مقدمه
انتخاب همسر، یکی از مهم ترین انتخاب های انسان در زندگی است. از همین روی در این انتخاب باید عقل را به خوبی به کار گرفت و معیارهای درست انتخاب همسر را به درستی شناخت و بر اساس آن معیارها، همسر و همراه خود را انتخاب کرد.
سخنی که در این نوشتار به دنبال بیان آن هستیم برخی از باورهای غلط در ازدواج است. این باورهای نادرست می تواند در انتخاب و نیز تشکیل خانواده آسیب هایی را به همراه داشته باشد که قبل از ورود به ازدواج و انتخاب همسر باید این باورهای نادرست را بشناسید و سعی آن داشته باشید که این باورهای نادرست را اصلاح نمایید.
این باورهای نادرست عبارتند از:
۱٫همسرم باید مرا خوشبخت کند.
یکی از باورهای نادرستی که منجر به زیاده خواهی در روابط همسران نیز می شود این هست که زن و شوهر این باور نادرست را دارند که همسر من باید کسی باشد که مرا خوشبخت کند. این دست از افراد با این باور وارد زندگی می شوند و پس از گذشت مدت زمانی از زندگی، به این نتیجه می رسند آنچه را که به دنبالش بوده اند و به گونه ای برایشان هدفی بوده که از ازدواج داشتند، به دست نیامده است.
شاید مهم ترین علتی که در آفرینش این باور نقش داشته است، فیلم ها و سریال هایی است که هنگام فرستادن دختر به خانه بخت از داماد خود خوشبختی دختر را می خواهند و یا رمان هایی که در این فضاها نوشته می شود که فلان دختر و یا فلان پسر به علت ازدواج با یک شخصی به خوشبختی رسیده اند.
در حالیکه در رسیدن به خوشبختی و سعادت زن و مرد هر دو دارای نقش هستند و جدای از آن هر کس باید همت خودش این باشد که طعم خوشبختی را بچشد. این امر باعث می شود زیاده خواهی هایی که امروزه در ازدواج ها دیده می شود، اصلاح شود.
۲٫ همسرم را من در زندگی اصلاح می کنم.
برخی از افراد بر این باور هستند که هر همسری را که انتخاب کنند می توانند به علت عشقی که در وجودش می آفرینند، آن عیب های اخلاقی و رفتاری را در همسر خود اصلاح کنند. برخی به راحتی این سخن را می گویند که: «من باید عیوب همسرم را اصلاح کنم». این سخن در جایی، یک سخن درستی است که منشاء آن را حق و باطل قرار بدهیم نه خواسته ها و مطلوبیت های خودمان. افرادی که خواسته های خود را محور حق قرار می دهند، سعی می کنند رفتار دیگر اعضای خانواده را بر اساس خواست های خود شکل دهند. این رفتار به مرور می تواند اعتراض دیگر اعضای خانواده را به همراه داشته باشد.
لازم است افرادی که این باور نادرست را دارند، توجه داشته باشند که هر کدام یک از انسان ها دارای یک توانایی خاصی هستند که ممکن است فشار بیش از حد در اصلاح آنها، باعث از بین رفتن اعتماد به نفس این افراد شود. از همین روی اگر شما قصد آن دارید که همسر خودتان را اصلاح کنید، اول ارزیابی کنید که چقدر خواسته هایی که شما دارید بر اساس واقعیت و حقیقت است و دوم آنکه همسر شما چقدر توانایی این اصلاح را دارد و آیا توان و ظرفیت این خواسته شما را دارد.
بعد از ارزیابی این دو مورد شاید شما بتوانید قدمی برای اصلاح همسر خود بردارید.
۳٫عشق بر هر دردی دواست.
بعضی از افراد با این باور هستند که تنها منجی زندگی شان عشق به هم هست. در حالیکه این حرف، یک حرف کامل و درستی نیست. آنچه به نظر می رسد که می تواند در کنار مهارت های زندگی نجات بخش زندگی باشد، محبت به یکدیگر است. از همین روی در آیه ۳۰ سوره روم، آمده است که خدای متعال است که الفت و رحمت را در روابط زوجین قرار داده است و بنابر بعضی از تفاسیر این امر به صورت تکوینی صورت گرفته است.
پس آنچه می تواند در زندگی بسیار موثر باشد محبت است نه عشق که به گونه یک علاقه افراطی است که ممکن است به خاطر آن بسیاری از حقایق دیده نشود. محبت است که کارکردهای بسیار دارد. محبت است که باعث می شود، خانواده ای دارای کارآمدی های مطلوبی باشد. محبت است که باعث می شود هر کس در هر نقشی که در خانواده دارد، نسبت به دیگری احساس وظیفه کند و دیگری هم سعی بر آن داشته باشد که حق طرف مقابل را از روی محبت ادا کند و منتی بر دیگری نداشته باشد.
اما نکته ای که در این میان هست، توجه به حد محبت در زندگی است. گاه این محبت می تواند زمینه ساز تربیت نادرست فرزندان و یا توجه نکردن به رفتارهای ناشایست همسر هست. بعضی وقت ها به خاطر اینکه همسران، محبت دیگری را از دست ندهند از تذکر دادن ها و قدم در توجه به رفتارهای ناشایست دیگری، خودداری می کنند و این امر می تواند از آسیب افراطی محبت در خانواده به شمار آید.
نویسنده: محمدحسین افشاری