۱.تربیت جنسی
برای این اصطلاح تعاریف متعددی را می توان یافت که به برخی از ایشان اشاره می شود:
الف) مقصود از تربیت جنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی که به سن بلوغ رسید. حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود.[۲]
ب) تربیت جنسی، این است که زمینه ها و عواملی که مربوط به مسائل جنسی است، طوری فراهم شود که استعدادهای شخصی در جهت به کمال اختیاری فرد، شکوفا شود و او را برای رسیدن به کمال مطلوب، یاری نماید.[۳]
ج) فرد در دوره های رشد کودکی، نوجوانی و جوانی، به گونه ای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدر دان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر یا مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گیرد؛ آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند؛ با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با همسر آشنا گردد و در سایه آن، به آرامش برسد؛ به گونه ای که عواطف و فعالیت های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب و خشنودی خداوند، به کار گیرد.[۴]
از میان سه تعریف یاد شده، تعریف دوم به گونه ای علمی به تعریف تربیت جنسی و تعریف اول و سوم به بیان مصادیق تربیت جنسی پرداخته است.
۲. کودک
الف) حد فاصل میان نوزادی و نوجوانی را عرف عام دوره ای کودکی می گویند. علماء حقوق ذیل کلمه صغیر می گویند: پسر و دختری که به بلوغ شرعی نرسیده است از محجورین است، به محض رسیدن به بلوغ حجر او محو می شود، بدون این که احتیاج به صدور حکم از سوی حاکم شرع باشد، اگر پیش از بلوغ به حدی رسد که دارای تمیز باشد او را صغیر ممیز گویند.[۵] کودک در فرهنگ های لغت عربی به معنای انسانِ کم سِنی است که هنوز بزرگ و بالغ نشده است. واژه بچه (اگر به معنای فرزند نباشد) نیز بیشتر به همین معنا به کار میرود.
در عربی، واژههای «طفل»[۶] و «صغیر»[۷] مترادف «کودک»، واژه «رضیع» به معنای «شیرخوار»[۸]، و واژه «صبیّ» نیز گاه به معنای «کودک»[۹] و گاه به معنای «شیرخوار» است[۱۰].
در نظامهای حقوقی گوناگون، کودک با معیارهای متفاوتی تعریف شده است. در اغلب نظامهای جدیدِ حقوقی، تعریف کودک ناظر بر سن انسان است و سن، تنها عامل تمایز دوره کودکی از بزرگسالی است؛ ولی در فقه و حقوق اسلامی، پایان کودکی، ناظر بر بلوغ فرد است که مراد از آن، آغاز مرحلهای از زندگی است که از یکسو، با پدیدآمدن برخی دگرگونیهای جسمی، از جمله شکوفایی غریزه جنسی، آمادگی توالد و تناسل به وجود میآید و از سوی دیگر، قوای عقلی، ادراکی و روانی رشد مییابد. بالغ شدن، معیار ورود از دوره کودکی به بزرگسالی است و سن فقط یکی از اَمارههای بلوغ است. [۱۱] آنچه در این نوشتار به عنوان دوران کودکی در نظر گرفته شده است سنین بعد از شیرخوارگی تا انتهای هفت سالگی است، یعنی پایان دوره کودکی اول.
اهداف تربیت جنسی کودک
روایات اهل بیت (علیهم السلام)
دسته بندی ای که می توان در روایاتی که از اهل بیت در این مورد رسیده است، به دو دسته می باشد که برخی از ایشان توصیه هایی است که به والدین و اطرافیان کودک در تربیت جنسی فرزند برمی گردد و دسته ای دیگر به گونه ای توصیه های تربیتی است برای خود شخص در دوران کودکی که باز به گونه ای، این موارد را باید والدین به فرزند خویش تذکر داده و او را در انجام و به خاطر سپردن این دست از اعمال یاری دهند.
الف) توصیه به والدین و اطرافیان کودک
۱.دوری از آمیزش در نزد کودک
در این مورد می توان به روایات زیر اشاره کرد:
در روایتی از امام صادق(علیه السلام)که شیخ کلینی در باب«بَابُ کَرَاهِیَهِ أَنْ یُوَاقِعَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِی» اینگونه از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل می فرمایند:
«سوگند به کسی که جانم در دست اوست؛ اگر کسی با همسرش درآمیزد و در اتاق کودکی بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای نفس ایشان را بشنود، هرگز رستگار نمی شود. اگر پسر باشد، مردی زناکار و اگر دختر باشد، زنی زناکار می شود.»[۱۲] اگر چه این حدیث و برخی دیگر از احادیثی که در این باب مورد بررسی قرار گرفته است دارای سندهای ضعیف میباشد، ولیکن اگر قائل به وثاقت صدوری باشیم مویدات و قرائن بسیاری را می تواند در این مورد ملاحظه کرد جدای از اینکه می توان از قاعده تساهل و تسامح در ادله سنن بهره برد. از لحاظ محتوایی این حدیث، اشاره به آثار وضعی عدم توجه در مسایل زناشویی است که اولین آثار این عدم توجه گریبانگیر فرزند ایشان می شود.
ممکن است این سئوال مطرح شود که چگونه ممکن است کودکی که چیزی را متوجه نمی شود و هنوز امکان آموختن این مسایل برای او امکان ندارد، چگونه ممکن است این آثار بر او مترتب شود.
کوتاه سخنی که می توان اینجا بیان داشت این است که گاه تربیت به طور ناآگاهانه است و به طوری در ضمیر ناهوشیار انسان آثار خود را می گذارد و کودکی که در اتاقی که در آن آمیزش می شود، حضور دارد می تواند این هیجانات را درک کند و این هیجانات جنسی موجب زمینه سازی او برای ارتکاب گناهان جنسی شود.
در روایتی دیگر نیز از امام صادق(علیه السلام) در کتاب کافی روایتی در این موضوع نقل شده است: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)یَقُولُ: لَا یُجَامِعُ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ لَا جَارِیَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُورِثُ الزِّنَى.»[۱۳] برخی از بزرگان در شرح این روایت قائل شده اند که منظور از صبی در اینجا کودک ممیز است[۱۴] و منظور از کودک ممیز کودکی است که می تواند بین خوبی ها و بدی ها تفاوت قائل شود و آن را درک کند.[۱۵]
۲.جدا نمودن بستر در دوران کودکی
گرچه این نکته لازم به تذکر است که روایتی که به سن هفت سالگی اشاره دارد در کتاب های عامه آمده است و در کتاب های حدیثی شیعه، این روایت نیامده است و دومین نکته ای که در این میان قابل تذکر است تعابیری که در روایت هفت ساله آمده است جدایی «فراش» کودک از دیگران است و در روایات دیگر که سن ده سالگی را بیان می دارد، تعبیر «مضاجع» شده است.
در روایتی دیگر که در کتاب «کتاب من لایحضره الفقیه» جلد ۳، صفحه ۴۳۶، حدیث ۴۵۰۸ آمده، زمان جدانمودن بستر را از سن شش سالگی بیان نموده است ولی این حدیث، حدیث موقوف بوده که باعث ضعف آن شده است و جدای آن دلیلی برای جبران ضعف این سند بیان نشده است.
۳.جلوگیری از تماس بدنی با کودک
در این مورد از مسایلی که به والدین برمی گردد و بسیار اهمیت دارد، روایتی است که مادر را از تماس بدنی با دختر شش ساله اش نهی نموده است چرا که آن، بخشی از زناست.
امام علی(علیه السلام) در روایتی بیان می دارند: «مُبَاشَرَهُ الْمَرْأَه ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَهٌ مِنَ الزِّنَا».[۱۸]
می توان از روایت اینگونه برداشت کرد که از سن شش سالگی است که کودک نسبت بدن خود حساس شده و ممکن است تماس بدنی با او، موجب تحریک بدنی او شود. به همین خاطر لازم است برای جلوگیری از انحرافات جنسی فزرند، از سن شش سالگی برخی از کارهایی که مستلزم ارتباط بدنی است همچون استحمام فرزند، از آن دوری شود و فرزند را به گونه ای از سنین پنج سالگی آموزش داد که در سن شش سالگی خودش بتواند استحمام خود را انجام دهد.
نکته ای که باید در مورد واژه «زنا» بیان داشت این است که گاه این واژه معنای عامی دارد و هر گناه جنسی را شامل می شود. با این نگاه، امام (علیه السلام) این تماس بدنی را، گناه جنسی می دانند.
نویسنده : محمد حسین افشاری
پی نوشت :
[۱] . کارشناس ارشد قرآن و حدیث از دانشگاه قرآن و حدیث، کارشناسی ارشد ادیان ابراهیمی، کارشناسی ارشد مشاوره اسلامی[۲]. اسلام و تربیت کودکان، ص۲۴.
[۳]. تربیت جنسی در اسلام، ص۲۱.
[۴]. علی نقی فقیهی، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، ۱۳۸۷، دوم.
[۵]. محمد جعفر لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر گنج دانش، ۱۳۸۱، ج ۳، ص ۲۳۵۲.
[۶]. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغه و صحاح العربیه، ذیل «طفل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
بن منظور، لسان العرب، ذیل «طفل».
[۷]. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغه و صحاح العربیه، ذیل «صغر»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «صغر»، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
محمد بن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، ذیل «صغر»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۸]. خلیل بن احمد، کتابالعین، ذیل «رضع»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
ابن منظور، لسان العرب،ذیل «رضع».
[۹]. خلیل بن احمد، کتابالعین، ذیل «صبو»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «صبو»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۰]. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «صبا».
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «صبو»، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[۱۱] . حسن امامی، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۴۴ـ۲۴۵، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۱ش.
[۱۲] . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ رَجُلًا غَشِیَ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَهً کَانَتْ زَانِیَهً وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ. (کافی، ج ۵، ص ۵۰۰، ح۲) در منابع دیگر نیز این روایت آمده است ولی بخشی که به سیره امام سجاد(علیه السلام) برمی گردد، بیان نشده است.(وسایل الشیعه، ج۲۰، ص ۱۳۳، ح ۲۵۲۲۳)
[۱۳] . کافی، ج ۵، ص ۵۰۰، ح ۱- تهذیب الاحکام، ج ۷ ، ص ۴۱۴، ح ۲۷
[۱۴] . قال السید فی شرح النافع: هل یختص الحکم بالممیز أو یتناول الجمیع؟وجهان، و جزم المحقق الشیخ علی بالأول، و لا بأس به.( شرح المختصر النافع لصاحب المدارک مخطوط.)
[۱۵] . توضیح المسائل امام خمینی، م ۵۷.
[۱۶] .روایاتی که در این بخش می توان بیان کرد عبارتند از:
الف) پیامبر اسلام(ص): بسترهای پسر و پسر، پسر و دختر، و دختر و دختر را از ده سالگی از هم جدا کنید. (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص: ۴۳۶-۴۳۷)
ب) امام علی (علیه السلام):کودک در هفت سالگی دندان هایش می ریزد، و در نه سالگی به نماز وادار می گردد و در ده سالگی بسترهایشان جدا می شود، و در چهارده سالگی محتلم می شود و رشد قدی او در ۲۱ سالگی و رشد عقلی او در ۲۸ سالگی به اتمام می رسد مگر با به دست آوردن تجربه. (الکافی ج۷ ،ص۶۹، ح ۸ ؛ تهذیب الاحکام، ج ۹، ص ۱۸۳، ح ۷۳۸)
ج) امام صادق (علیه السلام): پسران وقتی به ده سالگی رسیدند، بسترهاشان را از زنان، جدا می شود. (الکافی ج۶ ،ص۴۷، ح ۶)
[۱۷]. المستدرک علی الصحیحین، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۷۲۱؛ سنن دارقطنی، ج ۱، ص ۲۳۰، ح ۱.
[۱۸]. (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص: ۴۳۶،ح ۴۵۰۵)