با الغائات متفکران موج اول فمینیسم یک زورگویی اجتماعی و جنسیتی به شمار می آمد، به سمت کارخانه ها سرازیر شدند.
شاید این اولین حضور بی تجربه زنان برای رنگ بخشیدن به جامعه بود.
تاثیرات حضور زنان در انقلاب صنعتی
زنان کارگر به ناچار بیشتر ساعات روز را خارج از محیط خانه سپری کردند و فرزندان بزرگتر جای خالی مادرها را پر کردند. با این اوصاف زنانی هم بودند که با ماشینی شدن تولید، زمان بیشتری را برای فراغت یافتند. زنانی که به طبقات بالاتر جامعه تعلق داشتند میتوانستند از این زمان برای امور مربوط به علاقهمندیهای خود بهره گیرند.
همچنین حضور زنان در کارگاهها و کارخانهها به آنها احساسی از هویت جمعی را بخشید که پیشتر نمیتوانستند آن را تجربه کنند. کسانی که نقطه اتصال خود را جنسیت خویش میدانستند و میخواستند حقوق مبتنی بر آن را از جامعه دریافت کنند. اما برای این خواسته های اجتماعی خویش الگوی سالمی را نداشتند.
با حضور بیشتر زنان در کارخانه ها و فعالیت های اجتماعی دیگر خانه ها آن رنگ و بوی قدیم آن را نداشت. برای جبران کم رنگ شدن حضور زن در خانه جایگزین هایی همچون مهدکودک و خانه سالمندان و … پدید آمد و تا کنون به اذعان اندیشمندان غرب نتوانسته است آن خلا حضور زن در خانه و خانواده را جبران کند.
فرآیند صنعتی شدن تغییرات عمده ای را در نهاد خانواده به لحاظ ساختاری –کارکردی و روابط درونی خانواده و نیز چگونگی شکل گیری این نهاد بوجود آورده است.از حیث ساختاری صنعتی شدن خانواده گسترده را به خانواده ی هسته ای تبدیل کرد.خانواده در دنیای غیر صنعتی یک موسسه و بنگاه جمعی است،همه ی اعضایش خود را جزئی از آن مجموعه می دانند ونتیجه همکاری مشترک را در صندوق ذخیره مشترک می ریزند.خدمتکاران و اعضاء دیگر خانواده مانند شاگردان به عنوان اعضاء خانواده پذیرفته می شوند و این گونه با آنها رفتار می شود.هیچ گونه روابط شخصی الزامی دیگر به جز آنها که خانواده تشخیص می دهد، وجود ندارد.خانواده و اعضاء آن مدل کوچکی از جامعه اند.صنعتی شدن به طور ریشه ای ،این اقتصاد خانوادگی کم و بیش مستقل را می شکنند. کار ویژه ی اقتصادی،خانواده را بر هم می زند و آن را به واحد مصرف و اجتماعی شدن تقلیل می دهد.تولید از خانواده به کارخانه منتقل می شود.[۴]
به نظر نولان ولنسکی پیامد های صنعتی شدن را بر خویشاوندی که از دیرینه ترین نهادهای جوامع بشری است،به ویژه می توان در تحولاتی همچون کوچک تر شد ن ابعاد خانواده،کاهش نقش خانواده در فعالیت های اجتماعی ،میزان روز افزون طلاق و دگرگون شدن نقش زنان و جوانان یافت.در خانواده هسته ای عنصر کار ،آن هم کار اقتصادی وخارج از منزل اهمیت حیاتی پیدا می کند. با کوچک شدن خانواده اهمیت کار به همان نسبت افزایش می یابد.کار منبع اصلی هویت فردی می شود.در جامعه ماقبل صنعتی، مساله کیستی احتمالا بر حسب مکان زندگی یا عضویت خانوادگی پاسخ داده می شود.در جامه صنعتی این مسائل به طور خاص بر حسب شغل در اقتصاد رسمی پاسخ داده می شود.کار منبع هویت ،منزلت و درآمد فرد است.[۵]
همچنین حضور زنان در کارگاهها و کارخانهها به آنها احساسی از هویت جمعی را بخشید که پیشتر نمیتوانستند آن را تجربه کنند. کسانی که نقطه اتصال خود را جنسیت خویش میدانستند و میخواستند حقوق مبتنی بر آن را از جامعه دریافت کنند. اما برای این خواسته های اجتماعی خویش الگوی سالمی را نداشتند.
با حضور بیشتر زنان در کارخانه ها و فعالیت های اجتماعی دیگر خانه ها آن رنگ و بوی قدیم آن را نداشت. برای جبران کم رنگ شدن حضور زن در خانه جایگزین هایی همچون مهدکودک و خانه سالمندان و … پدید آمد و تا کنون به اذعان اندیشمندان غرب نتوانسته است آن خلا حضور زن در خانه و خانواده را جبران کند.
فرآیند صنعتی شدن تغییرات عمده ای را در نهاد خانواده به لحاظ ساختاری –کارکردی و روابط درونی خانواده و نیز چگونگی شکل گیری این نهاد بوجود آورده است.از حیث ساختاری صنعتی شدن خانواده گسترده را به خانواده ی هسته ای تبدیل کرد.خانواده در دنیای غیر صنعتی یک موسسه و بنگاه جمعی است،همه ی اعضایش خود را جزئی از آن مجموعه می دانند ونتیجه همکاری مشترک را در صندوق ذخیره مشترک می ریزند.خدمتکاران و اعضاء دیگر خانواده مانند شاگردان به عنوان اعضاء خانواده پذیرفته می شوند و این گونه با آنها رفتار می شود.هیچ گونه روابط شخصی الزامی دیگر به جز آنها که خانواده تشخیص می دهد، وجود ندارد.خانواده و اعضاء آن مدل کوچکی از جامعه اند.صنعتی شدن به طور ریشه ای ،این اقتصاد خانوادگی کم و بیش مستقل را می شکنند. کار ویژه ی اقتصادی،خانواده را بر هم می زند و آن را به واحد مصرف و اجتماعی شدن تقلیل می دهد.تولید از خانواده به کارخانه منتقل می شود.[۴]
به نظر نولان ولنسکی پیامد های صنعتی شدن را بر خویشاوندی که از دیرینه ترین نهادهای جوامع بشری است،به ویژه می توان در تحولاتی همچون کوچک تر شد ن ابعاد خانواده،کاهش نقش خانواده در فعالیت های اجتماعی ،میزان روز افزون طلاق و دگرگون شدن نقش زنان و جوانان یافت.در خانواده هسته ای عنصر کار ،آن هم کار اقتصادی وخارج از منزل اهمیت حیاتی پیدا می کند. با کوچک شدن خانواده اهمیت کار به همان نسبت افزایش می یابد.کار منبع اصلی هویت فردی می شود.در جامعه ماقبل صنعتی، مساله کیستی احتمالا بر حسب مکان زندگی یا عضویت خانوادگی پاسخ داده می شود.در جامه صنعتی این مسائل به طور خاص بر حسب شغل در اقتصاد رسمی پاسخ داده می شود.کار منبع هویت ،منزلت و درآمد فرد است.[۵]
نگاه دنیای مدرن به زن، نگاه ابزاری است
داستان صنعتی شدن، چیزی که برای زنان داشت آن بود که به عنوان ارزان ترین ابزار می توانست به کار گرفته شود و اندک سرمایه ای را برای استقلال مالی به ایشان اعطا کند، و چیزی که از او گرفت، هویت جنسی و جنسیتی او بود. مادری و همسری نقش هایی بود که امروزه باز زنان دنیای مدرن به دنبال یافتن آن هستند ولی گویی برای برخی از ایشان دیر شده است.
اما جریان های اجتماعی و اندیشمندان سودجو، به راحتی دست از زنان برنخواهند داشت. جذابیت های جنسی ایشان عاملی است که می تواند بر سوددهی کارخانه های ایشان و ترویج مدهایی که مطلوب ایشان است، نقش مهمی داشته باشد.
از همین روی باز زنان به میدان وارد شدند تا ابزاری باشند برای سوددهی کارخانجات و سرمایه دارانی که از مصرف و تجملات ایشان می توانند سودهای بسیاری را کسب کنند.
برای جذب مشتری در فروشگاه، زنان هستند که باید با رفتارها و لباس های خود مشتری را به سمت یک جنس و در نهایت خرید آن جذب کنند. در رسانه ها، زنان مجری و گزارشگر زیبا هستند که می توانند مخاطبین بیشتری را برای شبکه های ماهواره ای خویش جذب کنند.
تردیدی وجود ندارد که جوهر و مایه اصلی الگوی کلان فرهنگی «زن بودن» در غرب، شهوانی بودن برای مردان است. مهمترین عنصر طراحی لباسها و مدلهای آرایش و محصولات مختلف زنانه هوسبرانگیزی بیشتر آن برای مردان است. جهتگیری مدهای اصلی در کفش، کیف، جوراب، لباس، مانتو، زیورآلات و بالاتر از آن الگوهایی نظیر وزن، قد، صورت و اندام ایدهآل زنانه همگی در جهت جذابیت و لذت جنسی برای مردان است.
و این بود که هم به زنان توهین شد و هم به شعور مخاطبان. اما با این کار چه کسانی سودکردند؟ آنهایی که سکه ها را روی سکه دیگر گذاشتند و زن را از نقش جنسی او یعنی مادری و همسری دور کردند.
زن به مانند دفتر نقاشی ای بود که باید خود بر اساس جنسی که به او در خلقت دادند نقش های زیبایی را بر آن می کشید ولی دنیای مدرن و بعد از او نیز پست مدرن، این دفتر نقاشی را با عکس های نادرست و نقاشی های بدسرشت، از بین برد و در نهایت دفتر سفید را با خط خطی های ناموزون به هم ریخت.
امروزه زنان برای بیداری نیاز دارند که باور کنند نقاشی ای که خلقت بر اساس تدبیر حکیمانه به ایشان داده شده است، بهترین نقشی است که برای او قابل تصور است[۶] و باید از نقش هایی که امروزه غرب بدون حکمت و تدبیری بر دفترچه نقاشی زنان می کشد دوری و اجتناب کنند که نقش مادری و نقش همسری زیباترین نقش هایی است که خلقت برای یک زن قابل تصور می داند.منابع:
اما جریان های اجتماعی و اندیشمندان سودجو، به راحتی دست از زنان برنخواهند داشت. جذابیت های جنسی ایشان عاملی است که می تواند بر سوددهی کارخانه های ایشان و ترویج مدهایی که مطلوب ایشان است، نقش مهمی داشته باشد.
از همین روی باز زنان به میدان وارد شدند تا ابزاری باشند برای سوددهی کارخانجات و سرمایه دارانی که از مصرف و تجملات ایشان می توانند سودهای بسیاری را کسب کنند.
برای جذب مشتری در فروشگاه، زنان هستند که باید با رفتارها و لباس های خود مشتری را به سمت یک جنس و در نهایت خرید آن جذب کنند. در رسانه ها، زنان مجری و گزارشگر زیبا هستند که می توانند مخاطبین بیشتری را برای شبکه های ماهواره ای خویش جذب کنند.
تردیدی وجود ندارد که جوهر و مایه اصلی الگوی کلان فرهنگی «زن بودن» در غرب، شهوانی بودن برای مردان است. مهمترین عنصر طراحی لباسها و مدلهای آرایش و محصولات مختلف زنانه هوسبرانگیزی بیشتر آن برای مردان است. جهتگیری مدهای اصلی در کفش، کیف، جوراب، لباس، مانتو، زیورآلات و بالاتر از آن الگوهایی نظیر وزن، قد، صورت و اندام ایدهآل زنانه همگی در جهت جذابیت و لذت جنسی برای مردان است.
و این بود که هم به زنان توهین شد و هم به شعور مخاطبان. اما با این کار چه کسانی سودکردند؟ آنهایی که سکه ها را روی سکه دیگر گذاشتند و زن را از نقش جنسی او یعنی مادری و همسری دور کردند.
زن به مانند دفتر نقاشی ای بود که باید خود بر اساس جنسی که به او در خلقت دادند نقش های زیبایی را بر آن می کشید ولی دنیای مدرن و بعد از او نیز پست مدرن، این دفتر نقاشی را با عکس های نادرست و نقاشی های بدسرشت، از بین برد و در نهایت دفتر سفید را با خط خطی های ناموزون به هم ریخت.
امروزه زنان برای بیداری نیاز دارند که باور کنند نقاشی ای که خلقت بر اساس تدبیر حکیمانه به ایشان داده شده است، بهترین نقشی است که برای او قابل تصور است[۶] و باید از نقش هایی که امروزه غرب بدون حکمت و تدبیری بر دفترچه نقاشی زنان می کشد دوری و اجتناب کنند که نقش مادری و نقش همسری زیباترین نقش هایی است که خلقت برای یک زن قابل تصور می داند.منابع:
- جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، قم، اسراء.
- ابراهیمی، عادل و غلامرضا غفاری، «جامعه شناسی تغییرات اجتماعی»، تهران: نشر آگرا، ۱۳۸۹.
- چراغی کوتیانی، اسماعیل، «خانواده، اسلام و فمینیسم»، قم، موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۳.
- منصورنژاد، محمد، «مسئله زن، اسلام و فمینیسم،( در دفاع از حقوق زنان)»، به کوشش حجت الله محمد شاهی، برگ زیتون، تهران، ۱۳۸۱.
[۱] . اسماعیل چراغی کوتیانی، «خانواده، اسلام و فمینیسم»، قم، موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۳، دوم، ص ۴۴.
[۲] . محمد منصورنژاد، مسئله زن، اسلام و فمینیسم،( در دفاع از حقوق زنان) به کوشش حجت الله محمد شاهی، برگ زیتون، تهران، ۱۳۸۱، ص ۲۴۹-۲۵۰.
[۳] . انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی،تولید و حمل و نقل که در اواسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد.
این تحولات در هنگام صنعتی شدن کارخانهها و صنایع رخ دادهاست،صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد.
این تحولات در هنگام صنعتی شدن کارخانهها و صنایع رخ دادهاست،صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد.
[۴] . عادل ابراهیمی و غلامرضا غفاری، «جامعه شناسی تغییرات اجتماعی»، تهران: نشر آگرا، ۱۳۸۹، ص ۲۸۱.
[۵] . همان، ص ۲۸۲.
[۶] .برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «زن در آیئنه جلال و جمال» نوشته حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مراجعه کنید.