مقدمه
یکی از آرزوهای انسان در معامله ای که با دنیایی که در آن زندگی می کند، کسب کامل رضایت از زندگی است که برای برآوردن آن تلاش هایی بسیار می کند. کسب این رضایت از زندگی سخنی نیست که اختصاص به اهل ایمان و یا اهل دنیا باشد؛ بلکه هر دو گروه به دنبال کسب کامل آن می باشند و آنچه موجب تمایز این دو گروه در کسب رضایت کامل از زندگی می شود، اجزا و مولفه هایی است که هر کدام در رضایت از زندگی قائل اند.[۱]زندگی بستر تکامل است و رضایتمندی شرط موفقیت در آن است. در نهایت آنچه رضایت از زندگی برای یک فرد مومن دارد کسب سعادت آخرتی است چرا که این رضایت از زندگی و سعادت اخروی می توان ارتباط مستقیمی را یافت.
مطلب دیگری که در این میان لازم به بیان آن می باشد آن است که انسان به عنوان آنکه موجودی است اجتماعی ؛ در بستر اجتماع رشد می کند و ناگزیر باید تن به زندگی اجتماعی بدهد[۲]؛ اولین اجتماعی که او را در خود جای می دهد و تا آخر حیات نیز همراه او می باشد، خانواده است که نقش به سزایی در سعادت او دارد.
خانواده نه تنها محل تامین نیازهای عاطفی، مادی، تکاملی و معنوی اعضای خود است، بلکه مبداء بروز عواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط و تعاملات بین فردی نیز هست[۳] و از آنجا که سلامت و بالندگی این جامعه کوچک بسیار بر رضایت فرد از زندگی تاثیر گذار است، به ناچار باید هر آنچه که موجب آسیب به آن است را شناخت و در از بین بردن آن اقدام کرد.[۴]
نتیجه زندگی زناشویی
در زندگی زناشویی، آنچه حاصل این زندگی است، رضایتی است که زوجین و اعضای خانواده از بودن در کنار هم دارند و در سنجش آن هست که می توان یک خانواده را سعادتمند و اعضای آن را اعضایی دانست که امکان رسیدن به سعادت در میان ایشان هست.[۵]
روابط زناشویی همچون دیگر رابطه های انسانی و نیز خانواده همچون دیگر گروه های اجتماعی، دارای زمان های بحرانی است که این لحظات در کنار همان لحظات آرام زندگی، شکل دهندۀ زندگی انسان است و گریزی از بودن آن ها نیست و تنها راه چاره، آموختن مهارت هایی است که بتواند ناآرامی های زمان بحرانی را کاهش دهد و تهدیدهای پدید آمده آن را تبدیل به فرصت کرد.
ابزار رضایت، رفق و مداراست
داشتن «رفق»، در زمان آرامش که همان همراهی و دوستی است در کنار «مدارا» در زمان لحظات طوفانی یک زندگی، مباحثی است که رسیدن به رضایت از زندگی را تسهیل کرده و سرعت بخش در رسیدن به آن است و از سوی دیگر عدم وجود این دو در رابطۀ همسران، کاهش دهندۀ رضایت از زندگی است.
داشتن خانواده ای سالم و سعادتمند در گرو آن است که افراد اندیشه ها و سلیقه های مختلف یکدیگر را تحمل کنند و از کنار برخوردهای اشتباه و نادرست یکدیگر با اخلاق کریمانه درگذرند.
در فرهنگ اسلامی، «مدارا» واکنش مناسبت به اختلاف ها دانسته شده است و در روایات آن را موجب سلامت زندگی دانشته اند.[۶] اما این واکنش همیشه به نحو احسن انجام نمی پذیرد، چرا که گاهی مدارا، مفهوم تسلیم شدن دارد. از همین رو لازم است این دو واژه «رفق» و «مدارا» باز فهمی شده و در یک قالب الگوی مداخله ای بتواند زوجین را در برابر ناملایمات زندگی و مشکلات رفتاری یکدیگر شکیبا و منعطف کند.
بنابر این برای تسهیل مدارا، به عنوان یک راهکار سازگاری، شناخت عوامل تقویت آن ضروری به نظر می رسد چرا که تقویت مدارا مساوی خواهد بود با تقویت و تحکیم محبت بین همسران که آن نیز موجب پویایی و نشاط خانواده سالم خواهد شد و نهایتا هدف از تشکیل خانواده که همان کمال و کامیابی است، تحقق خواهد یافت.
در نگاه اسلام، برای این دو لحظه (آرامش و طوفان) توصیه هایی وجود دارد که نتیجۀ آن رضایت از زندگی حاصل می شود. در به کارگیری مهارت ها و توصیه ها لازم است که این مفاهیم و نظریات از گزاره های دینی استخراج گردد.[۷]
ضرورت و اهمیت سخن
توجه به ساختار خانواده و تاثیر آن بر افزایش رضایت از زندگی، اهمیت این پژوهش و ضرورت آن را به خوبی تبیین می کند.
از آن روی که خانواده، محل اجتماع اعضایی است که به طور سببی و یا نسبی در کنار هم قرار گرفته اند، دارای ویژگی هایی است که نهاد اجتماعی دیگری را نمی توان همچون آن یافت. از این روی، اهمیت یافتن هر آن چیزی که باعث آسیب بدان می شود لازم بوده و اقدام در حل آن گام دومی است که آن نیز بسیار اهمیت دارد.
پی نوشت:[۱]. رفیعی، مهدی و ابراهیم حاجیانی (۱۳۹۲)، بررسی رضایت از زندگی و عوامل موثر بر آن (با استفاده از نتایج پیمایش ملی، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، سال دوم، شماره پنجم.[۲]. علیرضا شایان مهر، دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران: نشر کیهان، ۱۳۸۰، چاپ اوّل، ص۲۳۸-۲۳۷.[۳]. ساروخانی، باقر (۱۳۷۰)، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران: انتشارات سروش.[۴]. اناری، آسیه و مظاهری،محمد علی (۱۳۹۴)، عوامل خانوادگی مرتبط با رضایت از زندگی دختران نوجوان، راهبرد فرهنگ، شماره ۳۰.[۵]. محمدی ری شهری، محمد و پسندیده، عباس ،۱۳۸۷)[۶]. تمیمی آمدی، ابوالفتح (بی تا)، غرر الحکم و دررالکلم، قم:دارالکتب اسلامی.[۷]. (محمدی ری شهری، محمد و پسندیده، عباس ،۱۳۸۷)
نویسنده: محمدحسین افشاری