بسم الله الرحمن الرحیم
گونه های برخورد با بیحجابی با محوریت امربهمعروف و نهیازمنکر
مقدمه
حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی میافکند و نیز پوشاندن و پوشش (سِتر) است.[۱] امروزه این واژه در میان گفتار مردم و متون فقهی به معنای پوشش شرعیِ زنان به کار میرود.
حجاب، بهعنوان یک مفهوم اجتماعی، نهتنها بر جنبه فردی تأکید میکند؛ بلکه یک فرد مکلفِ عاقل نیز در محیطهای اجتماعی بهویژه در حضور دیگران، در زمینه پوشش، وظایف و محدودیتهای خاصی را باید رعایت کند که در هر فرهنگ، دین و جامعهای تأثیر و سنجش آنها متفاوت است. دینداران بیشتر از هر چیز دیگر، الزامات، محدودیتها و استانداردهای موردنیاز برای حضور اجتماعی خود را باتوجهبه اصول و اعتقادات دینی خود تعیین میکنند.
آنچه در این میان قابلتوجه می باشد آن است که در دین اسلام، مسئله حجاب یکی از مسائل مهم موردتوجه در فقه و سنت اسلامی بوده و بر زنان مسلمان همواره واجب بوده که بدن و موی خود را بپوشانند و آن را از چشم نامحرمان در امان دارند. وجوب حجاب مورد توافق و قبول تمام فقهای شیعه و اهلسنت است و از حیث شرعی و دینی زنان مسلمان ملزم به رعایت حجاب در حدود مذکور در اسلام هستند.
با نزول آیه ۵۹ سوره احزاب، به همسران و دختران پیامبر و زنان باایمان دستور داده شد برای شناختهشدن و مورد آزار قرارنگرفتن، خود را با جلباب بپوشانند «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
لغتشناسان و مفسران، برای جلباب معانی مختلفی ذکر کردهاند، از جمله: لباس فراگیر از سر تا پا مانند چادر، لباسی فراخ که زن روی لباسهایش میپوشد و تا قدمهایش را فرامیگیرد، ملحفه، مقنعه و سرپوشی که سر و روی زن را بپوشاند.[۲]بسیاری از فقهای امامی و اهلسنّت پوشانیدن همه بدن، جز صورت و دستها (اصطلاحاً کفّین)، را واجب میدانند.[۳]
همانگونه که بیان شد، در دین اسلام برای پوش زنان حد و حدود و مرزهایی را تعریف کرده است و تمامی زنان مسلمان ملزم به رعایت آن هستند. با تعریفی که از حجاب بیان شد، میتوان بیحجابی را اینگونه تعریف کرد: «بیحجابی یعنی فرد آنچه در دین اسلام و شرع برای پوشش و حدود آن مشخص شده است را رعایت نکند.»
یکی از نابهنجاری ای که امروزه در جامعه با آن مواجه شدیم و به گونه ای جزو مسائل اجتماعی به شمار می آید، مسئله «بی حجابی» برخی زنان در ملاعام است که باید برای آن راهکارهایی را یافت. در این میان رویکردهای متفاوتی را می توان در مواجه با این نابهنجاری اجتماعی ملاحظه کرد که در این نوشتار بدان رویکردها اشاره خواهیم کرد.
بی حجابی از منظر قانون گذار
یکی از مسائل موردتوجه قانونگذار در قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران، مسئله حجاب بوده و عدم رعایت آن را جرم انگاشته و برای آن مجازات تعریف کرده است؛ بنابراین چنانچه زنان و دختران اقدام به کشف حجاب نمایند و بیحجاب در انظار عمومی ظاهر گردند، مرتکب جرم کشف حجاب و بیحجابی شدهاند و به مجازات بیحجابی و حکم جرم زنان و دختران بیحجاب محکوم خواهند شد.
در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی آمده است که «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر انظار عمومی ظاهر می شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا جریمه نقدی از پنجاه تا پانصد هزار ریال محکوم خواهند شد.» این مجازات تعیین شده، مجازات بد حجابی یا بیحجابی زنان است.
بیحجابی و کشف حجاب یک عمل مجرمانه و در دسته جرایم با جنبه عمومی است، یعنی ارتکاب به آن نظم عمومی را جریحهدار میکند و ازاینرو هم مردم عادی و هم دادستان بهعنوان مدعیالعموم و نماینده جامعه میتوانند این جرم را اعلام کرده و خواستار رسیدگی به آن بشوند. ضابطین دادگستری نیز بهمانند پلیس امنیت اخلاقی یا نیروی انتظامی با فرد بیحجاب برخورد داشته و او را توقیف و جهت رسیدگی به دادسرا ارجاع دهند.
آسیبشناسی گسترش بیحجابی
بیحجابی را میتوان یکی از مصادیق انحراف و کجروی دانست. به معنای دیگر، میتوان بیحجابی را رفتاری ناسازگار با هنجارهای و انتظارات جامعه دانست که بهگونهای خلاف فرهنگ مورد پذیرفته شده[۴] در جامعه و نیز قانون کشور است که میتواند زمینهساز تنشها و تضادهایی در جامعه گردد و برای فرد، مجازات، طرد و انزوا را نیز به همراه داشته باشد.[۵]
به بیانی دیگر هرگاه «رفتار افراد جامعه با هنجارها، ارزشها و عقاید اجتماعی جامعه در تعارض و تضاد باشد، رفتار اجتماعی، رفتاری نابهنجار خواهد بود؛ زیرا بین خواستهها، نیازها و آرمانهای اجتماعی سیستم موجود و افراد جامعه هماهنگی دیده نمیشود و در این حالت، روابط اجتماعی، تنشزا و ستیز آمیز است».[۶]
۱. آسیب های جامعه شناختی
از دید جامعهشناختی، عمل انحرافی و کجروانه را صرفنظر از شدت و ضعف آن میتوان با ویژگیهایی همچون مخالفت با ارزشها و هنجارها، نقض عرف و رسوم پذیرفته شده، ناهمگونی با انتظارات جامعه و فرهنگ غالب، نامتعارف بودن، حساسیت برانگیزی و واکنشزایی، ارزش منفی داشتن، اخلالگری در نظم آیینی و آماج نیروهای نظارتی و کنترلی جامعه قرارگرفتن، میتوان تشخیص داد. جریان گرفتن بی حجابی در جامعه به مانند دیگر نابهنجاری می تواند آسیب های بیان شده را نیز به همراه داشته باشد.
۲. آسیبشناسی حقوقی
از منظر حقوقی نیز ناهمسویی یا مخالفت با هنجارهای قانونی معتبر جامعه، جرم و سزاوار مجازاتهای متناسب خواهد بود. ازاینرو، نقض قانون مملکتی در اثر عمل خارجی، درصورتیکه انجاموظیفه و یا اعمال حقی، آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد، جرم نامیده میشود.
قانون مجازات اسلامی، در تبصره ماده ۶۳۸ در بیان جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی، بیحجابی را جرم سزاوار مجازات شمرده است و مینویسد: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی، ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد. در قانون رسیدگی به تخلفات استفاده کنندگان البسه خلاف شرع «مصوب ۲۸/۱۲/۱۳۶۵» مجلس شورای اسلامی و نیز ماده ۴ قانون البسه مبتذل در بیانی مشابه آمده است:«کسانی که در انظار عمومی، وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح، محاکمه و حسب مورد به یکی از مجازات ها محکوم میگردند. مجازات این اشخاص، حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا شش میلیون ریال و یا ۷۴ ضربه شلاق با یک یا دو مجازات مذکور است.»
قانون تعزیرات اسلامی نیز بیحجابی را در کنار برخی رفتارهای همسنخ از جمله انحرافها، سزاوار برخورد قضایی دانسته است که آن رفتارها عبارتند از: رعایت نکردن حجاب در معابر عمومی «ماده ۶۳۸»، انجام فعل حرام «ماده ۶۳۸»، تشویق یا انجام فساد و فحشا «ماده ۶۳۹»، استفاده از وسایلی که عفت عمومی را جریحهدار میکند «ماده ۶۴۰» و هرگونه عملی که عفت عمومی را جریحهدار میسازد. «ماده ۶۴۰» ازاینرو، بیحجابی به اعتبار نقض هنجارهای اجتماعی، کجروی و انحراف و به اعتبار ناهمسویی و تخلف از قوانین نظام، جرم شمرده میشود.
رویکردهای مواجه با بی حجابی
در برخورد با هر منکر موجود در جامعه، دو واکنش عمده را میتوان تصور کرد. این دو واکنش عبارتاند از:
الف) بیتوجهی به هنجارشکنی بی حجابان
یکی از واکنشها که شاید، واکنش عمده در جامعه باشد، بیتوجهی به این نوع هنجارها و عبور از ایشان است. این نوع رفتار بهگونهای ترک از یک واجب الهی یعنی «امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «مَن رأى أخاهُ عَلى أمرٍ یَکرَهُهُ فَلم یَرُدَّه عَنهُ وَهُو یَقدِرُ علَیهَ فقد خانَهُ؛[۷] هر که در برادر خود امر ناخوشایندى بیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است.»
در یک بررسی کلی میتوان ریشه این بیتوجهی را در عوامل زیر دید:
۱. ترس
برخی از افراد از ترس بهخطرافتادن، جان، مال و جایگاهی که در بین مردم دارند، از انجام این واجب الهی شانه خالی میکنند. اینگونه ترس، میتواند زمینهساز بیعدالتی، هرزگیها و افزایش فساد در جامعه باشد.
منشأ این ترس را میتوان در ضعف ایمانی دانست؛ چرا که انسانهای مؤمن جز از خدای متعال، از کسی هراس ندارند. ایشان بر اساس وعده الهی، رزقوروزی و همه خیر و شر را از سوی خدا میدانند «وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ؛[۸] و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود!» و او کسی است که به هر کس بخواهد سودی رساند، کسی را یارای بازداشتن آن نیست: «وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛[۹] و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه)، زیانی به تو رساند، هیچکس جز او آن را برطرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچکس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند؛ و او غفور و رحیم است!»
امام علی (علیه السلام) فرمود: «وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ إِنَّهُمَا لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛[۱۰] بهیقین، امربهمعروف و نهیازمنکر، دو صفت از صفات خداوند سبحان است و عمل به آن دو نه از عمر کسى میکاهد و نه روزى کسى را کم میکند.»
ترس برخی از افراد این است که تصور میکنند امربهمعروف یا نهیازمنکر، یعنی درگیری بدنی با افرادی که منکر را انجام میدهند است؛ درحالیکه اینگونه نیست.
۲. بهانهجویی
در این میان برخی از افراد نیز هستند که برای شانه خالیکردن از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی، به توجیه گناهی که در بستر جامعه در حال رخدادن است، میپردازند. متأسفانه بهانهجویی و عذرتراشی به شکلهای گوناگون در همه اجتماعات بود و هست. امروزه، افراد زیادی هستند که میکوشند سکوت خود را در برابر منکراتی که در جامعه در حال ترویج هست، توجیه کنند. «هر کس را در گور خویش میگذارند»، «جوان است بگذار خوش باشد»، «صلاح مملکت خویش خسروان دانند»، «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»، «سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند» از جمله جملاتی است که این افراد در هنگام مواجه با یک منکر بیان میدارند که نشان از خالیکردن شانههای خود از انجاموظیفه و این نابهنجاری شرعی و اجتماعی است.
۳. طمع
یکی از مواردی که باعث بیچارگی انسان میشود، طمع است. در روایتی پیامبر اعظم (صلواتاللهعلیه و آله) میفرماید: «استَعِیذُوا بِاللَّهِ مِن طَمَعٍ یَهدِی إلى طَبَعٍ، ومِن طَمَعٍ یَهدِی إلى غیرِ مَطمَعٍ، ومِن طَمَعٍ حیثُ لا مَطمَعَ؛[۱۱]به خدا پناه برید از طمعى که به ننگ و پستى کشانَد و از طمعى که به نتیجه نرسد و ازطمعى که بىجاست.»
دستهای از افراد نیز به دلیل طمع و زیادهخواهی، امربهمعروف و نهیازمنکر نمیکنند. آنان با اینکه نادرست بودن فعل منکری که در حال رویدادن هست را میشناسند، درعینحال در مقابل آن جبههگیری نمیکنند و یا با باطل و ستمکار برای رسیدن به ثروتی بیشتر یا مقامی بالاتر، همراه میشوند. این افراد بیشتر بهخاطر حفظ وجهه خود در نزد دیگران، از اینکه بهعنوان افراد تند و خشن شناخته نشوند و به طمع ارتباط خوب با دیگران، دست از امربهمعروف و نهیازمنکر میکشند.
۴. جهل
از دیگر موانع انجام فریضه امربهمعروف و نهیازمنکر، ناآگاهی از احکام، شرایط و آثار این فریضه است. اگر اهل اطلاع و آگاهان جامعه، در مورد جایگاه و عظمت این فریضه الهی و احکام و شرایط و نتایج آن، اطلاعرسانی لازم را انجام دهند، بسیاری از افراد ناآگاه، پس از آگاهی به انجام آن اقدام خواهند نمود. خصوصاً اگر نسبت به پیامدها و عواقب خطرناک بیتوجهی به این فریضه، اطلاعرسانی دقیق و شایستهای صورت گیرد بسیاری از متدینان به وظیفه خویش عمل خواهند کرد.
امربهمعروف و نهیازمنکر شرایطى دارد، از جمله احتمال اثر و عدم ضرر و همچنین امربهمعروف و نهیازمنکر داراى دو بخش است: بخش عمومى که وظیفه همه مردم است (از طریق قلب و زبان) و بخش خصوصى آن که وظیفه حکومت اسلامى است (از طریق اقدامات عملى)؛ اگر این جهات در آن رعایت شود و توأم باادب و احترام باشد نهتنها صاحبان آن منفور نمیشوند، بلکه محبوبیّت هم پیدا میکنند و اگر به فرض در بعضى از موارد گرفتار مشکلاتى شوند، خداوند متعال حلّ مشکلات آنها را تضمین کرده است.
باید توجه کرد که امربهمعروف و نهیازمنکر، اساس و پایه نظام جامعه و پاکى و قداست و ترقّى و پیشرفت آن است. در جامعهای که امربهمعروف و نهیازمنکر بمیرد، فرار از زیر بار مسئولیتها بهصورت گسترده نمایان میگردد و انواع گناهان در هر کوى و برزن آشکار میشود و جامعه در لجنزار فساد و گناه غوطهور میگردد.[۱۲]
بیا با امر بر معروف کردن به فرهنگ شهادت آشنا شو
به نهی از منکر این کار خدایی خدا را جستجو کن باصفا شو
مبادا بیطرف یا بیتفاوت همه معروف و منکر واگذاری
میان کربلا باشی ولیکن امام خویش را تنها گذاری
قیام نینوا گویند بوده است برای نهیازمنکر عزیزان
پی امربهمعروف آن شهیدان همه دادند بر معشوق خود جان
ب) توجه فعال به هنجارشکنی بدحجابی
در اینگونه رفتاری، دودسته رفتار را امروزه در جامعه از سوی آمران به معروف و ناهیان از منکر، قابلمشاهده است:
- رویکرد تند و سخت نسبت به بدحجابان
سابقه رویکرد سخت و تند در امربهمعروف و نهیازمنکر را نیز در طول تاریخ میتوان مشاهده کرد. در این رویکرد شرط چندانی برای امربهمعروف و نهیازمنکر وجود ندارد و بههیچعنوان و طبق هیچ شرایطی نمیتوان آن را ترک کرد و کنار گذاشت.
برخی از نحلههای کلامی مانند خوارج، این رویکرد تند و افراطی را سرلوحه خود قرار داده بودند در این رویکرد امربهمعروف و نهیازمنکر بهعنوان یک واجب مطلق تلقی شده است و خیلی کم مشروط و محدود شده است، در تزاحمات کوتاه نمیآیند و میخواهند با تمام توان امربهمعروف و نهیازمنکر اجرایی شود..[۱۳]
اما در مذهب شیعه از این نوع نظرات فقهی و کلامی وجود ندارد و مورد پذیرش هم نیست ازاینقبیل نداریم؛ ولی گرایشهای عملی تند وجود داشته است.
شخصی تعریف میکرد: «رو به گنبد حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) سلام دادم و خداحافظی کردم. کنار فضای سبز قدم میزدم تا همسرم بیاید که مادر و دختری را کنار خیابان دیدم. مادر چادری بود، اما دختر نوجوانش لباس مناسبی پوشیده بود چادر تا شدهای را توی دستهایش گرفته بود. چند بار با خودم گفتم بروم تذکر بدهم. باز گفتم شاید درست نباشد، بهتر است صبر کنم تا همسرم بیاید. همسرم که آمد، از او خواستم و او هم رفت و به دختر گفت: «عزیز دلم! چه دختر زیبایی هستی! قربونت برم بهتر نیست یه لباس بهتر بپوشی که برای نامحرمها جلبتوجه نکنی و نگات نکنن!»
مادر دختر که انگار داغ دلش تازه شده بود، گفت: خانم، کاش همه مثل شما میگفتند. دخترم چادری بود. یک روز که حرم آمده بودیم، کمی موهایش بیرونآمده بود. یکی از مردان در حرم به پدرش ناسزا گفت که این چه حجابی است؟ از اون به بعد دخترم لجبازی کرد و دیگه چادر رو سر نمی کنه!»
همسرم با مهربانی گفت: «دخترم! اون فرد خیلی گناه کرده که به تو و پدر بزرگوارت ناسزا گفته. بهخاطر رفتار یه فرد جاهل که آدم ایمانش رو از بین نمی بره.»
دختر چادر توی دستهایش را باز کرد و همینطور که اشک میریخت، به سرش انداخت.[۱۴]
۲. رفتارهای متعادلانه بر اساس دستورات دینی
در این رویکرد، فردی که قصد امربهمعروف و یا نهی از منکر را دارد، بر اساس دستوراتی که در دین آمده است، عمل میکند و ذرهای احساسات خود را حاکم بر این دستورات نمیکند.
از همین روی در گام نخست سعی میکند با روش صحیح و رعایت نکات یادشده، این عمل خداپسندانه را انجام دهد؛ در گام دوم، طرف را نسبت به اهمیت زندگی انسان و تأثیرگذاری عمل افراد بر حیات انسانی آگاه سازد؛ و در گام سوم، به او آن شخص مقابل میفهماند که هدف از امرونهی در این مورد، زورگویی و فشار نیست؛ بلکه خیراندیشی، دلسوزی و اصلاح است، نه چیز دیگر.
بهطورکلی اگر انسان در گفتار و عمل خود، خیرخواهی و خیراندیشی را به مردم نشان دهد، کمتر عکسالعملهای منفی در مقابل گفتار او پیش میآید.
به طور خلاصه میتوان مراحل و ویژگیهای زیر را رای انجام امربهمعروف و نهیازمنکر بیان کرد:
- اخلاص در عمل
اولین ویژگی که باید فرد آمر به معروف و ناهی از منکر سرلوحه خود عمل قرار دهد، اخلاص در عمل است که فرد از انجام این کار خود قصد اصلاح داشته و آن را به دلیل علاقه بر سرنوشت جامعهای که در آن زندگی میکند، انجام دهد. به عبارتی دیگر خیرخواه و خیراندیش باشد و در دل خود نسبت به انجام اعمال ناروا نفرت داشته باشد.
- استفاده از ادبیات و منطق مناسب
برای اینکه سخنان انسان سبب کدورت خاطر دیگران نشود و نیز زمینه را برای پذیرش فراهم سازد باید گوینده سخن (آمر به معروف و ناهی از منکر) بیان آمرانه و نگاه بالا به پائین نداشته باشد و در گفتار و رفتار خود تلاش کند که جانب انصاف را رعایت کند و از کلمات و واژههای مناسب و مهربانانهای بهره گیرد.
خدای متعال هنگامی که موسی (علیهالسلام) را برای رهایی قوم بنیاسرائیل بهسوی فرعون میفرستد، در توصیهای به موسی (علیهالسلام) بیان میدارد که با قول لین با او صحبت کن. در سوره نازعات اینگونه آمده است: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى* فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلَى أَنْ تَزَکَّى* وَأَهْدِیَکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى؛ بهسوی فرعون برو که طغیان کرده است! و به او بگو: «آیا میخواهی پاکیزه شوی؟! و من تو را بهسوی پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسی (و گناه نکنی)؟!» [۱۵]
از آیه میتوان اینگونه برداشت کرد که در نهیازمنکر، حتى با طاغوتها به نرمى سخن بگویید و نباید در تبلیغ دین یا امربهمعروف و نهیازمنکر، لحن عاطفى و نرمش در گفتار را فراموش کرد.[۱۶]
در کنار کلام نیکو، لازم است برای تحقق کامل امرونهی، مؤمنین در هنگام برخورد با یک منکر، اصول منطقی خصوصاً استدلالهای برهانی را در هنگام مواجه با آنها موردتوجه قرار دهند چرا که در برخی افراد از طریق برهان و استدلال زودتر به یقین میرسند و سؤال مبهمی در ذهن ایشان باقی نمیگذارد و خود به اشتباهش شان پی میبرد. در آیات قرآن کریم نیز سه شیوه دعوت به سمت راه الهی را بیان کرده است که یکی از ایشان راه حکمت است.
در آیه ۱۲۵ سوره نحل آمده است: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ (ای رسول ما خلق را) به حکمت (و برهان) و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن»
آیه بیانگر آن است که دعوت، مراحل و مراتبى دارد. (حکمت، موعظه، جدال نیکو که حکمت راه عقلى و موعظه راه عاطفى است) و حکمت و برهان همیشه نیکو است، ولى موعظه و جدال ممکن است با شیوه خوب یا شیوه بد باشد. (کلمه حسن و احسن براى حکمت آورده نشد)[۱۷]
- حفظ شخصیت افراد در هنگام مواجه با منکرات
یکی دیگر از نکاتی که باید در امربهمعروف و نهیازمنکر موردتوجه قرار داد و به طور خاص در مورد بی حجابی افراد مورد توجه قرار داد، حفظ شخصیت ایشان است. این نهی باید بهگونهای باشد که حریم و حرمت انسانی افراد حفظ شود؛ زیرا از نظر اسلام آبرو و حیثیت انسانی هر فرد، بسیار دارای اهمیت است و به هیچ وجه نباید خدشهدار شود.
از مرحوم میرزاى شیرازى (رضوانالله تعالی علیه) نقل شده که در یک مجلسى شخصى منبر رفته بود و روایتى یا مرثیهای خوانده بود که سند صحیحى نداشته است مرحوم میرزا هم در آن مجلس حضور داشتند ولى چیزى نفرمودند بعد یکى از دوستان به ایشان اعتراض کرد که چرا نهیازمنکر نکردید؟ ایشان فرموده بود که حفظ آبروى مسلمان از این نهیازمنکر فورى لازمتر است من میتوانستم در خفا هم به او بگویم که شما این مطلبى که گفتید درست نیست و لزومى نداشت که جلو مردم آبرویش را بریزم. بههرحال راه تقوا راه باریکى است و باید توجه داشت که انسان گول هواى نفسانى را نخورد.
بر این اساس رعایت جایگاه و شأن هر فرد و احترام به شخصیت افراد، زمینهساز صمیمیتها و پیدایش مودت میان افراد خواهد شد. لذا تا حد امکان باید در حضور جمع به افراد تذکر داده نشود؛ زیرا موجب لکهدار شدن شخصیت ایشان میگردد و نیز به طور قطع موجب کاهش پذیرش از سوی ایشان خواهد شد و چهبسا نتیجه معکوس داشته باشد و سبب مقاومت شده و موجبات جنگ و جدالهای بیهوده لفظی فراهم آید. پس باید در این مورد از مجادلات لفظی پرهیز شود.
باید یادمان باشد که در امربهمعروف و نهیازمنکر در جهت ازبینبردن بدحجابی در جامعه، ما به دنبال گفتگو هستیم نه مبارزه. یکی از آمران به معروف در این مورد خاطرهای شنیدنی را بیان میکند: «در یکی از فرهنگسراهای مشهد کلاس تابستانی داشتم. در این ردهها، افراد مختلف شرکت میکردند. یک روز یکی از اعضای کلاس گفت: «خیلی بهخاطر حجاب دخترم ناراحتم. دخترم اهل چادر نیست و موهایش هم معمولاً از زیر روسریاش پیداست»
خواستم دعوتش کنند تا به کلاس بیاید و بتوانیم بعدش صحبت کنیم. جلسه بعد، آن خانم به همراه دخترش در کلاس شرکت کرد. کلاسهای ما به شکل پرسشوپاسخ بود و آن دختر در برابر هر مطلبی که گفته میشد، ساز مخالف میزد و من هیچ عکسالعمل منفی ای در مقابلش نشان نمیدادم و تلاش میکردم با دلیل و منطق پاسخ بدهم. وقتی کلاس تمام شد، آن خانم و دخترش آمدند تا بحث حجاب را مطرح کنند. مادر گفت: «دخترم حجابش خوب نیست» و شروع کرد به شکایت و گله. احساس کردم دخترخانم تعمداً با مادرش مخالفت میکند. برای همین گفتم: «خانم! حجاب دختر شما خوب است. فقط کمی روسریاش باید جلوتر بیاید که این هم باید با انتخاب خودش باشد.» تا این جمله را گفتم انگار دنیا را به این دخترخانم داده باشند. خوشحال شد و موهایش را پوشاند. وقتی میرفتند، به مادر گفتم: «اجازه بدهید دخترتان خودش با انتخاب خودش، حجاب داشته باشد!»
مادرش حرفش را قبول کرد. جلسه بعد که آمد، خوشحال بود و تشکر کرد و گفت: «دخترم الان بدون اینکه ما بخواهیم با چادر به مدرسه میرود.»[۱۸]
در برخی از موارد میتوان تذکراتی که وجود دارد را بهصورت غیرمستقیم بیان داشت؛ یعنی بدون آنکه شخص بفهمد که فرد آمر به معروف و ناهی از منکر قصد این کار را دارد با او حرف بزنید؛ مثلاً از شخصی که کاری را انجام داده، تعریف میکنید و از کارش تمجید میکنید که فلانی در فلان مورد چنین عمل کرده است.[۱۹]
این روش مؤثرتر از روش مستقیم است و در سنت و سیره معصوم (علیهالسلام) نیز چنین رفتارهایی وجود دارد.
ابْن أَبی یعْفُور از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند که فرمود: «کونُوا دُعَاهً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ لِیرَوْا مِنْکمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاهَ وَ الْخَیرَ فَإِنَّ ذَلِک داعیه؛[۲۰] با غیر زبان خویش مردم را (به کیش و مذهب خود) دعوت کنید، مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند، این ها خود دعوت کننده باشند».
یعنی خود از نظر عمل، نمونه عینی انجامدهنده معروف و کارهای خیر و خداپسندانه باشید و منکرات و زشتیها را ترک کنید تا مردم با نگریستن به شما، به خوبیها آگاهی پیدا کنند؛ و شما را بهعنوان الگوهای زنده برای خود برگزینند. واضح است که بسیاری از مواردی که امرونهی انسان تأثیر ندارد، به همین نکته برمیگردد.
- اقدام جمعی
بر اساس آیه شریفه «تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی؛[۲۱] باید با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک کنید» یکی از امور مهم در جهت برپایی اعمال نیک و سوقدادن مردم بهسوی تقوای الهی و نیز بهتبع آن رفاه اجتماعی و سعادت معنوی الهی، اقدامات جمعی در بستر اجتماعی است که میتواند فواید بسیاری را در جامعه به همراه داشت.
جامعهای که مؤمنین در آن سعی داشته باشند با همکاری و همراهی هم اقدام به اقامه اوامر الهی داشته باشند، موردتوجه الهی قرار میگیرند و بهتر میتوانند در ریشهکنی معاصی از جامعه و سوق آن به سمت سعادت و رستگاری عمل کنند.
این مطلب از آن روی است که برای اصلاح کلی اجتماع یک فرد نمیتواند بهتنهایی این امر را تحقق بخشد و لازم است این کار از سوی همگان صورت گیرد.
کتابنامه
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۷ ق.
- اردشیری، ولیالله، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (علیهالسلام)، تهران: موسسه فرهنگی- اطلاع رسانی تبیان، ۱۳۸۷.
- اسماعیل بن عمر، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ ق.
- بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، بیروت: دار الأضواء، ۱۴۰۵ ق.
- جوهری، اسماعیل بن حماد، تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت: دار العلم للملایین، ۱۴۰۴ ق.
- زبیدی، محمدبن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۴ ق.
- سیفاللهی، سیفالله، مبانی جامعهشناسی، تهران: جامعه پژوهان سینا، ۱۳۸۸.
- شیخی، محمدتقی، جامعهشناسی زنان و خانواده، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۸.
- طوسی، محمدبن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، محقق: محمدباقر بهبودی، تهران: مکتبه المرتضویه ، ۱۳۸۷ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۷۴.
- قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران: ناصرخسرو، ۱۳۶۴.
- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق.
- گروه نویسندگان، پوشش و آرامش (خاطره نگاری تبلیغی در عرصه ترویج حجاب و عفاف)، قم: موسسه بوستان کتاب، ۱۴۰۲.
- متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹ ق.
- محسنی، منوچهر، مقدمات جامعهشناسی، تهران: نشر دوران، ۱۴۰۱.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم: نشر صدرا، ۱۳۹۰.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵.
[۱]. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، تاج اللغه و صحاح العربیه، ذیل واژه؛ محمدبن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه؛ محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل واژه.
[۲]. محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۲۴۳، ذیل آیه؛ اسماعیل بن عمر ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۲۹۴، ذیل آیه.
[۳] . محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۴، ص ۱۶۰؛ یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره، ج ۲۳، ص ۵۵-۵۶.
[۴] . محمدتقی شیخی، جامعهشناسی زنان و خانواده، ج۱، ص۱۰۹.
[۵] . منوچهر محسنی، مقدمات جامعهشناسی، ج۱، ص۲۸۳.
[۶] . سیفالله سیفاللهی، مبانی جامعهشناسی، ج۱، ص۲۲۴.
[۷]. محمد باقرمجلسی، بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۶۵، ح ۲.
[۸]. ذاریات، ۲۲.
[۹]. یونس، ۱۰۷.
[۱۰] . نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶. (نسخه صبحی صالح)
[۱۱]. علی بن حسام الدین متقی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ح ۷۵۷۷.
[۱۲]. ناصر مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ج ۶، ص: ۱۴۷-۱۴۳
[۱۳]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص ۹۶۶.
[۱۴]. گروه نویسندگان، پوشش و آرامش (خاطره نگاری تبلیغی در عرصه ترویج حجاب و عفاف)، ص ۴۲.
[۱۵]. نازعات/۱۷-۱۹
[۱۶]. محسن قرائتی، تفسیر نور، جلد ۱۰، صفحه ۳۷۶-۳۷۷.
[۱۷]. محسن قرائتی، تفسیر نور، ج ۴، ص ۶۰۲.
[۱۸]. گروه نویسندگان، پوشش و آرامش، صص ۷۴-۷۵.
[۱۹] . ولیالله، اردشیری، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین (علیهالسلام)، ص۵۵.
[۲۰] . محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الکافی، ج ۲، ص۷۸.
[۲۱]. مائده/ ۲.