تربیت دینی در آیه ۱۴ سوره حجرات(بخش دوم)

تربیت دینی، یکی از گونه های مهم در تربیت است.

[روایت های ذیل آیه]

در برخی از کتاب هایی که به بیان شان نزول آیات پرداخته اند ، روایاتی آمده است که به شان نزول این آیه اشاره دارد. در این شان نزول ها نشان از آن دارد که اعراب تازه مسلمان شده با اسلام خود می خواستند منّتی بر خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله) بنهند :
نزلت فی أعراب من بنی أسد بن خُزَیمه، قدموا على رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) المدینه فی سنه جدبه، فأظهروا الشهادتین و لم یکونوا مؤمنین فی السر، و أفسدوا طرق المدینه بالعَذَرَات و أغْلَوْا أسعارها، و کانوا یقولون لرسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): أتیناک بالأثقال و العیال و لم نقاتلک کما قاتلک بنو فلان، فأعطنا من الصدقه. و جعلوا یمنون علیه، فأنزل اللَّه تعالى فیهم هذه الآیه.[۱]

کارکرد آیه در تربیت دینی

انسانی که قدم در راه دینداری گذاشته است، باید مراتب دینداری را بشناسد و صرف به زبان آوردن برخی از مسایل عقیدتی،‌ نمی تواند راهگشای رسیدن او به سعادت باشد.
از همین روی، خدای متعال در این آیه به اعرابی که قدم در راه دینداری گذاشته اند، مراتب دینداری را گوشزد می کند که این اولین قدم است که ایشان وارد شده اند و آنچه در نزد خدا مهم است، همانا ایمان داشتند که می توان آن را وارد شدن مسایل عقیدتی در قلب و جوارح دانست که دیگر از بین رفتنی نیست.
در «تربیت دینی»، هم باید مربی به این امر توجه داشته باشد و هم متربی، که ایمان دارای مراتبی است و ایستادن در پله اول، یعنی تسلیم شدن زبانی ، هیچ سودی برای رسیدن انسان به سعادت ندارد و راهی را برای او نمی گشاید به غیر از اینکه در بین مسلمانان، حکم اسلام بر او بار می شود. 

کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن »[۲]

مخاطب آیه:علامه طباطبایی (ره)، به قرینه آیه «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِر»[۳] قائل است در این آیه نیز منظور بعضی از عرب های بادیه نشین هستند، نه همه ایشان و خدای متعال به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیان می دارد، در جواب آنها که می پندارند ایمان آورده اند و اینگونه بر تو منّت می خواهند بنهند، بگو: که شما ایمان نیاورده اید بلکه مسلمان شده اید و مادامی که ایمان در قبل شما وارد نشده است، مومن نیستید .[۴]
فرق اسلام و ایمان: به نظر نویسنده (ره) ، خدای متعال با بیان این آیه ، فرق اسلام و ایمان را بیان می کند و با نفی ایمان از اعراب در ابتدای آیه و سپس توضیح ایمان،‌ به این نکته‌ مهم اشاره کرده و تفاوت اصلی ایمان و اسلام را بیان می دارد:
«الإیمان معنى قائم بالقلب من قبیل الاعتقاد، و الإسلام أمر قائم باللسان و الجوارح فإنه الاستسلام و الخضوع لسانا بالشهاده على التوحید و النبوه و عملا بالمتابعه العملیه ظاهرا سواء قارن الاعتقاد بحقیه ما شهد علیه و عمل به أو لم یقارن، و بظاهر الشهادتین تحقن الدماء و علیه تجری المناکح و المواریث‏.»[۵]
منظور از اطاعت: در ادامه‌ آیه، خدای متعال بیان می دارد که «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیئا» بدین معنا که اگر خدا و رسولش را اطاعت کنید، چیزی از اعمال شما کم نمی شود.
علامه طباطبایی (ره)، در این بخش از آیه، اطاعت را اطاعتی خالصانه و واقعی می داند و منظور از آن را اطاعتی می دانند که ظاهر و باطن انسان با هم مطابقت داشته باشد نه اینکه همچون منافقان باشد که در ظاهر مطیع و در باطن گریزانند .
در اصل، اطاعت خدا،‌ استجابت دعوت اوست و پذیرش هر چه او بدان دعوت کرده است؛ چه در حوزه عقیده و چه در حوزه عمل. [۶]
با این نگاه، اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز روشن می شود و آن تصدیق رسالت او و پیروی در هر آنچه که بدان امر می کند، آن دستوراتی که مربوط به ولایت او در امور امت است.[۷]
معنای عمل: معنای عملی که در اینجا بدان اشاره شده و خدای متعال از آن چیزی کم نمی کند،‌ همانا جزای عمل است و نقض در عمل، همانا کم شدن در جزای عمل است .
با این سخن معنای این بخش از آیه «إِن تُطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا یَلِتْکمُ مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیًْئا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» اینگونه می شود :‌ اگر خدا را در آنچه به شما امر کند – خلاصه اش پیروی دین او بر حسب اعتقاد است – و رسول را در آنچه به شما امر می کند، اطاعت کنید از پاداش اعمالتان چیزی کم نمی شود و دلیل آن همان « إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم» است که در انتهای آیه آمده است. [۸]

 پی نوشت:


[۱]. احمد بن علی واحدی، اسباب نزول  القرآن، تحقیق:کمال بسیونی، بیروت، دارالکتب اسلامی، ۱۴۱۱، اول، ج۱، ص ۴۱۲.[۲]. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج ۱۸، ص ۳۲۸-۳۲۹ .[۳]. سوره توبه ،‌آیه ۹۹.[۴]. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص ۳۲۸.[۵]. همان، ص ۳۲۸-۳۲۹.(ترجمه: ایمان معنایى است قائم به قلب و از قبیل اعتقاد است، و اسلام معنایى است قائم به زبان و اعضاء، چون کلمه اسلام به معناى تسلیم شدن و گردن نهادن است. تسلیم شدن زبان به اینست که شهادتین را اقرار کند، و تسلیم شدن سایر اعضاء به این است که هر چه خدا دستور مى‏دهد ظاهرا انجام دهد، حال چه اینکه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانیت آنچه زبان و عملش مى‏گوید داشته باشد، و چه نداشته باشد، و این اسلام آثارى دارد که عبارت است از محترم بودن جان و مال، و حلال بودن نکاح وارث او)[۶]. همان ،‌ص ۳۲۹.[۷]. همان.[۸]. همان.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.