نوجوانی و گروه همسالان (بخش اول)

همسالان موفق، می توانند برای نوجوان عامل موفقیت های بسیاری باشند.
چکیده: نوجوانان همواره در معرض رفتارهای پرخطر و نیز تحت تاثیر دوستان و گروه همسالان خود می‌باشند. در این نوشتار به نقش گروه همسالان در موفقیت و شکست های نوجوانان اشاره خواهد شد.

تعداد کلمات ۹۲۳ / تخمین زمان مطالعه ۵ دقیقه

نوجوانی و گروه همسالان

نوجوانی و ویژگی های آن

نوجوانی به دوره ای از رشد اطلاق می شود که زمان گذار و انتقال از کودکی به بزرگسالی است و شروع و پایان آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر می کند. از نوجوانی به عنوان دوره انتقال یاد می شود. انتقال از نارسی و نابالغی کودکی به رسش و بالیدگی بزرگسالی. نوجوانی دوره ای است که در آن افراد یاد می گیرند از نظر اجتماعی مسئولیت اعمال خود را بپذیرند. در اغلب فرهنگ ها نوجوانان تقریبا یک دوره ده ساله را از شروع بلوغ تا رسش کامل زیست شناختی طی می کنند.
در طول این دوره نوجوانان با تحولات مختلف از نظر جسمانی، شناختی، عاطفی و اجتماعی روبروست، تغییراتی که عموما از حدود  ۱۲-۱۱ سالگی شروع می شود و در سن ۲۰ سالگی خاتمه می یابد . همراه با این تغییرات ، نوجوان با مسئولیت ها و مزایای مختلف ، که از سایر دوره ها متفاوت است، مواجه می شود و با این جنبه ها دوره نوجوانی نمود پیدا می کند.
واژه نوجوانی از کلمه لاتینی     ADOLESCENCE به معنای رشد کردن و بزرگ شدن استنتاج شده است، رشدی که منجر به طی مرحله ای جدید از چرخه زندگی می شود و در نهایت کودکی را به بزرگسالی پیوند می دهد.
برخی از نظریه پردازان دوره نوجوانی را پر تنش و تؤام با شور و هیجان می دانند. افراد در دوره نوجوانی دستخوش دگرگونی های چشمگیری می شوند که غالبا همراه با نوسانات پر شور عاطفی بوده، نوجوان را با احساسات متناقض و تحریکات فیزیولوژیکی و غیره روبرو می سازد. استانلی هال برای بیان این دگرگونی ها مفهوم «طوفان و فشار » را به کار برده است .
هم چنین او از این دوران به عنوان «تولد دوباره» یاد می کند، زیرا در این مرحله تکامل یافته ترین خصوصیات انسانی ظاهر می شود.

نوجوانی دوره مسئله آفرینی

نوجوانی دوره ای مسئله آفرین  است . البته هر سنی مسایل خاص خودش را دارد ، با این حال مسایل نوجوانی ، اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است که به سختی می توانند از عهده حل آن بر آیند.
دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:
اول این که در سراسر دوره کودکی، مسایل و مشکلات آن ها در نهایت توسط والدین و معلمان حل می شده است، اما با ورود به دوره نوجوانی، بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی ، به تنهایی از عهده حل مسایلشان بر نمی آیند.
دوم این که نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزادند. آن ها در خواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده حل مسایل بر آیند و کوشش هایی را که توسط والدین و معلمان برای کمک به آنها صورت می گیرد، نمی پذیرند.
بسیاری از نوجوانان به دلیل ناتوانی در غلبه بر مسایل – به تنهایی و تمایل به استقلال – حل مسایل و مشکلات را فراتر از توان خویش می یابند و لذا برای حل مسایل خود ، به جست وجوی کانون های اتکایی غیر از والدین و معلمان می پردازند .
مطابق الگوی هشت مر حله ای تحول روانی – اجتماعی اریکسون ( ۱۹۸۰-۱۹۸۶ -۱۹۵۹)، شکل گیری هویت، عمده ترین تکلیف دوره نوجوانی است. به عبارت دیگر نوجوانی زمان جست و جو برای  هویتی بی همتا. هویتی که نوجوانان درصدد تا به طور روشن با آن مواجه شود این است او کیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟  آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر باشد؟
جست وجوی هویت، فرآیندی است که بر رفتارهای نوجوان اثر می گذارد. افراد در دوره نوجوانی و در مسیر جست و جوی هویتی برای خود ، بحرانی را تجربه می کنند که به«بحران هویت» معروف است. در این مرحله نوجوان مکلف است تا بحران«هویت در برابر سر درگمی نقش» را حل و فصل کند.
در این راه و در تلاش برای رسیدن به هویتی با ثبات، او ناگزیر به پاسخگویی به سوالاتی در محدوده ارزش ها، شغل، ارتباطات بین شخصی، نقش های جنسیتی، مذهب، وابستگی سیاسی و … است.
همسالان در فرایند هویت یابی نوجوانان نقشی مهم ایفا می کنند. سه مرحله ای را که در آن نوجوانان هویت را در تعامل با همسالان به دست می آورند ، مشخص می شود. در طول مرحله اول، آن ها در تعامل با همسالان« تعریف از خود» را یاد می گیرند. مرحله دوم شامل استفاده نوجوان از همسالان برای آزمون هویت های چند گانه است و در مرحله سوم آن ها مورد پذیرش همسالان، به عنوان شرکای هم شأن و جایگاه، واقع شده، یکی می شوند.
روبرو شدن با تغییرات جسمانی ناشی از بلوغ، یکی دیگر از ویژگی های دوره نوجوانی است. تغییرات ناشی از این دوره امیالی را در نوجوان ایجاد می کند که وی باید برای برآوردن آنها هذف های تازه ای در خارج از کانون خانواده جست و جو کند. تا پیش از دوره نوجوانی روابط عمده فرد با دیگران، بیش تر به اعضای خانواده و دوستان نزدیک محدود است، ولی از این سن به بعد روابط اجتماعی او گسترش می یابد.
هم زمان با این تغییرات، نوجوان با مسئله کسب استقلال از والدین نیز مواجه می شود و بنا بر این اجتماع، مدرسه، معلمان و به ویژه همسالان، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شخصیت نوجوان خواهند داشت.
نوجوانی و گروه همسالان

ارتباطات نوجوان، همسالان و والدین

به اعتقاد برخی از روان شناسان، مانند بندورا ، رفتار و شخصیت آدمی اکتسابی است، یعنی بر اثر یارگیری شکل می گیرد . او بر الگوی یاد گیری مشاهدهای اعتقاد دارد و عنوان می کند که یادگیری های پیچیده انسان غالبا از طریق مشاهده مستقیم رفتار دیگران، نظیر: والدین ، همسالان، معلمان و نیز صحنه های فیلم ها و کارتون ها شکل می گیرد. وی معتقد است که انسان موجودی اجتماعی است و رفتار او باید در پرتو روابط اجتماعی بررسی شود. نتیجه این که از این دیدگاه شخصیت نوجوانان می تواند در یک زمینه اجتماعی مبتنی بر یادگیری مشاهدهای که متضمن تعاملات با گروه هایی چون همسالان و والدین باشد، شکل گیرد.[۱]  لذا برای درک بیش تر این تعاملات،پاره ای از ارتباطات« نوجوان ، همسالان و والدین»  در زیر آورده شده است، باشد که با کسب شناخت بهتر از ماهیت چنین ارتباطی بتوانیم گام هایی مثبت در بهبود آن برداریم.
  • در دوره نوجوانی، والدین و نوجوانان از جهات مختلف جسمانی، روانی و فیزیولوژیکی از همدیگر فاصله می گیرند.
 در این دوره کاهش گرمی روابط، تغییر در چهار چوب عواطف، عدم توافق،افزایش تعارضات نوجوان – والدین ونیز افزایش مدت زمتنی که نوجوانان با همسالان خود می گذرانند مشهود است. متأسفانه باید گفت که در این دوره رشد، والدین از نظر عاطفی برای فرزندان نوجوان خود غیر قابل دسترس اند. با رشد و تحول بچه ها و حرکت و انتقال آن ها به دوره نوجوانی، درگیری با همسالان و تطبیق با آن ها افزایش می یابد، تطبیقی که علت آن می تواند فشار همسالان باشد.
با شروع تغییرات جسمانی، عاطفی و اجتماعی در این دوره، نوجوانان نسبت به معیارهای والدین حساس شده، شروع به سوال کردن می کنند و لذا نیاز به راهنمایی در این دوره افزایش می یابد. بدین ترتیب، راهنمایی نوجوان و ارائه طریق به او توسط یک بزرگسال آگاه به مسایل دوره نوجوانی، بسیار ارزشمند خواهد بود. این در حالی است که نوجوانان تمایل به مشورت با دوستان خود دارند، دوستانی که در شرایط وی قرار داشته، او را بیش تر درک نموده، از او جانب داری می کنند.
  • افزایش فشارهای زندگی در کانون خانواده (فشارهای اقتصادی ، اجتماعی ، طلاق و غیره) نوجوان را وادار می کند تا برای حمایت های عاطفی بیش تر به همسالان خود روی آورند. در تعاملات خانوادگی استرس ناشی از کار، عدم رضایت از همسر، شکاف ایجاد شده توسط طلاق در خانواده، درآمد خانوادگی کم و در مقابل ، افزایش هزینه های زندگی همه در افزایش فشارهای روانی وارد بر فرد و خانواده نقش داشته، با روند صعودی این فشارها، نوجوان احساس نزدیکی و صمیمیت را بیش تر با بودن در کنار دوستان و همسالان خود گزارش می کنند تا با والدین.
  • اگر چه تعارض فرزند – والدین دردوره کودکی در بیش تر خانواده ها از شدت کمی بر خورداراست، در دوره نوجوانی این تعارض ها افزایش پیدا می کند. بیش تر تعارض ها عموم نتیجه بحث های کلامی و ادامه خواست های والدین برای اجتماعی کردن نو جوان است. والدین عموما می خواهند در تصمیمات نوجوانان سهیم باشند و با اعمال نظر خود بر زندگی نوجوانان تأثیر بگذارند. وجود تعارض در ارتباطات  والدین – نوجوان میتواند تمایل نوجوان به فاصله گرفتن از کانون گرم خانواده و جست وجوی پذیرش از طرف همسالان را افزایش دهد.
  • در برخی از خانواده ها، والدین و نوجوانان در ارتباطات خود دچار تنگنا و درماندگی اند که آن را میتوان با خصوصیاتی چون: سردی عاطفی ، بروز مکرر تعارض و پرخاشگری توصیف کرد. تعارضات حل نشده باعث ایجاد دلسردی و یأس و دوری گزینی از زندگی خانوادگی می شود. نوجوانان در این گونه خانواده ها ، بیش تر در معرض ابتلا به مسایل رفتاری و روان شناختی قرار دارند.
  • نوجوانان یک محله و خیابان (همسایگان)، عموما گروههای جوان و همسال را تشکیل می دهند. این گروه های همسال دارای ویژگی هایی اند که آن ها را در میان سایر گروههای داخل شهر یا حومه آن قابل تشخیص می سازد. تشکیل این گروه ها در جوامع دارای خانواده های کم در آمد و فقیر بیش تر صورت می گیرد. هم چنین زمانی که والدین غیر قابل دسترس یا نا سازگار باشند و پیوسته در بین آن ها کشمکش و نزاع در بگیرد، گروه های همسال بیش تر نمود پیدا می کنند.
  • در بعضی از جوامع با تشکیل گرو های مختلط از نظر جنسی، با هدف اجتماعی شدن بیش تر، امکان مواجهه با تماس های جنسی افزایش می یابد و همین امر میتواند خطر بروز ایدز یا سایر بیماری های انتقال یابنده از راه جنسی را افزایش دهد.
  • از آن جا که مدارس در محیط هایی با فرهنگ های مختلف قرار دارند، لذا قومیت باعث جا به جایی توانایی ها یا علایق شخصی ، به عنوان اسا و زمینه ای برای تعریف و تشکیل گروههای همسالان، می شود . این گروه ها نه تنها می توانند منبعی مهم از هویت نژادی تلقی شوند ، بلکه به صورت بنیادی ، هسته اصلی تنش قومی و نژادی در مدارس محسوب می شوند.
  • گرایش به کار و اشتغال در دوره نوجوانی افزایش می یابد، اما این موضوع بر روابط بین همسالان تأثیر کم تری دارد. برای یافتن زمان برای کار، نوجوانان اغلب فعالیت های فوق برنامه و کار در خانه را کاهش داده، از تعاملات خانوادگی کناره می گیرند ، حال آن که کماکان زمانی را که با دوستان خود می گذرانند، حفظ می کنند.

فشار همسالان چیست ؟

  در دهه ۱۹۵۰، دیوید رایزمن، عده زیادی از جمعیت امریکا را به عنوان افراد «دگر رهبر» توصیف کرد. افراد دگر رهبر برای هر گونه جهت گیری در زندگی به سایر افراد نگاه می کنند. این قبیل اشخاص به طور چشمگیری از یک مرجع قدرت خارجی تاثیر می پذیرند که می توان شامل فشار همسالان نیز باشد. از یک همسال به عنوان شخصی یاد می شود که با اشخاصی دیگر از نظر سن،کلاس و شأن و رتبه برابری می کند و از فشار به عنوان نیرو یا یک عقیده تأثیر گذرانده از بیرون تعبیر می شود . زمانی که گروه های همسال ، شما را برای انجام کاری تشویق می کنند یا از انجام کار دیگری بر حذر می دارند – صرف نظر از این که شما با انجام آن کار موافق یا مخالف هستید  – شما با فشار همسالان روبرو هستید.

با توجه به آن چه عنوان گردید، می توان فشار همسالان برای قشر نوجوان را به صورت زیر تعریف کرد:
فشار همسالان نیرویی است که در تعاملات نوجوان با همسالان خود نمود پیدا کرده، نوجوان را برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری ترغیب می کند. اگر این نیرو یا فشار وارده در مسیر حرکت نوجوان به سوی کمالات انسانی باشد، مثبت بوده، ارزشمند تلقی می شود و در غیر این صورت تأثیر منفی بر جای گذاشته، نوجوان را به سوی انواع نابهنجاری های مهمول در جامعه سوق خواهد داد.
گرایش به گروه های همسال و پیوستن به آن ها یکی از ویژگی های بارز دروه نوجوانی است. در حالی که برخی از نوجوانان از روی میل با قوانین و مقررات گروهی خاص هم نوایی می کنند، نوجوانان دیگر ممکن است در قبول هنجارهای گروهی خاص تحت فشار قرار گیرند. هم نوایی به عنوان قابل عامه بودن و جلب محبوبیت کردن، با تغییر رفتار فرد به گونهای که در خور گنجاندن در یک گروه باشد، تعریف می شود. پاره ای از رفتارهایی که ممکن است نوجوانان برای انجام آن ها تحت فشار قرار گیرد، عبارت اند از: استفاده از سیگار، الکل و مواد مخدر، مجذوب شدن در انجام رفتارهای جنسی و خلاف و غیره.
هم پسران و هم دختران، هر دو، فشار همسالان را تجربه می کنند، با این حال هر جنسی با آن به طرق مختلف برخورد می کند. درک ارزش تعاملی نوجوان با گروه های همسال برای والدین مهم است، چرا که مطابق آن چه عنوان گردید، چنین گروههایی هم می توانند تأثیر منفی بر نوجوانان داشته باشند و هم چالشی برا ی والدین محسوب شوند.

منبع:

احدی حسن و فرهاد جمهری، روان شناسی رشد (نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری)، تهران: پردیس ۵۷، ۱۳۸۸.
نویسنده : محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.