ده راه برای موفقیت در ارتباط با کودک
همانطور که ارتباط با بزرگسالان دارای اصول و قواعدی است، ارتباط با کودکان نیز از این امر مستثنی نیست. کودکان هم به عنوان انسان هایی که می اندیشند، احساسات و عواطف دارند، دارای قواعد و اصولی هستند که باید این اندیشه را به درستی شناخت و احساس و عواطف آنها را به درستی درک کرد. دنیای کودکان، دنیای خاص و معصومانه ایست که هنوز با کدورت ها و زشتی هایی که دنیای بزرگ ترها بدان آمیخته است، آلوده نشده است. از همین روی ارتباط درست با کودکان می تواند باعث شادی و نشاط دو طرف شود.
در این نوشتار ما به ده راه برای موفقیت در ارتباط با کودکان اشاره می کنیم. این ده راه عبارتند از:
۱)دنیا را از نگاه کودکان بنگرید.
برای فهم مسائل و مشکلات پیش افتاده در رفتارهای کودکان، گاه لازم است خود را جای کودک خود بگذارید و از نگاه او به دنیا بنگرید. برخی از والدین کودکان دو تا سه ساله بیان می دارند که کودک ما خیلی به وسایل اسباب بازی اش حساس هست و نمی گذارد دیگران دست به وسایل اسباب بازی او بزنند. این دست از والدین، این کار را نوعی بی اخلاقی و خودخواهی می دانند در حالیکه در نگاه کودک اینگونه نیست. او به تازگی دارد معنای مالکیت را می فهمد، از همین روی میان وسایل خود و دیگران تقسیم بندی می کند و سعی دارد از وسایل خود به خوبی مراقبت کند. او احساس می کند که هر کس که می خواهد با اسباب بازی های او بازی کند، می خواهد مالکیت او را از بین ببرد. از همین روی سخت پای بر مالکیت خود می فشارد. اگر کودک و یا بزرگسالی این اعتماد را به او بدهد که وسایل را به او برخواهد گرداند و آسیبی بدان ها نخواهد رساند، کودک به راحتی وسایل خود را در اختیار دیگری قرار می دهد.
۲)اگر وعده ای به کودک خود داده اید، آن را عملی کنید.
یکی از راه های یادگیری کودکان از طریق مشاهده است. «یادگیری مشاهده ای»[۱] به عنوان یکی از نظریات یادگیری در روان شناسی مطرح می باشد که توسط آلبرت بندورا[۲] (1925) ی کانادایی مطرح شده است. بندورا خود قائل بود مهمترین نوع یادگیری، یادگیری مشاهده ایست که در نظرات افراد دیگر همچون ثرندایک نیز در مورد آن سخن به میان آورده شده بود.[۳]
سخن از مشاهده از آن روی به میان آمد که کودکان با نظر به رفتارهای والدین به باورها، هیجانات و رفتارهای خود شکل می دهند. از همین روی والدین باید به این امر بسیار دقت کنند. یکی از این موارد در جایی است که والدین به فرزندان خود وعده ای می دهند. فرزندانی که با عمل به تعهد از سوی والدین مواجه می شوند، می آموزند که باید همیشه به وعده های خود عمل کنند ولی کودکانی که همیشه با عدم عمل والدین به تعهداتشان روبه رو می شوند، یاد می گیرند که عمل به تعهد یک امر غیر لازمی است. این کودکان در زندگی آینده خود نمی توانند افرادی متعهد باشند.
در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اینگونه نقل شده است که فرمودند: «اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَاِنَّهُمْ لایَرَوْنَ اِلّا اَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ؛ کودکان خود را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید، وقتی به آنها وعدهای میدهید حتماً وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود میپندارند.»[۴] بر اساس این روایت می توان اینگونه برداشت کرد که در صورت پیمان شکنی والدین، کودکان ایشان نسبت به رازقیت خدای متعال نیز کافر خواهند شد.
۳)توقعات را با توان کودک بسنجید.
در روایتی امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: « انَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَرْحَمُ الرَّجُلُ لِشِدَّهِ حُبِّه لِوَلَدِهِ؛ همانا خداوند متعال نسبت به شخصی که نسبت به فرزند خود محبت بسیار دارد رحمت و عنایت میکند.»[۵]
شاید بتوان یکی از مصادیق محبت کردن به کودک این باشد که خواسته های تان را بر اساس توان او شکل بدهید. یکی از اشتباهات رایج در میان والدین آن است که خواسته هایشان از کودکانشان بر اساس آرزوهایی که خود داشته اند و بدان نرسیده اند، شکل گرفته است نه بر اساس توان کودک.
امروزه والدینی را می بینید که کودک خود را از این کلاس به کلاس دیگری می برند و تنها دلیل شان بر این نوع از رفتار این است که اگر او در این سختی بکشد، طمع موفقیت را در آینده خواهد دید، در حالیکه در واقع اینگونه نیست. این کودکان پس از مدتی به چنان اضطرابی مبتلا خواهند شد که حتی ممکن است از درس خواندن عادی خود زده شوند، چه برسد به کلاس های گوناگونی که به اجبار والدین می روند.
برای داشتن کودکی موفق و با نشاط راه های ساده ای وجود دارد. منتهی گام نخست در این مورد شناخت درست کودک خود و استعدادهایی است که در او وجود دارد. پس قبل از شروع هر کاری سعی کنید استعدادهای او را به درستی بشناسید.
پی نوشت:
[۱] . Observational learning[۲] . Albert Bandora[۳] . حسین زارع، روان شناسی یادگیری، تهران: دانشگاه پیام نور، سیزدهم، ۱۳۹۲، ص ۱۲۳.[۴] . وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۲۶.[۵] . مکارم الاخلاق، ص ۱۱۳.
نویسنده: محمدحسین افشاری