مقدمه
اشتغال زنان همانطور که فوایدی برای ایشان به همراه داشته است، آسیب هایی را نیز برای زنان و نیز جامعه ای که در آن اینگونه ارزش ها رواج دارد، به همراه داشته است.
در یک دسته بندی ابتدایی می توان این آسیب ها را در سه دسته کلان قرار داد:
- آسیب های فردی که می تواند آسیب های جسمی و روانی باشد.
- آسیب های خانوادگی که در این دسته آسیب هایی قرار می گیرد که دیگر اعضای خانواده بدان دچار شده اند.
- آسیب های اجتماعی آن دسته از آسیب هایی هستند که از حضور زنان شاغل در سطح جامعه همچون بیکاری مردان و … پدید آمده است.
در این نوشتار به برخی از آسیب های اشتغال زنان می پردازیم.
۱) تعارضات با همسر
یکی از آسیب های روانی ای که شاغل بودن زن می تواند به همراه داشته باشد، پیدایی تعارضات میان همسران با هم هست. زندگی در حالت عادی آن دارای تعارضاتی است که در صورت کمرنگ شدن انجام وظایفی یکی از زوجین ممکن است این تعارضات افزایش یابد. از همین روی زنانی که شاغل هستند تعارضات بیشتری را در سطح زندگی خود مشاهده می کنند.
این تعارضات در صورت اصرار زن بر فعالیت های بیرون از خانه می تواند شدت یابد. از همین روی اگر خانمی قصد آن را دارد که به فعالیت های بیرون از خانه اشتغال داشته باشد، لازم است که این تعارضات را به درستی بشناسد و سعی در مدیریت و حل آن ها داشته باشد. این امر نیازمند آن است که او وقت بیشتری از زمانی را که در خانه هست را به انجام وظایفی که در نبودش، کاستی صورت گرفته، اختصاص دهد.
۲) چندگانگی تربیت فرزندان
یکی از کارکردهای مهم خانواده، کارکردهای آموزشی است که اعضا در بستر خانواده اموری را که بدان نیاز دارند را می آموزند. والدینی که به خاطر اشتغال خود نمی توانند این وقت را اختصاص دهند، سبب پیدایی منابع تربیتی متعدد برای فرزندان خود می شوند.
منابع تربیتی همچون تلویزیون، مربیان مهدکودک و … می تواند به تربیت فرزندان آسیب های جدی وارد کند و در نهایت به خارج کردن والدین به عنوان مراجع تربیتی بیانجامد. کودکانی که وقت زیادی از خود را به دیدن کارتون و یا حضور در مهدکودک ها می گذرانند نمی توانند سهمی از تربیت را به والدین خود اختصاص دهند و همین امر سبب فاصله های زیادی میان ایشان و والدین خود می شود.
به مرور با ورود کودکان به صحنه اجتماع، این چندگانگی تربیتی می تواند زمینه ساز تعارضات رفتاری زیادی در ایشان شود. چرا که آنها منبع واحدی را برای تشخیص افکار، هیجانات و رفتارهای درست نداشته اند و همین سبب تعارضات زیادی میان ایشان می شود.
۳) نقصان در فرزندآوری
زنان شاغل نسبت به زنان دیگر، میل کمتری به فرزندآوری دارند. این آسیب از آن جایی نشات می گیرد که در نگاه این افراد، فرزند مانع موفقیت های کاری ایشان است. یکی از علل کاهش فرزندآوری را می توان اشتغال زنان دانست. این ضعف از سوی قانونگذاری هم می باش. عدم اختصاص مناسب مرخصی زایمان به زنان و نیز عدم توجه به این مرخصی برای مردان در سازمان های دولتی، خود به آسیب های این موضوع افزوده است.
این مشکل در سازمان های خصوصی بیشتر است، چرا که این سازمان ها علاوه بر این که مرخصی زایمان را در قوانین خود ندارند، در صورتی که خانمی به علت بارداری مدتی را در سر وظیفه خود حضور نیابند، را از کار اخراج خواهند کرد.
جامعه امروز ایرانی رفته رفته به سمت کهنسالی پیش می رود که این موضوع، آسیب های زیادی را برای جامعه آینده ایرانی به همراه خواهد داشت. پس آسیب عدم فرزندآوری، یکی از آسیب هایی است که هم بر فرد، هم برای خانواده و هم برای جامعه، ضررهایی غیرقابل جبران را به همراه دارد.
۴) تغییر نگرش در زنان
برخی از زنان به خاطر حضور در محیط های کاری، بسیاری از نگرش های ایشان نسبت به هویت و وظایفی که برعهده دارند، تغییر می کند. زنانی که شاغل بودن برای ایشان دارای اولویت است، به نقش های دیگر خود توجهی ندارند و آنها را در صورت داشتن اولویت، در مراحل دیگر قرار می دهند. زن شاغلی که سعی می کند به هر قیمتی که هست، شغل خود را حفظ کند، اولویت هایی که مرتبط با همسری و مادری هست را به مرور به اولویت های دوم و سوم و … تغییر می دهد و سعی بر آن دارد هر آنچه که به شغل و محیط شغلی او آسیب می زند را به فراموشی بسپرد.
به مرور این دست از زنان، به یک بی هویتی و استرس هایی دچار می شوند که سلامت روان ایشان را نیز به شدت به خطر می اندازد. مادری و همسری نقش هایی است که خدای متعال طبق طبیعت انسان بر دوش زنان قرار داده است که توجه به همین دو نقش و نیز قوت بخشیدن به آن سبب استحکام خانواده می شود. حال بی توجهی به این دو نقش فطری، بهداشت روان انسان را می تواند به شدت به خطر بیاندازد.
ادامه دارد…
نویسنده: محمدحسین افشاری