مقدمه
شاید یکی از مهم ترین موضوعات کاربردی در روانشناسی مبحث هیجان[۱] و انگیزش[۲] باشد که غالباً این دو واژه را در کنار هم به کار می برند. اما آیا این دو موضوع دارای اهمیت هستند یا خیر؟
برای پی بردن به اهمیت بحث پیرامون هیجان و انگیزش، کافی است به گفتارهای روزانه خود نگاهی بیندازید! بارها شده است که علت انجام ندادن کاری را بی انگیزگی خود در آن موضوع دانسته اید. علت دیر آمدن همکار خود را نداشتن انگیزه برای کار دانسته اید و یا علت افسردگی شخصی را بی انگیزگی برای زندگی دانسته اید. شاید هر روز از این شاکی بوده اید که شادی در زندگی شما زیاد است و یا از اینکه همکارتان همیشه دارای هیجانات شاد هستند، خوشحال بوده اید.
اینها برخی از مهم بودن این دو موضوع در زندگی ما هست. اما در واقع انگیزه و هیجان چیستند؟ ما در این نوشتار می خواهیم پیرامون انگیزه کوتاه سخنی را با هم داشته باشیم.
انگیزش چیست؟
در تعریف انگیزه اینگونه بیان شده است: «انگیزش حالت روانی انسان است که او را در جهت خاصی تجهیز کرده، به انجام رفتارهایی مشخص وادار می کند.»[۳] از این تعریف می توان این را برداشت کرد که انگیزش یک حالت درونی انسان است که بروزات آن در رفتار است. به گونه ای این تعریف بیان می دارد که انگیزش است که عامل شکل گیری رفتار بوده و یا به بیان دیگر به رفتار جهت می دهد. انگیزش می تواند هم یک رفتاری را پدید آورد و یا می تواند از بروز یک رفتار جلوگیری کند و آن را خاموش کند.
در تعریف دیگری از انگیزش اینگونه بیان شده است که «انگیزش حالت هایی است که معمولاً رفتارها را راه می اندازند، هدایت و حفظ می کنند تا آن که رفتارها به هدفی برسند یا با پاسخی متوقف شوند.»[۴] در این تعریف به صراحت به رفتارسازی انگیزش اشاره شده است.
چرخه انگیزش
منظور از چرخه انگیزش آن است که یک انگیزه چگونه تولید و منجر به رفتار می شود. در چرخه انگیزش، سه گام وجود دارد. این سه گام عبارتند از:
گام اول) نیازی، سائقی را می آفریند.
نیازهایی در انسان وجود دارد، که این نیازها یک انرژی و کششی را در درون انسان بوجود می آورد که از آن به سائق[۵] یا کشاننده تعبیر می شود. این نیازها می تواند نیازهای اولیه انسان همچون نیازهای زیستی (خوراک، پوشاک و مسکن) باشد و یا نیازهایی که در هرم مزلو در مرتبه های دوم تا پنجم قرار می گیرد. برای پدیدآمدن سائق در درون انسان، لازم است که چیزی تبدیل به نیاز انسان شود. تا موضوعی تبدیل به یک نیاز نشود، در درون انسان، در گام نخست سائقی پدید نخواهد آمد.
گام دوم) پیدایش پاسخ های کنشگر
برای اینکه انگیزه بتواند تبدیل به رفتار شود، باید پاسخ های رفتاری در انسان شکل بگیرد که از آن به پاسخ های کنشگر تعبیر می شود.
گام سوم) آسودگی از رفتار
همین که انسان به آن نیاز خود رسید، و به گونه ای نیازش برآورده شد، آرامشی از به دست آوردن نیاز خود پیدا می کند.
این چرخه تا مادامی که در انسان نیازهایی وجود دارد، پایدار است و به محضی که در انسان نیازی نباشد، انگیزه و رفتاری شکل نمی گیرد. انگیزه ها تابع نیازهای انسان هستند.
انواع انگیزه ها
انگیزه ها را در یک دسته بندی می توان به دو انگیزه اساسی تقسیم کرد:
- انگیزه های طبیعی: منظور از انگیزه های طبیعی، انگیزه هایی است که از ابتدای به دنیا آمدن انسان همراه او هستند. به گونه ای این انگیزه ها در انسان به امانت قرار داده شده است تا او بتواند به بقاء و حیات خود در دنیا ادامه بدهد. برخی بر این باور هستند که انگیزه های طبیعی به گونه ای فطری هستند. انگیزه گرسنگی، انگیزه تشنگی و جنسی از جمله انگیزه های طبیعی در انسان هستند که باید بدان توجه داشت. این انگیزه ها از آن روی که بر اساس نیازهای زیستی انسان به وجود آمده اند، از بین رفتنی و خاموش شدنی نیستند بلکه فقط می توان به شدت آن افزود و یا از آن کاست.
- انگیزه های اکتسابی: انگیزه های اکتسابی آن دسته از انگیزه هایی است که محیط در پیدایی آن نقش بسیار مهمی دارد. عوامل محیطی و اجتماعی است که این انگیزه ها را در انسان پدید می آورد و باعث ماندگاری و یا از بین رفتن آنها می شود. از آن روی که انسان یک موجودی است اجتماعی، نمی توان او را بدون انگیزه های اکتسابی یافت. به ناچار در هر جامعه ای که زیست می کند، یک دسته انگیزه ها در او وجود دارد. انگیزه پیشرفت و پیوندجویی دو نمونه از انگیزه هایی است که در انسان وجود دارد.
پی نوشت:[۱] . emotion[۲] . motivation[۳] . علی اصغر احمدی و محمدتقی فراهانی، روان شناسی عمومی، ص ۱۵۱.[۴] . آرنو ویتیگ، مقدمه روانشناسی، مترجم: مهدی محی الدین بناب، تهران: انتشارات رشد، اول، ۱۳۸۶، ص ۱۱۱.[۵] .driver