درآمد
برخی از اندیشمندان دینی بر آنند که بنای زندگی انسان، برپایۀ زندگی اجتماعی شکل گرفته است و این امر در فطرت و ذات او به امانت قرار داده شده[۱] و به علت نیاز او نمی توان انسان را از آن دور کرد. [۲] این نظر به خلاف برخی دیگر از اندیشمندان است که قایلند، پیدایش جامعه و نیز تن دادن انسان به زندگی اجتماعی محصول تکامل طبیعی و تاریخی اوست . [۳]
به عنوان نمونه می توان به سخن توماس هابز[۴] (۱۶۷۹-۱۵۸۸م) از متفکران انگلیسی اشاره کرد:
انسان در آغاز خلقت به طور منزوی زندگی می کرد و پیوسته با هم نوعان خود برای برآوردن نیازهایش سرجنگ داشت … بشر برای رهایی از وضعیت ابتدایی از حقوق طبیعی خودش گذشته و با انعقاد پیمان آن را در اختیار حاکم قرار داده است .[۵]
با پذیرش زندگی اجتماعی انسان، سئوال اساسی جایگاه تربیت اجتماعی اوست و این که چگونه باید انسان اجتماعی را تربیت کرد که نه جامعه برای او آسیب زا باشد و نه او برای جامعه آسیب زا.
امروزه متفکران عرصه تربیتی، همانطور که در فصل اول نیز گذشت، گونه ای را در کنار دیگر گونه های تربیتی مطرح می کنند که متولی امر تربیت انسان برای زندگی کردن او در جامعه است و آن را امر مهمی برای ارتقاء رشد انسان نیز می دانند، چرا که بسیاری از نیازهای مادی و معنوی انسان در زیستن در جامعه برآورده می شود .
دین اسلام در میان ادیان الهی و نیز مکاتب ساخته انسان، رویکرد اجتماعی ویژه ای دارد به گونه ای که تمامی فروعات دینی آن با اجتماع پیوند محکمی دارد و برخی از آنها در بستر اجتماع مسلمانان تحقّق پیدا می کند.
احادیثی نیز در این مورد از ائمۀ معصومین:وجود دارد؛ به عنوان نمونه می توان به «باب العشره» کتاب کافی اشاره کرد که احادیثی در مورد زندگی اجتماعی در آن آورده شده است.
امیرالمومنین ۷در فرازی از نهج البلاغه امر تربیت اجتماعی را یکی از مهمترین مسایل می دانند که باید توسط حکومت انجام شود:
«حق شما بر من آنست که …. شما را آموزش دهم تا بى سواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگى را بدانید.» [۶]
در گفتار نخست لازم است معنای تربیت اجتماعی، مبانی، ضرورت، اهداف و نیز آثار این گونه از تربیت بیان شده و سپس به تبیین برخی از آیات قرآن که به این امر پرداخته شده است اشاره می شود ؛ در پایان به عنوان بخش مهمی از این پژوهش و نیز اصلی ترین بخش پژوهش نظرات مفسران امامیه ایرانی معاصر در این زمینه بیان می شود .
۳.۱. تعریف تربیت اجتماعی
در ابتدا نیاز است به تعریف هر کدام یک از اجزای این ترکیب پرداخته و در نهایت تعریف مورد نظر از تربیت اجتماعی بیان شود .
۳.۱.۱: تعریف تربیت
همانطور که در فصل نخست بیان شد، تربیت در اصطلاح عبارت است از شکوفایی استعدادهای درونی انسان در حیطه های سه گانۀ ارتباطی او .
۳.۱.۲: تعریف اجتماع
اجتماع از ریشه جمع بوده و به معنای گردآوردن، فراهم آمدن ، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگاری کردن می باشد[۷] و در زبان انگلیسی معادل Society می باشد.
جامعه نیز مونث جامع و اسم فاعل از کلمه «جمع» می باشد و آنچه در تربیت اجتماعی مدّنظر پژوهشگر می باشد به گونه ای به سمت تعریف جامعه برمی گردد و منظور تربیت شدن برای جامعه است.
اجتماع در اصطلاح جامعه شناسان و فیلسوفان این فن، هیات و ترکیبی است از اشخاص موجود؛ اما جامعه به وضع و حالت انسان ها یا حیواناتی گفته می شود که بر پایه قانونی مشترک زندگی می کنند .[۸]
اما در مورد معنای اصطلاح جامعه در میان اندیشمندان اختلاف بوده و در اینجا به دو تعریف از اندیشمندان اشاره می کنیم.
امیل دورکیم[۹]، از جامعه شناسان قرن ۱۹-۲۰ میلادی، نخستین جامعه شناس دانشگاهی کشور فرانسه[۱۰] و نیز اولین کسی که توانست کرسی استادی جامعهشناسی را تأسیس کند، در تعریف جامعه اینگونه بیان می دارد:
«جامعه موجوی است زنده که دارای حیات خاصی می باشد و نمی توان آن را عبارت از صرف گردآمدن سادۀ اجزاء خود دانست بلکه دارای وجدانی ویژه هست که افراد را به یکدیگر پیوند می دهد.» [۱۱]
استاد مطهری; در تعریف جامعه اینگونه می گوید :
«جامعه عبارت است از مجموعه ای از انسان هایی که در جبر یک سلسلۀ نیازها و تحت نفوذ یک سلسه عقیده ها و ایده ها و آرمان ها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه ورند .»[۱۲]
تعریفی که استاد مطهری ; بیان کرده اند، در اصل تعریف اجتماع است و نه تعریف جامعه؛ آنچه می توان به عنوان تعریف منتخب ارائه کرد این است که: «جامعه در اصطلاح، به معنای تجمع انسانی یک کشور ، یک شهر و یا یک ده است که تحت قانون مشترک زیست می کنند.»[۱۳]
ویژگی هایی که یک جامعه دارند عبارتند از: نظم سامان یافته در بین افراد جامعه، برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی افراد در آن ، داشتن یک حد و مرز جغرافیایی، تبعیت افراد از یک قانون پذیرفته شده در بین ایشان .[۱۴]
در نهایت لازم است به کارکردهایی که می توان برای جامعه بیان کرد اشاره شود تا این امر مشخص شود که رشد انسان فقط در قالب اجتماع ممکن و میسّر است و راه گریزی از این نوع زندگی برای او نیست.
این کارکردها به اختصارعبارتند از :
۱) نظارت های اجتماعی از سوی نهادهای رسمی و غیر رسمی برای تحقق نظم اجتماعی.
۲) برآورده شدن سریع تر و راحت تر نیازهای مادی و معنوی افراد یک جامعه.
۳) کارکرد امنیّتی حضور در اجتماع.
۴) تداوم نسل ها در بستر جامعه با پدید آمدن مسایلی همچون: ازدواج ، خانواده.
۵) ایجاد ارتباط عاطفی ، احساسی و… در بستر جامعه.[۱۵]
۳.۲.۳ : تعریف تربیت اجتماعی
در مورد این واژه در کتاب های جامعه شناسی مبحثی را مطرح کرده اند که از آن به عنوان «جامعه پذیری» یاد می کنند و در اصل در تربیت اجتماعی همین واژه است که به معنای «تربیت اجتماعی» نزدیک می باشد .
جامعه پذیری یا Socialization از دهۀ ۱۹۴۸ میلادی مورد استفاده جامعه شناسان قرار گرفت[۱۶] و از آن به عنوان مهم ترین عامل در اجتماعی شدن انسان ها می دانند .[۱۷]
در تعریف جامعه پذیری گفته می شود: «فرآیندی است که به انسان می آموزد که چگونه در جامعه به عنوان یک عضو فعّال مشارکت کند ، با اعضا همکاری کرده و از هنجارهای پذیرفته شده از سوی جامعه پیروی کند.»[۱۸]
و یا به طور ساده تر می توان گفت: «بیان این که یک انسان از بدو تولّدش چگونه با جامعه و فرهنگ (ارزش ها و هنجارهای آن) انطباق می یابد.» [۱۹]
با استفاده از مباحث مطرح شده در جامعه شناسی[۲۰] و نیز بهره گیری از مسایل تربیتی، می توان تربیت اجتماعی را اینگونه تعریف کرد : «تربیت اجتماعی عبارت است از تامین تمهیدات لازم جهت متجلی ساختن ارزش ها و ضوابط مطلوب اجتماعی در فرد به منظور موثر بودن او در برخوردهای اجتماعی اعم از هدایت دیگران ، مخالفت با نظرات غیر منطقی ، توافق و سازگاری و امور نظیر آنها. »[۲۱]
و روش های[۲۲] تربیت اجتماعی را می توان همان ابزارهایی دانست که به کمک آنها می توان مسئله اجتماعی شدن افراد یک جامعه را اجرا کرد.[۲۳]
۳.۲ :مبانی تربیت اجتماعی
در مبانی تربیت اجتماعی یک نکته بسیار مهم مورد بحث است و آن این است که اصالت با کدام است؛ فرد یا اجتماع ؟
پاسخ به این سئوال ممکن است درغایت تربیت و نیز در روش تربیت تفاوتهایی را پدید آورد .
اسلام هم فرد را و هم جامعه را اصیل می داند و به هر دو بها می دهد[۲۴] هرچند که جامعه را دارای روح جمعی می داند اما استقلال افراد را به رسمیت می شناسد و آزادی افراد را به هر بهانه ای سلب نمی کند گرچه در برخی موارد حفظ منافع جمع دارای اولویت می شود .
در این میان فرق های اساسی ای در بین نگاه فردگراها و جمع گراها نسبت به تربیت اجتماعی وجود دارد که نویسندۀ مقاله « تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه » آن را اینگونه بیان می دارد:
« بررسی ها راجع به دو دیدگاه فردگرا و جمع گرا نشان می دهد فردگرایان ، فرد را دارای اصالت و اولویت می دانند و مهمترین عامل کنش و واکنش های انسان را خصوصیت های روانی او می دانند و جامعه را فقط بستر شکوفایی استعدادهای انسان دانسته و نقش دیگری برای جامعه متصور نمی دانند.
این گروه جامعه را طفیلی و دنباله رو اندیشه و عمل فرد می دانند و به نوعی از تربیتی اجتماعی معتقدند که فرد را قادر می سازد تا دیگران را به صورت مفید و سنجیده کنترل کند.
جامعه گرایان معتقدند که فرد از طریق وراثت چیزی کسب نمیکند و هیچ عامل فطری نیز ندارد . فرد در جامعه تحت تاثیر همه جانبۀ اجتماع می باشد و شرایط اجتماعی بر اندیشه و اعمال فرد اثر می گذارد ، پس جامعه واقعیتی اصیل است و فرد تابع جامعه می باشد و لذا تربیت اجتماعی افراد را قادر می سازد با معیارهای مورد قبول جامعه هماهنگ شده و به آن عمل کنند.» [۲۵] [۲۶]
۳.۳ : آثار تربیت اجتماعی
آثاری که از این گونه تربیت برای انسان پدیدار می شود عبارتند از :
۱) زمینه سازی آرمان انبیاء: یکی از بهترین آثار تربیت اجتماعی، تحقق مهمترین آرمان انبیاء که از آن به عنوان مهمترین وظیفه انبیاء، یعنی تشکیل جامعه اسلامی نام برده می شود، است.[۲۷]
در بستر جامعه رشد یافته است که می توان افرادی سالم و صالح ساخت و این امر با جامعه گریزی به دست نمی آید. به همین دلیل مهمترین وظیفه ای که انبیاء بر دوش خود داشتند، تشکیل همین جامعه اسلامی است.
۲) تاثیر بر تربیت نسل های آینده: تمامی روابط نسل آیندۀ یک جامعه، متاثر از تربیتی است که در عصر حاضر حاکم بر جامعه است.[۲۸] اگر جامعه ای ظالم بوده و تعدی و خیانت در آن جامعه رواج داشته باشد، همین صفت ها را می توان در نسل های بعدی ایشان دید و اگر جامعه ای راه رستگاری را بپیماید، نسلی که در آن زندگی می کند در زمانی که خود حاکم بر سرنوشت خویش شود همین راه را می پیماید؛ چرا که فواید زندگی همراه با عدالت را چشیده است.
۳) ایجاد تعادل در منافع فردی و اجتماعی: در تربیت اجتماعی، فرد از خود محوری گذشته و با خروج از سلطۀ مدار فردی، هر دو مدار را مورد توجه قرار می دهد؛ یعنی هم برای اجتماع ارزش قایل است و هم برای خویشتن خویش و بیهوده هیچکدام را فدای دیگری نمی کند. [۲۹]
در بستر جامعه هست که صلاح خویش را بهتر می شناسد و با مقایسه خود با دیگر افرادی که در این اجتماع هستند می تواند مطلوب را بشناسد و آنچه به عنوان انسان از او خواسته می شود را درک کند.
۴) دوری از آسیب های اجتماعی: فرد با تربیت اجتماعی می تواند در جامعه به درستی انتخاب کند و از آسیب های اجتماعی که ممکن است با حضور فرد در اجتماع پدید بیاید، خود را دور کند.[۳۰]
۵) یادگیری همزیستی اجتماعی: همزیستی درست اجتماعی و زیستن آسوده در کنار هم با داشتن آرامش و امنیت خاطر یکی دیگر از فوایدی است که در این تربیت عاید انسان می شود. [۳۱]
۶) آماده سازی فرد برای قبول مسئولیت های اجتماعی: موردی است که فقط در این گونه از تربیت برای انسان محقق می شود و دیگر گونه های تربیت قادر به دادن این امتیاز به انسان نیستند. [۳۲]
۷) ادای دین به جامعه: در صورت شکل گیری تربیت اجتماعی، فرد دِین خود را در اجتماع ادا می کند؛ بدین معنا که او یاد می گیرد همواره به نفع اجتماع فکر کند و از خودخواهی بپرهیزد و با این کار اختلاف و جدایی از آن جامعه به دور ریخته می شود.
۸) از بین رفتن بی عدالتی: فردی که خود را به تربیت اجتماعی رنگ کرده است دیگر نمی تواند تبعیض های اجتماعی که منجر به بی عدالتی می شود را بپذیرد.
۹) هویت یافتن فرد: شخص با پذیرش تربیت اجتماعی و قرار گرفتن در اجتماع هویت پیدا کرده و خود را در «مای جمع» می بیند.[۳۳]
۱۰) ساختن انسان های متعادل: و در آخرین مورد می توان ساخته شدن انسان های متعادل برای حرکت در تحولات اجتماعی و سازگاری با تغییرات صورت گرفته در جامعه را بیان کرد.
[۱]. محمد حسین طباطبایی، روابط اجتماعی در اسلام ، مترجم: حجتی کرمانی، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۶۰، ص۲۰ ؛ اسماعیل علی، سعید؛ جواد رضا، محمد، مکتب های و گرایش های تربیتی در تمدن اسلامی، مترجم:بهروز رفیعی، اول، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۴،ص ۱۵۷-۱۵۸.
[۲]. عبدالله جوادی آملی، جامعه در قرآن، قم، اسراء ، ۱۳۸۹، سوم، ص ۲۴.
[۳]. اسماعیل خدادادی، مبانی جامعه شناسی، تهران، قم، یاقوت، ۱۳۸۴، اول ، ص ۱۱۳.
[۴]. Thomas Hobbes
[۵]. جونز وت، خداوندان اندیشۀ سیاسی، ترجمۀ علی رامین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، صص ۱۲۲-.۱۲۷
[۶]. قال علی۷: « فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ … وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا » نهج البلاغه ، خطبۀ ۳۴.
[۷]. معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۷۹؛ مفردات الفاظ القرآن، ج ۱، ص ۲۰۱؛ لسان العرب، ج۸، ص ۵۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۲، ص ۱۰۸. در میان فرهنگ های لغت فارسی هم می توان به فرهنگ دهخدا جلد اول صفحه ۱۰۴۹ اشاره کرد که برای این واژه، همین معانی را برگزیده اند .
[۸]. عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۶.
[۹]. David Émile Durkheim
[۱۰]. لیوئیس کوزر، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه : محسن ثلاثی ، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۳، یازدهم، ص ۲۰۴.
[۱۱]. امیل دورکیم، قواعد جامعه شناسی ، ترجمۀ : علی محمدکاردان، تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۶۸، ص ۱۳۰-۱۳۱.
[۱۲]. مرتضی مطهری;، ج۲، ص۳۳۲.
[۱۳]. اسماعیل خدادادی، پیشین، ص ۱۰۹.
[۱۴]. منوچهر محسنی، جامعه شناسی عمومی، تهران، طهوری، ۱۳۵۷، چهارم، ص ۷۵-۷۶
[۱۵]. عبدالحسین نیک گوهر، مبانی جامعه شناسی، تهران ، رایزن، ۱۳۶۹، دوم، ص ۱۴۲-۱۴۳
[۱۶].سید عبدالعلی قوام، توسعۀ سیاسی و تحول اداری، تهران، نشر قومس، ۱۳۷۱، ص ۷۱
[۱۷]. اسماعیل خدادادی، پیشین، ص ۱۲۷.
[۱۸]. همان، ص ۱۲۸.
[۱۹].فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۵، چهارم،ص ۳۰۵ ؛ منوچهر محسنی، مقدمات جامعه شناسی، تهران، دوران ، ۱۳۷۵، اول، ص ۱۰۵؛ آنتونی گیدنز، جامعه شناسی ، ترجمۀ : منوچهر صبوری، تهران، نشر نی ، ۱۳۸۶، بیستم، ص ۸۶.
[۲۰]. Sociology
[۲۱]. محسن ایمانی، تربیت اجتماعی، فصلنامه تربیت، شمارۀ ششم، سال سوم، اسفند۶۶ ، ص ۳۱.
[۲۲]. روش، عبارت است از طریق انجام کار یا چگونگی استفاده از وسایل رسیدن به هدف های مورد نظر و به عبارتی شیوۀ پیاده کردن اصول تربیتی است . (سیدمحمّد مرتضوی ، اصول و روشها در نظام تربیت اسلام، تهران، انتشارات گلنشر، ۱۳۶۹، اول، ص ۴۲)
[۲۳]. محمد علی افخمی اردکانی، تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره ۲۱و۲۲، بهمن ۱۳۸۶، ص ۱۶.
[۲۴]. مرتضی مطهری;، ج۲۲، ص ۴۹۶.
[۲۵]. محمد علی افخمی، پیشین، ص ۳۶ -۳۷.
[۲۶]. برای مطالعه در این مورد می توان به مقاله ای که در این مورد طور مفصل در نقد دیدگاه فردگرایان به قلم خانم منیره عابدی نوشته شده ، اشاره کرد که با عنوان « تربیت اجتماعی از دیدگاه فردگرایان و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی» در نشریۀ پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی ، سال ۱۹ ، دوره جدید شماره ۱۲ در صفحات ۳۹ تا ۶۳ آورده شده است.
[۲۷]. عبدالله جوادی آملی،جامعه در قرآن، ص ۷۴
[۲۸]. سعید مذبوحی، پیشین، ص ۵۴.
[۲۹]. همان، ص ۵۹ .
[۳۰]. محمد رضا امین زاده، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی،قم، انتشارات در راه حق،۱۳۷۶، اول، ص ۱۵۲.
[۳۱]. محسن ایمانی، پیشین، ص ۳۰.
[۳۲]. همان، ص ۳۲.
[۳۳].گی روشه ، کنش اجتماعی، ترجمۀ : هما زنجانی زاده، مشهد، نشر قومس، ۱۳۶۸، دوم، ص ۱۵۱ .