عدم توجه به آسیب های پیش روی خانواده، باعث فروپاشی این نهاد فطری می شود.
چکیده: خانواده، مانند همه نهادهای پرارزش، درمعرض انواع آسیب ها و آفت هایی است که سلامتی، استواری و پویایی آن را تهدید می کند. در این نوشتار به برخی از این آسیب های پیش روی خانواده اشاره خواهد شد.
چیستی آسیب شناسی
آسیب شناسی، دانشی است که به مطالعه بی نظمی ها، نابسامانی ها، مشکلات و اختلاف های موجود در هر امری می پردازد. هدف و مقصود آسیب شناسی خانواده، شناخت و بررسی علت ها و انگیزه های اختلاف در خانواده، پیش گیری از بروز آنها با روش های عاقلانه و جلوگیری از بازگشت زمینه ها با درمان مناسب است. ضرورت پرداختن به شناسایی عوامل تهدید کننده و طبقه بندی شاخص ها، به سبب رابطه های تعریف شده ای است که میان اعضای خانواده و اجزای جهان آفرینش وجود دارد؛ یعنی آسیب دیدن و واماندگی یکی، تناسب و هماهنگی دیگری را بر هم می زند.
نمونه هایی از آسیب های خانواده
۱. عادت های ناپسند
عادت، از ریشه (عود) به معنی برگشت و تکرار گرفته شده که در لغت، به معنای دأب و خوی است و در اصطلاح، امری است که به تکرار در آید و در نفس مستقر شود، چنان که انجام دادن آن خوشایند و ترک آن سخت باشد. بر این اساس، عادت های ناپسند اخلاقی، همانند پرخاشگری، ناسزاگویی، ضرب و جرح، دروغگویی، سخن چینی و عیب جویی نشانه وجود ناهنجاری های عمیق شخصیتی است. این ناهنجاری ها، می تواند، سبب آشفتگی ارتباط و ناهنجاری های اخلاقی شود به نهاد خانواده آسیب برساند. عادت های ناپسند، همان گونه که مانعی بر سر راه سیر و سلوک انسان است، در ارتباط همسران نیز ایجاد اختلال می کند و روابط میان آنها را تیره می سازد. بسیاری از این عادت ها، با خواسته های معقول همسر انسان در تعارض است و به طور ناخودآگاه، سبب کاستن جایگاه شخص می شود و در نتیجه، میان همسران دوری و فاصله می افکند.
۲. انفعال در برابر رسانه های مهاجم
در گذشته، انسان ها نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر جهان بینی و ایدئولوژی نیز به خانواده و محیط خود وابسته بودند، به تدریج، با پیشرفت تکنولوژی، از قدرت خانواده در ارائه افکار به اعضای خود کاسته شد و رسانه، رهبری فکری جامعه را به عهده گرفت تا زمینه های تأثیرگذاری و نفوذ را از خارج به داخل خانه هدایت کند. رسانه، به عنوان کتاب گویای اجتماع و کانون انتقال افکار، آیینه کارهای زشت و زیبا و جلوه گاه فروتر و برتر است. نیز سرمشق زنده تقلید، منشأ نیروی عظیم تلقین و سرانجام، مظهر اعتبار و اعتماد یا انحراف و اعتلا است.
بی دفاعی افراد در برابر محرک های به نمایش درآمده، آن هم بر اثر نداشتن یک ساختار فکری منظم، روند رو به تزاید جهانی شدن رسانه را با تأکید بر محوریت آن در تولید و تکثیر الگوهای فرهنگی، دامن می زند و در شرایطی که بشر قسمت عمده اطلاعات خود را از راه رسانه ها دریافت می کند، وسایل ارتباط جمعی، ابزاری برای تربیت و تغذیه روان به شمار می روند. تأثیر رسانه بر آداب و عادت های افراد، به اندازه ای است که در چگونگی رفتار فردی و اجتماعی آنان دخیل شده و مجال دخالت اندیشه و عقل را از انسان می گیرد، مانند شکاف ایجاد شده در ارتباط میان همسران که گاه، معلول ارائه تصویر نادرستی از زندگی از راه رسانه های غیراخلاقی و سکولار است، مانند: رواج مصرف گرایی و تجمل پرستی، عادی جلوه دادن اموری چون ارتباط آزادانه زن و مرد، قتل، دزدی و انتقام جویی، تبلیغ مدل های نامناسب و پیرایش های زننده.
۳. اعتیاد
اعتیاد، یک ناهنجاری اجتماعی است که نخستین ضربه را، بر بنیان خانواده وارد می کند و موجب می شود تا فرد، در عمل به تعهدات زندگی خود پای بند نباشد و چون دستِ شکسته ای، بر گردن جامعه سنگینی کند تا جایی که زمینه را برای پیدایش انحراف های بعدی فراهم آورد. اعتیاد، حالتی در فرد ایجاد می کند که خود را از نظر جسمی و روانی به مصرف ماده ای ویژه نیازمند بداند. فرد معتاد، ضمن وابستگی های ایجاد شده، با مسموم کردن خویش و غرق شدن در عالم بی خبری، از این جهان روی برتافته است و در دنیایی میان مرگ و زندگی دست و پا می زند، به گونه ای که به برقراری ارتباط با اطرافیان خود قادر نیست. پرخاشگری های ناشی از اعتیاد و گرفتاری های مادی که این مسئله در پی دارد، گرمی ارتباط را به سردی تبدیل می کند. تربیت نادرست، کم سوادی، بی کاری، دوستان ناباب، کنجکاوی های هدایت نشده، شکست در زندگی، رفاه زدگی و بسیاری عوامل دیگر، از علت های دچار شدن به این بیماری خانمان برانداز هستند. دین مبین اسلام که اصل صیانت نفس را از اصول فطری و واجب می داند، این عمل شخص معتاد را محکوم می کند و آن را خودکشی تدریجی می شمارد. حرمت استفاده از چیزی خبیث و اسراف سرمایه های شخصی و درآمد ملی، از نظر شارع مقدس، لزوم کنترل و پیش گیری از بروز این گرایش های تلخ و اسفبار را آشکار می کند. استفاده از راهکارهای مشروع و تصمیم گیری قاطع فرد معتاد، مبتنی بر ترک همیشگی این کار ناپسند، امید بهبود و نجات او را افزایش می دهد و درهای حیات دوباره را به روی کانون پرمهر و محبت خانواده می گشاید.
۴. مقایسه همسر خود با دیگران
مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، موجب می شود تا زن و شوهر با بیان کردن پشیمانی از انتخاب خود، همواره در آرزوی رسیدن به شخص رؤیایی خود سیر کنند و با دیدن زندگی های به ظاهر آرام اطرافیان، خود را در زنجیر بهت و حیرت و واماندگی گرفتار سازند. در حقیقت، رفتار اشتباهی مانند مقایسه همسر خود با دیگران، از نظر ظاهری، اخلاقی و رفتاری، رسیدن به بن بستی است که دو طرف بر اثر بالا بردن سطح خواسته های شان از همدیگر و به کار نگرفتن تدبیر لازم در چگونگی رفتار و شیوه مناسب همسرداری، به آن دچار می شوند. «به عقیده برتراندراسل، چنین آسیب هایی در خانواده، معلول این حقیقت است که مردم از زناشویی به دنبال چیزی هستند که نباید جست وجو کنند. بدین معنا که از زندگی مشترک، گمان ها و خواسته های غیرواقعی دارند.» در حالی که اگر زن و شوهر باور داشته باشند که هر انسانی یکتا و منحصر به فرد است و زندگی مشترک هر زوجی نیز منحصر به خود آنهاست، زندگی ظاهری دیگران، آنان را در حسرت یک حیات زناشویی آرمانی قرار نمی دهد. چه بسا که این چشم انداز شگفت انگیز، پشت پرده غم انگیزتری هم داشته باشد. بنابراین، باید زوجین با شناسایی ویژگی های مثبت شخصیتی و پایین آوردن خواسته های خود از هم، داشته ها و توانایی های یکدیگر را همان گونه که هستند، بپذیرند تا در سایه سرمایه های مذهبی و عاطفه عمومی، نگرانی از آینده را برطرف بسازند.
۵. چشم چرانی و نگاه های ناروا
قرآن به طور صریح در دو آیه پی در پی از سوره نور، مردان و زنان مؤمن را خطاب قرار می دهد و می فرماید:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ … قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ … (نور: ۳۰ و ۳۱)
به مردان مؤمن بگو! دیده های خود را [از نامحرم] فرو بندند… و به زنان مؤمنه بگو! دیده های خود را [از نامحرم] فرو بندند.
از نظر اسلام، در لزوم عفت و ترک نگاه حرام، میان زن و مرد فرقی نیست و حفظ نگاه از مشاهده تمام آنچه نظر کردن به آنها حرام است، لازمه ایمان خوانده می شود، زیرا چشم پاک، مقدمه پاک دامنی و چشم چرانی و بی عفتی، مانع رشد معنوی انسان است و به زندگی خانوادگی آسیب جدی می رساند. در واقع، پی آمدهای ناگوار نگاه های غیرمجاز، زمینه خدشه دار شدن ارتباط زوجین را فراهم و پای بندی به اصول و تعهدهای زناشویی را سست می کند.
۶. چشم و هم چشمی
معاشرت برخی افراد خود کم بین یا ظاهربین با گروه های اجتماعی بالاتر از خود و قرار گرفتن آنان در محفل ها و جلسه های کسانی که رفت و آمدهایشان با مخارج گزاف و بیش از اندازه همراه است، ایشان را به حسد یا خشم می افکند. در نتیجه، به تلاش بیرون از توان خود به منظور افزودن بر سطح مادی و ایجاد هماهنگی و هم سنگی با این طبقه ها، کشیده می شوند. تلاش برای تغییر وضع زندگی، به منظور فخرفروشی و ظاهرنمایی و قرار گرفتن در بند این فکر که نباید از دیگران چیزی کمتر داشت، به بروز رفتاری ناپسند چون چشم و هم چشمی دامن می زند. این ویژگی که به گفته دیل کارنگی، در زنان بیشتر است، با از میان رفتن تندرستی روحی، تباه شدن آرامش روانی و درهم شکستن اعصاب همراه است. اگر زن و شوهر شرایط خود و محیط خود را درک کند و باور داشته باشد که خوشبختی حقیقی و رستگاری واقعی، در قناعت، رضایت به داشته ها، شکرگزاری و به دنبال آن، احساس آرامش روحی و آسایش وجدان است، به یقین، این کانون محبت را از قرار گرفتن در آلودگی های منجلاب چشم و هم چشمی حفظ می کنند و آن را از آسیب های ناشی از مقایسه ظواهر زندگی خود با دیگران که به تدریج به متلاشی شدن پایه های حیات زناشویی می انجامد، در امان می دارند.
۷. فاش کردن اسرار زندگی مشترک نزد دیگران
زن و شوهر باید در نظر داشته باشند که نباید هنگام برقراری ارتباط با افراد یا رویارویی با پرسش های آنها، اسرار زندگی مشترک شان را به آنها بازگو کنند، مگر در مواردی که احساس نیاز به راهنمایی و پیدا کردن راه حل مناسب، ایشان را به انجام دادن این کار وادار سازد که در این صورت نیز هر کسی شایسته شنیدن این درد دل ها نیست، بلکه انتخاب فردی مناسب، کارآمد، مطمئن و رازدار که قلبش نگاهبان اسرار دیگران باشد، لازم و ضروری است. رازها، امانت هایی هستند که باید حفظ شوند و تا گوینده اجازه نقل آنها را نداده، نباید در جایی مطرح شوند، زیرا آگاهی یافتن بر هر مطلبی که از دو نفر تجاوز کند، به بیش از آن دو نیز منتشر می شود و چه بسا گسترش آن، به تشدید حساسیت ماجرا، افزایش اختلاف های زناشویی و سرانجام، وارد آمدن زیان های جبران ناپذیری بر پیکر خانواده کمک کند.
نویسنده : محمدحسین افشاری