پیامدها و نتایج فمینیسم در غرب

موج های سه گانه فمینیسم، زمینه ساز آسیب های بسیاری به زن و خانواده هستند. 

پیامدها و نتایج فمینیسم در غرب

به عنوان نمونه ای از جدیدترین اندیشه ها در غرب نسبت به زنان، می توان به جریان موج های سه گانه فمینیسم اشاره کرد و آن را مورد ارزیابی قرار داد و او را به عنوان نگاه امروزین غرب به زنان دانست. روی دیگر سکه ای که فمینیسم داشت بحران هایی بود که برای زنان و زندگی ایشان پدیدآورد. برخی از این موارد عبارتند از:

۱.بحران خانواده

افزایش آمار طلاق و جدایی، افزایش میزان خشونت در خانواده، افزایش تعداد کودکان نامشروع (بر اساس آزادی های جنسی)، بالا رفتن سن ازدواج، به چالش کشیده شدن مفهوم مادر، رواج گسترده زندگی های مجردی و گسترش هم جنس گرایی از جمله بحران هایی است که فمینیسم در خانواده پدید آورده است.[۱]  این امر تا جایی پیش رفته است که طرفداران رادیکال فمینیسم به دنبال تعریف جدیدی از خانواده هستند. بر این اساس تشکیل خانواده لزوماً نیازمند ازدواج با حضور یک زن و مرد و فرزندان نیست بلکه این تعریف از خانواده می تواند گروهی از افراد منحرف را که تعطیلات آخر هفته را با هم به خوش گذرانی می پردازند را نیز شامل شود.[۲]

۲.تحقیر نقش همسری و مادری زنان

شدت تندی این تحقیر را می توان در آثار و نوشته های فمینیستی «بتی فریدن»[۳]، «گلوریا استینم»[۴]، «جسی برنارد»[۵]، «سیمون دوبوار»[۶] مشاهده کرد که زن خانه دار را موجودی طفیلی می دانند که شانش کمتر از انسان است و زندگیش ظرفیت و قابلیت انسانی بالغ و باهوش را ندارد و بدون هدف واقعی، خود را صرف شوهر، فرزندان و خانه اش می کند.[۷]

۳.اشتغال مهم ترین هدف زنان

امروزه زنان بسیاری بخش زیادی از زمان و انرژی خود را صرف فعالیت های شغلی می کنند و فرزندان خود را به مراکز نگهدای کودکان سپرده و به خانواده توجهی مبذول نمی دارند.[۸]

۴.تخریب روابط جنسی زن و مرد

این جریان بر این عقیده بود که آمیزش و لذت جنسی هیچ معنای اخلاقی ندارد و فقط کسب لذت و خوشی از رفتار جنسی دارای اهمیت است. در طیف برخوردهای فمینیستی زنان با روابط جنسی زن و مرد تا حدی این جریان پیش رفت که در انتهای دهه ۶۰ میلادی بحث «انقلاب جنسی» از سوی موج دوم فمینیسم و رادیکال ها مطرح شد. «کیت میلت»[۹] در کتاب معروف خود به نام «سیاست های جنسی»[۱۰] پیشنهاد تاسیس انجمن هایی را می دهد که هر کسی بتواند آزادانه در این محافل نیازهای جنسی خود را ارضاء کند و از احترام اجتماعی نیز برخوردار باشد.[۱۱]

۵.مخالفت با ازدواج

 این جریان ازدواج را به گونه ای ظلم به زنان می دانستند و همین امر باعث آن شد که ازدواج در اندیشه زنان غرب یک امر ناپسند و مذموم تلقی شود. منتقدان فمینیسم بر این عقیده هستند که این جریان به جای آنکه زنان را یاری کنند تا از عهده مسئولیت دوگانه –در خانه و محل کار- برآیند، زنان را تشویق می کنند تا از ازدواج و فرزندآوری پرهیز کنند.[۱۲]

۶.هم زیستی بدون ازدواج

امروزه یکی از شایع ترین نوع خانواده در غرب «همباشی»[۱۳] است که زن و مرد بدون ازدواج با هم زندگی می‌کنند و رابطه جنسی دارند و کارهای مربوط به خانواده بر دوش هر دو نفر است ولی آنچه در آن دیده نمی شود نوع رسمی قانونی، عرفی و شرعی این پیوند است که برخی به اشتباه این باور را دارند که هم زیستی بدون ازدواج می تواند دورانی آزمایشی باشد که طرفین خود را برای ازدواج و زندگی طولانی مدت آماده کنند.[۱۴]

۷.عادی شدن افزایش طلاق

 امروزه سرزنش زن و مرد به خاطر طلاق، جدای از آن که از فرهنگ عامه مردم حذف شده، بلکه در کتاب های حقوقی نیز دیگر نشانی از آن وجود ندارد.[۱۵]

۸.سقط جنین

 طبق بیانیه «رو وی وید»[۱۶] به عنوان حکم منشور آزادی زنان[۱۷]، «قانونی شدن سقط جنین»[۱۸]، آزادی بود که رفتار جنسی زنان را تثبیت کرده و آنها را از قید و بندهای فرزندپروری، خانواده و مردان رهانید.

نگاه فمینیستی، جدیدترین نگاهی بود که غرب به زن داشت و موارد بیان شده، آسیب هایی بود که این جنبش بر پیکره زن و خانواده وارد کرد.

پی نوشت:

[۱] . سیدجعفر حق شناس، نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب، قم: انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام)، اول، ۱۳۸۹، ص ۲۴.[۲] . ویلیام گاردنر، جنگ علیه خانواده، مترجم: معصومه محمدی، قم: نشر دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ۱۳۸۷، ص ۱۰۸-۱۰۹.[۳] .Betty Friddan[۴] .Gloria Steinem[۵] .Jessie Bernard[۶] . Simone De Beavoir[۷] . اف کارولین گراگلیا، آرامش در خانه، فمینیسم و خانواده، تهران: روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ۱۳۸۶، ص ۱۰.[۸] . همان، ص ۱۲.[۹] .Kate Millet[۱۰] .Sexual Polotics[۱۱] . مریم فرهمند و آمنه بختیاری، واگردهای فمینیستی در ازدواج، فمینیسم و خانواده، تهران: روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ۱۳۸۶، ص ۱۳۶.[۱۲] . سیلویا آن هیولت، معیشت محقر، فمینیسم در آمریکا تا سال ۲۰۰۳، قم: دفتر نشر معارف، ج ۱، ص ۲۰۴.[۱۳] . Cohabitatin[۱۴] . سیدجعفر حق شناس، ص ۳۳.[۱۵] . جیمز کیوولسون، مشکل ازدواج، فمینیسم و خانواده، تهران: روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ص ۲۹۱.[۱۶] .Rov v Wade[۱۷] . The charter of the true Freedom of Women[۱۸] . Lagalization of abortion

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.