حق همسایه در رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)

کمترین حق همسایه، حفظ اموال او در هنگام غیبت اوست. 

مقدمه

زندگی در بستر اجتماع، بایدها و نبایدهایی را برای انسان به همراه دارد که توجه به آن می تواند به زیست بهتر او در جامعه کمک کند. این بایدها و نبایدها گاه برآمده از قوانینی است که انسان ها خود در جامعه وضع می کنند که می تواند بر اساس عقل شکل بگیرد و یا بر اساس عرفیات و علایق جامعه و گاه بر اساس دستوراتی که از سوی خدای متعال برای انسان فرستاده شده است.

نظر به اینکه کدام یک از این سه مورد مبنای وضع این قوانین قرار بگیرد، الزامات عمل به این قوانین نیز فرق می کند. اگر دین به عنوان این مبنا قرار بگیرد، هم پاداش ها و جزای دنیایی می تواند ضمانت اجرای آن باشد و هم پاداش ها و جزایای اخروی.

در نگاه دین اینگونه نیست که اگر کسی حقی از حقوق اجتماعی را رعایت کرد، صرفاً یک تشویق دنیایی را به همراه داشته باشد. نه! اینگونه نیست. با بیاناتی که از ائمه معصومان (علیهم السلام) و بزرگان دین رسیده است، ادای اینگونه حقوق دارای اجر اخروی نیز می باشد.  

یکی از این حقوق، حق همسایه است که در متون دینی از آن به «حق جار» تعبیر شده است. در آیه ۳۶ سوره نساء، خدای متعال در ضمن برشمردن حقوق اسلامی مسلمانان در قبال یکدیگر، نیکی به چند دسته را سفارش می کند که یکی از این موارد «همسایگان» می باشد. در این آیه آمد است: «وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُب ؛  و همسایه نزدیک و همسایه دور را مورد احسان خویش قرار ده».

نویسندگان تفسیر نمونه در ذیل این آیه آورده اند: «دور و نزدیک در این آیه به نظر مى رسد همان دورى و نزدیکى مکانى باشد. از آنجا که کلمه همسایه، دارای مفهوم محدودی است ، تنها همسایگان نزدیک را در برمى گیرد، شاید براى توجه دادن به وسعت مفهوم آن از نظر اسلام، راهى جز این نبوده است که نامى از همسایگان دور نیز به صراحت برده شود.»[۱]
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمودند: «حُرْمَهُ الْجارِ عَلَى الْإنسانِ کَحُرْمَهِ أُمِّه‌؛ احترام همسایه، مانند احترام مادر، بر انسان لازم است.»[۲]

از همین روی در متون دینی سفارشات بسیاری به ادای حقوق همسایه شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «حق همسایه آن است که اگر بیماری به وی روی آورد، عیادتش نمایی و اگر مرگش فرا رسید، در تشییع جنازه او شرکت کنی و اگر از تو قرض خواست، از پرداخت آن امتناع نکنی و اگر شادمانی در زندگی اش رخ داد، بر او تبریک گویی و در مصائب و ناگواری ها و در ناراحتی های او شریک باشی و بنای خویش را از کلبه وی فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنی.»[۳]

و در روایت دیگری، حضرت (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «چون میوه ای خریدی، مقداری به همسایه ات هدیه دهی و اگر نمی خواهی این کار را کنی، آن میوه را پنهانی به منزل ببر و فرزندت را همراه میوه (در حال خوردن میوه) بیرون خانه نفرست که فرزند او آزرده شود. و بوی غذایت او را آزرده نکند (از این که نمی تواند آن غذا را فراهم سازد، ناراحت نشود.) مگر این که مقداری برایش بفرستی.»[۴]

آثار همسایه داری

رعایت حقوق همسایه دارای آثار و برکات زیاد دنیایی و اخروی است و ما در اینجا به دو مورد که یکی مربوط به امور دنیایی می شود و دیگری آثار اخرویست را بیان می کنیم.

  1. آمرزش گناهان: در روایتی که از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده، ایشان رضایت همسایه را سبب آمرزش گناهان انسان می دانند. ایشان می فرمایند: «مَن ماتَ وَ لَهُ جیرانٌ ثلاثَهٌ کُلُّهُمْ راضُونَ عَنهُ غُفِرَ لَهُ ؛ هر کس بمیرد، در حالى که سه همسایه داشته باشد و همگى از او راضى باشند، آمرزیده مى شود.»[۵]
  1. تقویت روحیه همکاری و هم فکری در میان اعضای جامعه: این مطلب قابل پیش بینی هست که اگر افراد حقوق یک دیگر را رعایت کنند، این امر باعث افزایش همکاری میان ایشان شده و آبادی و عمرانی شهر و محل را به همراه خواهد داشت. امام جعفر صادق(علیه السلام) در این باره مى فرماید: «حُسْنُ الجَوارِ یُعَمِّرُ الدِّیارَ و یَزیدُ فى الْأَعمارِ‌؛ همسایه دارى نیکو، شهرها را آباد و عمرها را طولانى مى کند.»[۶]

زندگی در جایی که نرخ همکاری افراد بالاست، می تواند حمایت هایی را به همراه داشته باشد که این حمایت بر سلامت جسم و روان بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

حدود همسایگی

یکی از سئوالاتی که در این مورد مطرح می شود این است که «حدود همسایگی به چه اندازه هست؟»

از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: «حد همسایگی تا کجاست؟» می فرماید: «اَرْبَعین داراً مِن کُلِّ جانب؛ چهل خانه از هر طرف».[۷]

حق همسایه در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)

وَ أَمَّا حَقُّ جَارِکَ فَحِفْظُهُ غَائِباً (و امام حق همسایه ات این است که از حقوق او هنگام نبودنش محافظت کنی)
اولین حقی که امام سجاد (علیه السلام) به عنوان حقوق همسایگان نام می برند، حفظ حقوق او در هنگام غیبتش در منزل است. همانطور که در حضور او باید رعایت احوال او کرد، در هنگام غیبت او نیز باید از هر آنچه که موجب زیان رسیدن به مکان زندگی اوست، دوری کرد. این آسیب می تواند چیزی اعم از دزدی، تخریب و بلایای طبیعی باشد.

در هنگام بلایای طبیعی همچون سیل و … انسان همانطور که بر خود لازم می داند اسباب و اثاثیه خود را حفظ کند، لازم است به حفظ اموال همسایه خویش نیز کوشا باشد. همانطور که از اموال خود در مقابل دزدی حفاظت می کند، لازم است در هنگام غیبت همسایه، از اموال او در مقابل دزدی و تخریب نیز محافظت کند.

گاه حفظ این حقوق، به حفظ احترام و رسیدگی به فرزندان و عیال همسایه است. مرد همسایه ای با خاطر داشتن شغل خاصی و یا پیدا شدن مشکلی، ناچارست به مسافرتی برود، اینجا بر همسایگان لازم است که به امر فرزندان و عیال او رسیدگی کنند و نیازهای آنان را برطرف کنند.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) همسایگان را به سه دسته تقسیم می کردند که بر اساس این تقسیم بندی حق هر کدام یک از ایشان تغییر می کند: «همسایگان به سه دسته تقسیم می شوند: نخست، همسایه ای که در سه محور برگردن ما حق دارد؛ حقّ همسایگی، حقّ خویشاوندی و حقّ اسلام (برادر دینی)، دوم، همسایه ای که دارای دو حق است؛ حقّ همسایگی و حقّ برادر ایمانی. سوم، همسایه ای که دارای حقّ همسایگی است و آن، همسایه مشرک می باشد.»[۸]

با این بیان مشخص می شود که حتی اگر شخص مشرکی هم در همسایگی انسان باشد، دارای حقوقی است که باید بدان ملزم بود.

بر اساس سخن امام سجاد (علیه السلام)، به دلیل آنکه روایت مطلق می باشد، حفظ حقوق او در غیبتش شامل حال کافر و مشرک نیز می شود.  

وَ إِکْرَامُهُ شَاهِداً

(و در هنگام حضور او را گرامیش دارد)
حفظ احترام انسان، امری است که بر هر فردی لازم است. آنچه باید در روابط میان افراد حاکم باشد، احترام و تکریم یکدیگر است. انسان ها اگر مورد تکریم قرار بگیرند، کرامت می یابند.
درست آن است که انسان در روابط نزدیک با دیگران بیشتر توجه به این امر داشته باشد. عدم احترام به همسایه می تواند آرامش روان را مورد هدف قرار دهد. اگر اصل احترام و تکریم میان ایشان حاکم باشد، هر کدام برای داشتن محیط آرام برای دیگری تلاش می کند.

دیگر دغدغه هر کدام یک از همسایگان این است که این احترام حفظ شود، خدشه دار نشود. ارتباطات کلامی ابتدایی ترین راه احترام همسایه می باشد.

سلام اولین راه ارتباط کلامی میان همسایگان است که می تواند نشانه ای بر احترام و اکرام به یکدیگر باشد. در روایات از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، نقل شده است که سلام عامل افزایش دوستی و محبت دانسته شده است.[۹] از همین روی،  در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده‌ است و آن را امر مستحبی دانسته اند که از طرف خداوند متعال دارای پاداش بسیار است. در روایتی دیگر از امام حسین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «سلام کردن هفتاد ثواب دارد که شصت و نه بخش آن از سلام ‏کننده است و یک بخش آن براى جواب دهنده»[۱۰]علت آن است که سلام کردن مستحب است، ولی پاسخ آن واجب است. همچنین فرمودند: «بخیل کسى است که از سلام کردن دریغ مى‏کند».[۱۱]

 با درک درست این روایات می توان فهمید ارتباط کلامی میان افراد از دیدگاه اسلام، بسیار مهم شمرده می شود، چرا که این امر نشان دهنده احترام و اکرام میان افراد جامعه مومنین است و نتیجه آن سلامت روان افرادی است که در این جامعه ها زندگی می کنند.

وَ نُصْرَتُهُ إِذَا کَانَ مَظْلُوماً

(و در هنگامی که به او ظلمی می شود، یاریش دهد)
در متون اسلامی، ظلم، یکی از رذایل اخلاقی و زشت شمرده شده است. ظلم در لغت به معنای قرار دادن یک شیء در غیر جای خود، ستم، ستم کردن و بی‌داد آمده است.[۱۲] در روایات بیان شده از اهل بیت (علیهم السلام) هر جا سخن از ظلم به میان آمده، برای آن عذابی شدید بیان شده است که نشان از آن دارد که ظلم در نزد خدای متعال، گناهی بس بزرگ شمرده می شود.پس می توان گفت واژه ظلم، مذمت و عقوبت را به همراه خود دارد.

در سخنی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) آمده است: «پست‌ترین و ذلیل‌ترین خلق در نزد خدا کسی است که امر مسلمانان در دست او باشد و میان ایشان به راستی رفتار نکند.»[۱۳]
در حدیثی دیگر فرمودند: «هر کس از انتقام و مکافات اعمال خود بترسد، البته از ظلم و جور کردن باز می‌ایستد.» [۱۴]

امام سجاد (علیه‌السلام) هنگام وفات به فرزند خود امام محمد باقر(علیه‌السلام) فرمود که: «زنهار، ای فرزند! که ظلم کنی بر کسی که دادرسی به غیر از خدا نداشته باشد. زیرا که او کسی دیگر را ندارد و دو دست به درگاه مالک الملوک بر می‌دارد و منتقم حقیقی را بر سر انتقام می‌آورد.»[۱۵]

در روایات بیان شده است که ظلم، سبب از بین رفتن نعمت ها می شود. حضرت امیرالمومنین علی(علیه‌السلام)در این باره می‌فرماید: «به سبب ظلم، نعمتها زایل می‌گردد و به نکبت مبدّل می‌شود.»[۱۶]

ظلم در مورد هر کس که باشد، زشت و ناپسند می باشد. ظلم به خود، همسر، فرزندان، همسایگان، افراد دیگر جامعه می توانند همه از مصادیق ظلم بوده و مذموم در نگاه دین. از همین روی انسان مومن باید به درستی مصادیق ظلم را در مورد هر یک از موارد نام برده شده، بشناسد تا در مقام ظلم به دیگران قرار نگیرد.

ظلم در مورد همسایه می تواند مصادیق زیادی داشته باشد. از جمله این موارد به سروصدا کردن بیش از اندازه، عدم توجه به محدوده خانه خود، استفاده نادرست از بخش های مشترک میان همسایگان (مانند پارکینگ، وسایل بازی بچه ها و…)، ریختن زباله در کوچه و خیابان، پارک نامناسب ماشین در کوچه یا فضای مجتمع، کثیف کردن محیط و … اشاره کرد.

اگر می خواهید دیگران به حق ما احترام بگذارند، باید خودمان از ظلم کردن دوری کنیم تا مورد ظلم دیگری قرار نگیریم. این مقدمه ای برای توضیح بیان امام سجاد (علیه السلام) در این فراز بود.

امام سجاد (علیه السلام) در اینجا بیان می دارند که اگر فردی به همسایه شما ظلم  کرد، باید به یاری او بشتابی. با مقدمه ای که گذشت از فحوای کلام امام (علیه السلام) می توان فهمید که انسان خود نباید به همسایه خویش، ظلم و ستم روا دارد.

وَ لَا تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَهً

(و به جستجوی عیب های او نپردازی)
«عیب» در لغت به معنی کمبود در ذات چیزی یا صفتش می‌باشد و در مقابل آن صحت و سلامتی است.
[۱۷]
 یکی از صفاتی که در اسلام مورد مذمت و نکوهش قرار دارد عیب جویی است که ریشه در عداوت، حسد، طغیان قوه شهوت[۱۸] و بدگمانی[۱۹] دارد.

در قران کریم، سوره همزه به صراحت «عیب جویی» مورد مذمت قرار گرفته است. در قرآن کریم آمده است «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ، الَّذی جَمَعَ مالاً وَعَدَدَّه؛[۲۰] وای بر هر عیب‌جوی مسخره‌کننده‌ای. همان کسی که مال فراوانی جمع‌آوری و شماره‌کرده آنکه مشروع و نامشروع را حساب کند.»

«هُمَزَه» از مادۀ «هَمْز» در اصل به معنی شکستن است و از آنجایی که افراد عیب‌جو و غیبت کنند، شخصیت دیگران را در هم می‌شکنند به آنها «هُمَزَه» اطلاق شده است. «لُمَزَه» نیز به معنی غیبت‌کردن و عیب‌جویی نمودن است.

اما یکی از صفت های بسیار خوبی که در مقابل عیب جویی وجود دارد، عیب پوشی است که انتظار می رود مومنین در ارتباط با دیگران این گونه برخورد کنند. در فضیلت و شرافت آن همین بس که یکی از اوصاف خدای سبحان است.[۲۱]

همسایگان به خاطر ارتباط نزدیکی که با هم دارند (نزدیکی مکانی)، از خوبی ها و بدی های هم بیشتر باخبر هستند. به همین خاطر وقتی می خواهند در مورد فردی تحقیق کنند، از همسایه های او پرس و جو می کنند.

انسان باید این را بداند، هر کس اسراری در زندگی خود دارد که دوست ندارد دیگران از آن اسرار باخبر شوند مگر اینکه حفظ این اسرار باعث آسیب رسانی به جامعه باشد که در این صورت افشای آن اشکالی ندارد.

پس اگر می خواهیم محیطی که در آن زندگی می کنیم، یک محیط آرام باشد، باید از کارهایی که دوست نداریم دیگران در قبال ما انجام دهند، ما خود نیز دوری کنیم. اگر دوست نداریم کسی در مورد ما تجسس کند و عیب های ما را بیان کند، باید از تجسس در زندگی دیگران و عیب جویی ایشان دوری کنیم. بیاییم از خدا ستارالعیوب بودن را بیاموزیم.

فَإِنْ عَلِمْتَ عَلَیْهِ سُوءاً سَتَرْتَهُ عَلَیْهِ

(پس اگر از او عیبی هم می دانی آن را بپوشان)
یکی از نکات بسیار مهم در تربیت، پنهان کردن عیب های متربی و اقدام در اصلاح و از بین بردن عیب هاست. افرادی که در کنار ما زندگی می کنند از عیب مبرا نیستند، از همین روی در مورد عیب های دیگران دو فرض قابل تصور است. فرض اول این است که ما نه توان و نه راهکاری برای اصلاح آن عیب نداریم که در این صورت وظیفه ای بر دوش انسان قابل تصور نیست.

فرض دوم این است که ما می توانیم آن عیب را به حُسن و نیکی تبدیل کنیم. پس در این مورد باید در این راه قدم برداشته و با فراهم کردن زمینه ها و مقدمات، آن عیب را به خود شخص شناسانده و با ایجاد انگیزه در او، عیب را به نیکی تبدیل کنیم.

کمک به اصلاح افراد، وظیفه انسانی و دینی است که بر دوش افرادست. هر چقدر این افراد نزدیک تر به انسان باشند، این وظیفه جلوه قوی تری از خود نشان می دهد. به این معنا که باید بر امر اصلاح سرعت بیشتری ببخشد. عدم توجه به این عیب ها اینگونه نیست که فقط دامن شخص دارای عیب را بگیرد، خیر، بلکه در جامعه ای اگر افراد اقدام به رفع عیب یکدیگر نکنند، دود آن در چشم تمامی افراد خواهد رفت.  

در اسلام، «امر به معروف و نهی از منکر»، تجلی ترویج نیکی ها و از بین بردن بدی ها در جامعه است. امر به معروف و نهی از منکر، دو فرع واجب از فروعات دین هستند. امر به معروف یعنی دعوت کردن کسی که عمل واجبی را ترک کرده به انجام آن، و نهی از منکر یعنی تلاش برای جلوگیری از انجام کار حرام توسط فرد گناهکار.

به گونه ای این دو فرع از فروعات دین، انسان را نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کند، حساس می کند. مومن بر اساس این دستور دینی، سعی دارد که خوبی ها را در جامعه گسترش داده و در مقابل از اشاعه بدی ها جلوگیری کند.

رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)

منتهی باید به این نکته توجه کرد که از نظر فقهی امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که نسبت به معروف و منکر آگاهی داشته و احتمال تأثیرگذاری نیز بدهد. شرایط دیگری نیز برای وجوب آن گفته‌اند. خدای متعال در قرآن کریم، در چندین مورد از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه‌ای ویژه مسلمانان یاد کرده  و در برخی موارد آن را در کنار باورهایی چون ایمان به خدا و معاد، یا اعمالی چون نماز و زکات آمده است.[۲۲]

در روایتی امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: «لَا یحِلُ لِعَینٍ مُؤْمِنَهٍ تَرَی اللَّهَ یعْصَی فَتَطْرِفَ حَتَّی تُغَیرَه؛ شایسته نیست که انسان با ایمان نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی تفاوتی از آن چشم بپوشد، بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.»[۲۳]

یکی از افرادی که انسان نسبت به خوبی ها و بدی ها او وظیفه دارد، همسایه است. امام سجاد (علیه السلام)، یکی از وظایفی که انسان نسبت به همسایه دارند را عیب پوشی آن می داند و در بند دیگر به این امر اشاره دارند که اگر همسایه حرفهای او را می پذیرد، در مقام اصلاح او با نصیحت کردنش قرار بگیرد
.

فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ یَقْبَلُ نَصِیحَتَکَ نَصَحْتَهُ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ

(اگر می دانی او نصیحت تو را قبول می کند، او را نصیحت کن)
بیان شد که مرتبه اول آن است که عیب او را بپوشانی و در مرتبه دوم، در مقام اصلاح او برآمدند. شرطی که امام سجاد (علیه السلام) در اینجا بیان می کنند، همان شرط امر به معروف و نهی از منکر است و آن پذیرش اشتباه از سوی شخص خطاکار است
.
در امر به معروف و نهی از منکر چهار شرط مهم باید تحقق یابد
:
شرط اول) شناخت معروف و منکر است.

دومین شرط) احتمال تاثیر بدهیم. شاید سخن امام سجاد (علیه السلام) به این شرط از شرایط امر به معروف و نهی از منکر اشاره داشته باشد.

سومین شرط) آن است که آن شخص اصرار بر انجام منکرات و نادیده گرفتن معروف ها داشته باشد.
آخرین شرط) مفسده ای در پی نداشته باشد. اما اگر احتمال ضرر برای خود یا فردی از مسلمانان را بدهد تکلیف ساقط می شود.[۲۴]

وَ لَا تُسْلِمْهُ عِنْدَ شَدِیدَهٍ

(و او را در سختی ها تنها نگذارد)یکی از آثار همسایه داری شایسته آن است که انسان، می تواند حمایت های اجتماعی ای را کسب کند که در سلامت جسم و روان او نقش بسیار مهمی دارند.

ی ها همدیگر را حمایت کنند. بگذریم که امروزه همسایگان قدمی که برای حل مشکلات دیگری برنمی دارند هیچ، بلکه خود به گونه ای برای همسایه مشکل آفرین هستندامام سجاد (علیه السلام) در این فراز از روایات، به مومنین سفارش می کنند که در سختی ها همدیگر را نباید تنها بگذارند. این توصیه از باب استحباب نیست بلکه این یک وظیفه ایست بر دوش مومنان که در هنگام سخت.
یکی از ویژگی های جامعه توحیدی همین حمایت هاست. مومنان در هنگام سختی همدیگر را رها نمی کنند. سختی های همسایه را درک کرده و قدم در از بین بردن آن مشکلات برمی دارند. این مورد می تواند خود شاخصی باشد برای سنجش جامعه ها که چقدر دین داری در آن تبلور یافته است. هر چقدر بعد حمایتی همسایگان از هم بیشتر باشد، دین داری ایشان قوی تر و کامل ترست و هر چقدر به این بُعد توجه کمتری بشود، رنگ دیانت آن جامعه کمرنگ ترست
.

وَ تُقِیلُ عَثْرَتَهُ

(لغزش هایش را به او بازگو کند)
سخن در این مورد گذشت که باید عیب های دیگران را پوشاند و در مقام اصلاح آن در صورت قبول، برآمد. امام سجاد (علیه السلام) در این فراز بیان می دارند که بیان لغزش های همسایه امری است که ارتباطی به پذیرش یا عدم پذیرش او ندارد و باید به او بازگو شود.

وَ تَغْفِرُ ذَنْبَهُ

(و اشتباهاتش را ببخشد)
الگوسازی گذشت در ارتباط میان افراد، یکی از نیازهای امروزین جامعه است که باید در جامعه به درستی شکل گرفته و تبدیل به فرهنگ شود. انسان به دور از خطا نیست. افرادی که با هم زندگی می کنند باید بیشتر نسبت به رفق و مدارای میان خود پایبند باشند. بخشش اشتباهات دیگران راهی برای داشتن یک ارتباط سالم و با دوام است.


وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَهً کَرِیمَهً

(و با او به روش بزرگان رفت و آمد کند)
معاشرت میان انسان ها باید بر اساس یک اصل شکل بگیرد و آن «اصل تکریم» است. این امر در میان افراد نزدیک به هم بیشتر باید خود را نشان دهد. انسان باید با دیگران کرامت مندانه برخورد کند تا دیگران نیز با او کرامت مدارانه رفتار کنند.

کرامت بدین معناست که کاری که خلاف انسانیت افراد است را با او نداشته و یا رفتاری را از او متوقع نباشیم که خلاف انسانیت است
.

وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّه.‏

(و هیچ نیرویی جز از خدا نیست)

پی نوشت:

[۱] . ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۳۰۸.[۲] . محمدتقی مجلسی،بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۵۴.[۳] . نهج الفصاحه، ص ۲۹۱.[۴] . اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۶؛ بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۹۴؛ مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۷۹؛ تنبیه الغافلین، ص ۱۰۶ و میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۹۵.[۵] . مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۲[۶] . اصول کافى، ج ۲، ص ۶۶۷.[۷] . محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۷.[۸] . نهج الفصاحه، ص ۲۸۱ و مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۷۹. [۹] . قَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله): «طَلَاقَهُ الْوَجْهِ بِالْبِشْرِ وَ الْعَطِیَّهِ وَ فِعْلُ الْبِرِّ وَ بَذْلُ التَّحِیَّهِ دَاعٍ إِلَى مَحَبَّهِ الْبَرِیَّهِ.» (مستدرک‏الوسائل، ج ۸، ص ۴۵۴)[۱۰] .تحف العقول، ترجمه جعفرى، ص ۲۲۹.[۱۱] . همان، ص ۲۲۹.[۱۲] . احمد سیاح، فرهنگ جامع، تهران: کتابفروشی اسلام، ۱۳۳۰ه.ش، ج۳، ص۵۵.[۱۳] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۲.[۱۴] . محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳۱. [۱۵] . محمدباقر مجلسی، پیشین، ص۳۰۸ .[۱۶] . عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۸۱۹. [۱۷] . حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، اول، ج۸، ص۲۷۰.[۱۸] . حسین حقانی زنجانی،  پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران: دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۱۷؛ مهدی نراقی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران: نشر حکمت، ۱۳۶۶، ج ۲، ص۳۶۳.[۱۹] . حسین حقانی زنجانی،  پیشین، ص۱۲۹.[۲۰] . سوره همزه ، آیه۱-۲.[۲۱] . مهدی نراقی، پیشین، ص۳۶۰. [۲۲] .  آل عمران، آیات ۱۰۴، ۱۱۰، ۱۱۴؛ اعراف، آیه ۱۵۷؛ توبه، آیات ۶۷، ۷۱، ۱۱۲؛ حج آیه ۴۱؛ لقمان ، آیه ۱۷.[۲۳] . وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۶.[۲۴] . محمد حسن نجفی ؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، ج۲۱ ، ص ۳۷۰.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.