چگونه به آرامش برسیم؟ (بخش دوم)

دوستان نقش مهمی در آرامش انسان دارند. 

۱)سعی کنید مثبت گرا باشید.

برخی به اشتباه مثبت گرایی را به معنای چشم بستن بر واقعیت و نیز ندیدن مشکلات می دانند، در حالیکه این یک معنای نادرست و اشتباه از مثبت گرایی است. اتفاقاً مثبت گرایی به معنای دیدن همه واقعیت مسائل است.

انسان هایی که در مشکلات تنها به بار منفی آن می نگرند، دارای یک نگاه تک بعدی و ناقص هستند؛ علت آن هم مشخص است چرا که این دست از افراد فقط عادت دارند نقاط منفی یک مسئله و مشکل را می بینند در حالیکه این مسائل دارای ابعاد مثبتی هستند.

اگر انسان قائل باشد خدایی به عنوان حکیم عالَم را اداره می کند، در هر مصیبت و مشکلی که بدان دچار می شود، سعی می کند نکات مثبت آن را درک کند. بارها این را شنیده اید که شکست مقدمه پیروزی است. چرا که در مشکلات و سختی هاست که انسان توان خود را می فهمد، نواقص و استعدادهای خود را درک می کند، ظرفیت های وجودیش را درک می کند و پس از آن است که سعی دارد که این نواقص و کمبود را اصلاح نماید.

انسانی که به دنبال موفقیت است از بحران ها و شکست ها هراسان نیست، بلکه آنها را پلی برای رسیدن به هدف می داند. او سختی ها را به مانند آتشی می داند که آهن در آن شکل بهتر می گیرد و بر مقاومتش افزوده می شود.

این معنای درست مثبت گرایی است. یعنی دیدن درست واقعیت، یعنی بررسی تمام ابعاد یک موضوع و مسئله، یعنی دیدن نقاط مثبت و منفی یک مسئله در کنار هم. شاید گفتن این موضوع خالی از سود نباشد و آن این است که حتی همان نقاط منفی هم باعث رشد انسان می شود. توضیح این مطلب ان شاالله در جای خود بیان خواهد شد.

داشتن این نگاه مثبت به مشکلات زندگی می تواند انسان را به یک آرامشی برساند که این آرامش می تواند مقدمه تفکر بهتر و حل مسئله مناسب و منطقی باشد.

۲)سعی کنید دوستان خوب و موفق را برای خود انتخاب کنید.

دوستان خوب و موفق می توانند انسان را به سمت خوبی ها و موفقیت سوق دهند و زمینه ساز آرامش در وجود انسان باشند. اگر می خواهید رسیدن به خوشبختی و سعادت را بیاموزید باید در انتخاب دوست دقت بیشتری داشته باشید.

همنشینی با انسان هایی که دائماً به فکر مادیات و رسیدن به آسایش هستند، ذوق و شوق مادیات را در دل انسان می پرورانند. این دست از افراد به خاطر اندیشه های نادرستی که دارند به مرور اولویت های درست زندگی را در ذهن شما تغییر می دهند. آرامش و رسیدن به آن جزو اولویت های اصلی زندگی انسانست که در اثر همنشینی با این افراد تبدیل به آسایش و رفاه می گردد.

از سوی دیگر این دست از انسان ها ممکن است انسان را به مرز کفر نزدیک کنند به صورتی که در نگاه انسان بسیاری از نعمت ها و داشته ها حقیر شده و نداشته ها هدف رسیدن قرار گیرد.

پس برای رسیدن به آرامش دوستانی را برگزینید که مهارت درست اندیشیدن را دارند، اولویت هایشان بر اساس واقعیت شکل گرفته و می توانند در شما هیجان انجام فعالیت های خیر و مثبت را ایجاد کنند.

۳)راه درست زیستن را بیاموزید.

یافتن راه درست زیستن و رسیدن به سعادت و خوشبختی، از نخستین دغدغه‌های انسان از آغاز خلقت بوده است. حال راه درست زیستن کدام است و چه سبکی برای زیستن آدمی، بهتر است؟ این همان سؤالی است که هنوز ذهن انسان به دنبال پاسخگویی بدان است و اندیشمندان علوم انسانی در این میان هرکدام سبکی را برای بهتر زیستن انسان به تصویر کشیده‌اند.

آنچه در ادیان الهی بیان‌شده است، حکایت از آن دارد که از همان لحظۀ نخست خلقت انسان بر روی زمین، خدای متعال انسان را رها نکرده است و او را با سبک درست زیستن یا بهتر آن است که گفته شود، سبک زیستن آشنا کرده است. بنا بر اعتقادی که این دست از ادیان دارند، اولین مخلوق، خود پیامبری است الهی که به وحی، یعنی ارتباط صادقانه و حقیقی باخدا، مجهز است و خدای متعال او را رها نکرده است. او باخدای خود سخن می‌گوید و خدا نیز او را با سبک درست زیستن بر این کرۀ خاکی آشنا کرده است.

آنچه امروزه می‌تواند راه نجات انسان از همۀ انواع سبک‌های زندگی که پایه و اساس درستی ندارد، باشد، برگشتن به همان منبع وحی و بهره گیری از آن است. این نوع از سبک زندگی است که می تواند در انسان آرامش ایجاد کند و او را به نهایت چیزی که میل دارد برسد.

سبک های زندگی انسان دنیای مدرن، بر اساس رفاه و آسایش شخصی شکل گرفته است و همین است که باعث شده این انسان احساس آرامش نداشته باشد و آرزویش این است که بتواند ذره آسوده بیاساید و آرامش روانی را تجربه کند.

بیان این نکته خالی از لطف نیست که انسانی که به آرامش رسیده است، انسان بدون مشکل و مسئله نیست بلکه او هم به مانند دیگران دارای مشکلات و مصائب خود است ولی یک آرامشی بر او حاکم است. این آرامش نشات گرفته از شناختی است که از دنیا و سرای دیگر دارد.

۴) زندگی نامه افراد موفق را مطالعه کنید.

 داشتن الگوی معین برای زندگی، می تواند به آن جهت درست بدهد و انسان را از افتادن در مسیرهای پرخطر دوری دهد. حال سئوال در این است که چگونه می توان الگوهای درست و موفق را یافت؟

جواب این سئوال مشخص است. بسیاری از افرادی که در کنار ما زندگی می کنند و یا در عصرهای پیشین زندگی کرده اند می توانند الگوهای خوبی برای ما در رسیدن به آرامش باشند.

از همین روی مطالعه زندگی این افراد و گذشت از مشکلات و سختی های زندگی توسط این افراد، می تواند الگوهای مناسبی برای زندگی باشد. تجربیات این افراد برای رسیدن به سعادت، تجربه ایست که به رایگان در اختیار ما قرار گرفته است.

شاید بتوان این را بیان داشت که حتی زندگی افرادی که شکست خورده اند و با خطاهای خود راه بیچارگی را طی کرده اند نیز می تواند خود الگویی باشد برای رسیدن به آرامش. از همین روی این حکایت معروف از لقمان بسیار شنیدنی است که در جواب سئوال این که ادب از که آموختی؟ می گوید از بی ادبان. یعنی انسان در زندگی می تواند از موفقیت ها و شکست های دیگران بهره گیرد و مسیر درست و صحیح را بیابد.

۵) برای زندگی خود برنامه داشته باشید.

انسان های موفق و آرام برای لحظه لحظه زندگی خود برنامه داشته باشید. این به معنای این نیست که خود را تبدیل به یک شخصیت وسواسی کنید. نه! این هم درست نیست. انسان هایی که برای خود برنامه ندارند اولویت های زندگی شان همیشه به هم ریخته است و بسیاری از کارهای آنها زمین می ماند.

این افراد پرونده های باز زیادی در ذهن خود دارند و همین امر باعث آن می شود که دچار سردرگمی و دلزدگی شوند. به راحتی دست از کارها می کشند تا آرامش را به دست آورند در حالیکه بسیاری از کارهای مهم در زندگی ایشان زمین مانده است.

برنامه ریزی باید بر اساس اهداف شکل بگیرد. چه اهداف کوتاه مدت و چه اهداف بلند مدت. اهداف کوتاه مدت برنامه ریزی کوتاه مدت می خواهد و اهداف بلند مدت، برنامه ریزی بلند مدت.

افراد موفق، افرادی هستند که وقتی صبح سر از بالین بلند می کنند شرح وظایف آن روزشان برایشان مشخص است. بر اساس آن تقسیم کار می کنند و سعی بر آن دارند که برنامه ای که نوشته اند را عمل کنند.

این افراد با آرامشی که دارند، روز خود را شروع می کنند و به پایان می رسانند. از همین روی اگر برنامه ای هم در این بین جا بماند در روز بعد به فکر انجام آن هستند و پرونده آن زیاد باز نخواهد ماند. یادگرفتن اصول برنامه نویسی امر ساده ایست و می توانید آن را به مرور زمان یاد بگیرید. اگر بلد نیستید برای یادگرفتن آن همت کنید.

۶) کمال گرا نباشید.

یکی از انواع اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت وسواسی-جبری است. شاید مهم ترین ویژگی ای که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری [۱])OCPD) به چشم می خورد، همان حس کمال گرایی است که باعث می شود هیچ وقت از کاری که انجام داده اند، احساس رضایت نکنند و چیزی فراتر از آن را در ذهن خود بپرورانند. آنها حتی خود در کارهایی که به اتمام رسانده اند، به دنبال ایراد می گردند. شاید این رفتار را دیگران به نوعی وجدان کاری یا اخلاق مداری بدانند، در حالیکه اینطوری نیست، و وجدان ایشان به طرز افراطی آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار می دهد.[۲]

این افراد از میان کار و روابط اجتماعی، چیزی که برای ایشان مهم است، کار و فعالیت آنهاست. از همین روی در برنامه های زندگی ایشان عناوینی چون تفریح، استراحت، مرخصی و واگذاری کار به دیگری را نمی توانید بیابید.

با توصیفی که از این افراد بیان شد، می توان این حدس را زد که این افراد به خاطر کمال گرایی که دارند، هیچگاه از کارهای خود رضایت ندارند. این افراد توجهی به جسم و روح خود و دیگران ندارند و فقط کار برایشان مهم است. از همین روی به زودی به خاطر این بی توجهی هم جسم و هم روان این افراد آسیب خواهد دید.

۷) سعی کنید خانواده ای شاد تشکیل بدهید.

 بر اساس متون دینی یکی از اهداف ازدواج و تشکیل خانواده، رسیدن به سکون و آرامش است.[۳] از همین روی بسیار به تشکیل این نهاد مقدس سفارش شده است.

خانواده خوب، نعمتی است که می تواند در بسیاری از بحران های زندگی، آرامش بخش انسان باشد. چه والدین، چه همسر و چه فرزندان می توانند التیام بخش دردهای زندگی باشند. از همین روی تشکیل یک خانواده مناسب و سالم  می تواند نوید بخش خوشبختی و آرامش ماندگار باشد.

پی نوشت:[۱] . Obsessive–compulsive personality disorder [۲] .  ریچارد پی.هالجین و سوزان کراس ویتبورن، آسییب شناسی روانی (دیدگاه های بالینی درباره اختلالات روانی)، مترجم: یحیی سیدمحمدی، تهران: نشر روان، ج۲ ، ص ۳۱۹.[۳] . آیه ۲۱ سوره روم: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‏ هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که مى‏ اندیشند قطعا نشانه‏ هایى است.»

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.