سطح درآمد و رضایت زناشویی

میان سطح درآمد همسر و رضایت زناشویی ارتباط معناداری وجود دارد. 

سطح درآمد و رضایت زناشویی

 یکی از مسائل مهم در زندگی زناشویی، بعد اقتصادی خانواده است. برخی به درست بر این باور هستند که درآمد بالا می تواند رضایت زناشویی و پس از آن رضایت زندگی را نیز افزایش دهد. این پندار درست نیست که پول خوشبختی می آورد، بلکه درآمد مطلوب در کنار هزینه درست می تواند این رضایت را به همراه داشته باشد.


نتایج پژوهش ها در ایران

در پژوهش های صورت گرفته برخی از این موارد نشان از آن دارد که رابطه معناداری بین رضایت زناشویی و میزان درآمد خانواده و وضعیت اشتغال زنان متاهل وجوود ندارد.[۱] فاتحی و نظری در تحلیل خودشان نشان دادند با افزایش درآمد زنان رضایت آنها از زندگی افزایش می یابد ولی درآمد مردان با میزان رضایت آنها از زندگی زناشویی رابطه ای ندارد.[۲]
اما در پژوهش های صورت گرفته دیگر، این رابطه معنادار کشف شده است که درآمد اقتصادی با رضایت زناشویی ارتباط معناداری دارد. عبدالله زاده در پژوهش خویش درآمد را در کنار دیگر مولفه های جمعیت شناختی، از عوامل افزایش رضایت زناشویی دانسته است.[۳]
در پژوهش های دیگر نیز همین ارتباط معنادار را می توان دید. مهدوی در طرح پژوهشی دانشگاه بهشتی تهران نتیجه گرفت که متوسط کل رضایت بین مردان بیشتر از متوسط کل رضایت میان زنان بوده است و درآمد همسر، درآمد خود فرد و تحصیلات همسر رابطه ای معنادار با رضایت زناشویی دارد.[۴]


نتیجه پژوهش های دیگر

در پژوهش های غربی نیز همین داده ها به دست آمد که نشان از آن دارد که این معناداری یک موضوع درون فرهنگی نیست. پژوهش های زانیا و همکارانش، کارنی و برادبوری[۵] و هلمن[۶] از جمله این موارد است. زانیا و همکارانش از بررسی هایی که انجام دادند به این نتیجه رسیده اند که تفاوت بسیاری در افراد با سطح درآمد بالا نسبت به افراد با سطح درآمد پائین وجود دارد.[۷]
خانواده ای متعادلی که دارای درآمد مطلوب باشد، در هزینه کرد برای سلامت جسمی و روانی اعضای خانواده بهتر می تواند هزینه کند. این کسب درآمد اگر به طور درست صورت بگیرد و به زمانی که باید مرد یا زن در خانه به ایفای نقش خود بپردازند، ضربه ای وارد نکند، می تواند درآمد مطلوب به شمار آید. در غیر این صورت، این درآمد، هر چقدر هم که بالا باشد نمی تواند بر افزایش رضایت زناشویی و نیز رضایت زندگی بیفزاید.
یافته های فاورزوالسن مشخص کننده این مطلب بود که داشتن همزمان کار تمام وقت و نیمه وقت (که نشان از اختصاص وقت زیاد به فعالیت های اقتصادی دارد) سطح رضایت از ازدواج را در مردان کاهش می دهد، درحالی که کار کردن زنان در رضایتمندی زناشویی آنها مؤثر نیست.[۸]


علت ارتباط میان درآمد و رضایت زناشویی

در پژوهش فتحی و آزادیان بر روی زوجین ۳۵ تا ۵۵ ساکن در مناطق ۳ و ۱۰ شهر تهران اینگونه به دست آمد که رابطه میان سطح درآمد و وضعیت اقتصادی و رضایت زناشویی یک ارتباط معنی دار است و با افزایش سطح درآمد و سطح درآمد همسر میزان رضایت زناشویی نیز افزایش می یابد.
شدت معناداری این ارتباط برای زنان در مقایسه با مردان قوی تر است.  شاید دلایل آن را باید در این جستجو کرد که سطح درآمد مطلوب و رفاه اقتصادی باعث کاهش تنیدگی درون خانواده و ایجاد احساس ایمنی در زوج ها و نیز دسترسی بیشتر به یک سری منابع و امکانات، شرایطی را ایجاد می کند که رضایت زناشویی را افزایش می دهد.
افراد با سطح درآمد مطلوب، به دلیل امکان فراهم آوردن شرایط محیطی و تربیتی بهتر برای خود و فرزندانشان، آرامش روانی بیشتری و اعتماد به نفس بیشتری دارند.
در بعد ارتباطات اجتماعی، داشتن درآمد مطلوب، توانایی برقراری ارتباط های اجتماعی را افزایش می دهد و به سبب برخورداری از روابط اجتماعی گسترده تر، حمایت های اجتماعی بیشتری نصیب افراد می شود و با تنیدگی های کمتری مواجه می شوند.
از سوی دیگر فشارهای اقتصادی، نگرانی های دائمی درباره بی پولی و ناهماهنگی دخل و خرج سبب کاهش رضایتمندی زناشویی می شود. دسترسی زنان به منابع مالی و استقلال اقتصادی و تأمین بخشی از نیازها و هزینه های خانواده، پایگاه قدرت آنها در خانواده و تصمیم گیری ها را بهبود می بخشد و رضایتمندی زناشویی آنها را افزایش می دهد.


 پی نوشت:


[۱] . بیژن زارع و همکاران. «مطالعه رابطه عوامل مؤثر بر میزان رضایت از زندگی زناشویی در میان زنان و مردان متأهل شهر تهران»، مجله مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، ش۱، (بهار و تابستان ۱۳۹۴).[۲] . ابوالقاسم فاتحی دهاقانی و علی محمد نظری، «تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق در استان اصفهان، مجله مطالعات امنیت اجتماعی، ش ۱۲، (بهار ۱۳۸۹).[۳] . حسن عبدالله زاده، «بررسی تأثیر صفات شخصیتی بر رضایت زناشویی زوجین شهر دامغان، )پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی)، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، تبریز.[۴] . محمدصادق، مهدوی، عوامل مؤثر بر رضایت زن و شوهر، تهران: مبتکران، ۱۳۷۴، ص ۶۵.[۵] . Karney، B. R.، &، T. N. Bradbury (2005). Contextual influences on marriage: Implications for policy and intervention، Current Directions in Psychological Science, 14.[۶] . Holman ،T.B. J.H. Larson، & Harmer1994( ). The Development and Predictive validity of a new premarital،S.L. assessment instrument: The preparation for marriage questionnaire ،Family Relations, 43(1).[۷] . Zainah ,A.Z. ،R. Nasir, S. H. Ruzy, M. Y. Noraini (2012). Effects of demographic variables on marital satisfaction, Asian Social Science, Bangi,Malaysia, 8 (9).[۸] . Fowers،B.J.،& D.H. Olson. “Enrich Marital Inventory: A discriminant validity and cross-validity assessment” Journal of Marital and Family Therapy 15 (1), (1980).

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.